اقدام کره شمالی کاملا واقع‌گرایانه است

اقدام کره شمالی کاملا رئالیستی است. عوام مردم وقتی خبرها را می شنوند گمان می کنند رهبر این کشور فردی دیوانه و دارای جنون است؛اما اگر به واژه ها دقت کنیم و ادبیات رهبر کره شمالی را بررسی کنیم با خود فکر می کنیم که این ادبیات به رئالیست ها نزدیک است یا به لیبرال ها (آزادی خواهان) یا به مارکسیست ها یا به سازه انگارها؟

دکتر ابومحمد عسگرخانی، استاد دانشگاه تهران، مهمان خبرگزاری ایسکانیوز بود وی با بررسی اقدامات کره شمالی به سمت ارزیابی پرونده مختلف هسته‌ای در جهان پرداخت و در نهایت به مسئله برجام در ایران رسید. او از قبل گفته است که اگر این سند امضا شود موشک های ما تبدیل به تیر و کمان می شود چرا که بازدارندگی قوی ما مطابق برجام از بین رفته و بازدارندگی متعارف ما نیز به همین ترتیب؛ برجام یک ضلع مثلث در روند بازدارندگی است.

آنچه در ادامه می‌خوانید مصاحبه تفصیلی خبرنگار سیاسی ایسکانیوز با دکتر عسگرخانی است که از منظرتان می‌گذرد:

آیا واکنش کره شمالی یک اقدام رئالیستی (واقع گرایی) است؟

اقدام کره شمالی کاملا رئالیستی است. عوام مردم وقتی خبرها را می شنوند گمان می کنند رهبر این کشور فردی دیوانه و دارای جنون است؛اما اگر به واژه ها دقت کنیم و ادبیات رهبر کره شمالی را بررسی کنیم با خود فکر می کنیم که این ادبیات به رئالیست ها نزدیک است یا به لیبرال ها (آزادی خواهان) یا به مارکسیست ها یا به سازه انگارها؟

در ادبیات جنگ سرد تهدید به "درد خفیف" بازدارندگی متعارف است و تهدید به "درد شدید" بازدارندگی هسته ای. یعنی ما (ایران) نمیتوانیم هیچ کشوری را تهدید کنیم چون خلع سلاح شده ایم.

من با اطمینان به شما میگویم که اقدام کره شمالی رئالیستی است؛ چرا که کره شمالی اخیرا از موضع تهدید به درد شدید وارد شده است.

در ادبیات جنگ سرد تهدید به "درد خفیف" بازدارندگی متعارف است و تهدید به "درد شدید" بازدارندگی هسته ای است.یعنی ما (ایران) نمیتوانیم هیچ کشوری را تهدید کنیم چون خلع سلاح شده ایم. منطق پشت این ادبیات در کره شمالی، هند و پاکستان باید با لیبی و عراق و ایران مقایسه شود.

"ادواردکا" می گوید هرکجا که تضاد باشد سیاست نیز وجود دارد و هرکجا که تضاد نباشد سیاستی در کار نیست. برای مثال کشورهایی که همکاری پستی دارند دارای ترتیبات فنی هستند و در این بین سیاستی نیست. سیاست زمانی مطرح می شود که موضوع مناقشه در آن بین مطرح باشد. خود مناقشه اهمیتی ندارد،اهمیت آن در این است که بین چه کشورهایی مطرح می شود. مثلا اختلافی بین بریتانیا و ژاپن است و همان اختلاف بین بریتانیا و نیکاراگوئه نیز وجود دارد. خب موضوع یکی ست ولی در یک طرف ژاپن قرار دارد و در طرف دیگر نیکاراگوئه در مقابل بریتانیا ایستاده است. صورت مساله یکی ست ولی رفتار بریتانیا با هرکدام متفاوت است. حالا در مورد مسئله هسته ای نیز این موضوع برقرار است. چیزهایی مانند:آمریکا-هسته ای-ایران، آمریکا-هسته ای-پاکستان، آمریکا-هسته ای-لیبی، آمریکا-هسته ای-کره شمالی، آمریکا-هسته ای-کره شمالی.

در حال حاضر آمریکا تسلیم فشار کشورهای مختلف نامبرده قرار گرفته یا از آنها نفع برده است؟

به طور کل در مقابل آمریکا دو رویکرد وجود دارد. یکی تسلیم داوطلبانه مقابل کشورهای مختلف است و دیگری واکنش به هسته ای شدن چین و هند.

چین از انجام مذاکرات هسته ای سر باز زد و پرونده خود را در حالی مختومه اعلام کرد که مردم پاکستان نیز در آن زمان در فقر کامل به سر می بردند! "ذوالفقار علی بوتو " جمله معروفی دارد که می گوید حاضریم علف بخوریم ولی به انرژی هسته ای دست پیدا کنیم.

آمریکا به خاطر هند مجبور به تغییر قوانین داخلی خود شد و بالاجبار به همکاری هسته ای با این کشور روی آورد. در چین هم علیرغم فقر و گرسنگی بسیار "مائو" تصمیم به ادامه پروژه هسته ای این کشور گرفت. کره شمالی هم ابتدا "ان پی تی"(پیمان نامه منع گسترش سلاح های اتمی) را پذیرفته بود ولی بعد از آگاهی نسبت به سرنوشت عراق و لیبی به سمت بازدارندگی شدید رفت و آمریکا را به تهدید به درد شدید کرد.

شما معتقدید که این تفکر همان تفکر فرار به جلوییست که آمریکا در خصوص کره انجام می دهد؟

نگرانی آمریکا از اتحاد دو کره و دستیابی کره شمالی به قدرت نظامی و اقتصادیست.قطعا رخ دادن این اتفاق مشکلات زیادی را برای غرب و آمریکا به وجود خواهد آورد.

من حدودا از سال های 74-75 بحث بالکانیزه (تجزیه قلمرویی) شدن اروپای شرقی و سپس تجزیه کردستان عراق و سوریه و ایران را در کشور مطرح کردم. مشارکت من در جنگ کوزووو به دیدگاهی نسبت داده شد که اینها (غربی ها) از طریق جنبش های داخلی و مولفه هایی مثل حقوق بشر و مبارزه با تروریسم و با آوردن بهانه هایی این چنینی به اهداف خود و تجزیه کشورها می پردازند.

موج تجزیه طلبی علیرغم اصول بنیادین بشری مثل محیط زیست و ... در طول نظام دو قطبی جهانی قوی‌تر بوده است. ابتدا گفته می شد که اگر اتحاد شوروی فرو بپاشد آمریکا باید جانشین شوروی در تمام نقاط از هم پاشیده باشد.

سوریه ، عراق و لیبی و افغانستان و ... کشورهایی بودند که آمریکا آنها را نشانه گرفته بود و قصد داشت تا با استفاده از نخبه های فکری آن ها و با هدف ایجاد تفرقه بین مردم این کشورها،تفکرات تجزیه طلبی را باب کند.

هدف اول روسیه و هدف بعدی جمهوری اسلامی بود. چون این دو تمدن هایی هستند که غرب را به خطر انداخته اند. انقلاب کمونیستی در روسیه نیز به همین شکل بود. پس از مدتی شوروی خود را در خیابان یک طرفه ای دید که انتهای آن به پرتگاه می رسد. بنابراین گذرگاهی را برای خود طراحی کرد که "یلتسین" و "گورباچف" را از آن بیرون درآورد. در نهایت این گذرگاه به شخص "پوتین" رسید.

جمهوری اسلامی هم همین کار را کرد. دستور "کارتر" که در همان زمان من آن را ترجمه کردم نیز تاکیدی بر این موضوع بود. ما هم وارد این خیابان یک طرفه شدیم که کوچه های بن بست دست راست و چپ داشت؛ مانند احمدی نژاد و خاتمی و رفسنجانی....

جمهوری اسلامی ایران هم میخواست گذرگاهی بزند و به وسیله این گذرگاه راه خروج را پیدا کند. برای همین بود که ایران بحث اصلاحات را آغاز کرد و با دست های خودش به دنبال برجام رفت. این موضوع به این جا رسیده که حالا نه تنها جمهوری اسلامی ایران، بلکه ایران، در خطر نابودی قرار میگیرد.

برجام یک رژیم است که دارای اصول ،اهداف و رفتارهایی به خصوص است. از سویی کاملا واضح است که هدف اولیه از برجام خلع سلاح ابدی ایران بود. یعنی در متن آن ماهرانه نوشته اند ایران از هرگونه سلاحی که بقیه ملت ها ممکن است در آینده به آن دستیابی داشته باشند محروم است.

دلیل این که روسها سالم از این گذرگاه خارج شدند این بود که هیچ تهدید داخلی نداشتند و دلیل دیگر این که آن ها هم بوروکراسی هسته ای داشتند و هم نظام هسته ای.

اما در ایران هم تهدید داخلی وجود دارد که بسیار هم پلورالیزه(چندگانگی) شده است وعلاوه بر آن این بلوکهای قدرت هر کدام تهدیدی در برابر دولت هستند. در ایران جامعه در برابر دولت قوی و دولت در برابر جامعه ضعیف است. این به این معناست که ما هم تهدید داخلی داریم و هم از خارج مطابق رژیم برجام خلع سلاح ابدی شدیم. یعنی اگر بخواهیم هرگونه بازدارندگی ایجاد کنیم در مقابل آن با "درد شدید" مواجه خواهیم بود.

پس با این وجود "برجام" جام زهر است؟

من معتقدم بازدارندگی قوی ما مطابق برجام از بین رفته است و بازدارندگی متعارف ما نیز به همین ترتیب. برجام یک ضلع مثلث است چرا که سلسله ادبیات برجام و... نشان میدهد که تمام تاکیدها بر سلاح های کشتار جمعی است. من قبل هم گفته بودم که در صورت امضای متن برجام توسط ایران، موشک های ما تبدیل به تیر و کمان می شوند و باز هم این موضوع را تکرار میکنم که نه تنها این اتفاق خواهد افتاد بلکه حتی بعد از این اتفاق نیز ادعا خواهند کرد که شما سلاح های شیمیایی یا میکروبی دارید.من در حال حاضر دارم این موضوع را میگویم و شما در آینده خواهید دید که چه اتفاقی خواهد افتاد.

FATF (اتحادیه بین المللی مبارزه با پولشویی) میگوید بر اساس تحریم هایhr3364 آمریکا که تقریبا همه نهاد های مهم و فعالیت های داخلی و هسته ای ایران را در برمیگیرد، یک سپاهی حتی نمی تواند یک معامله ساده بکند و از همه چیز محروم است.این موضوع به این معناست که تحریم ها اضمحلال سپاه پاسداران را در پی خواهد داشت چرا که در ابتدا در صدد هستند تا نهاد انقلابی تخلیه شود و بر این اساس می توان فهمید که آن ها امنیت کشور را نشانه رفته اند.

موشکافی شما از برجام از سوی غرب چه تعریفی دارد؟

آمریکایی ها کاملا ماهرانه ادبیاتی را در متن برجام به کار گرفته اند که دقیقا همانند کلافی در هم پیچیده و متصل به هم است. واژه های متن برجام همه مرتبط و در ارتباط با هم هستند.هدف این ها دقیقا دو نهاد سپاه و کشتیرانی هستند، آمریکا امنیت داخلی و داد و ستد را نشانه رفته است. حقوق بشر،تروریسم،سلاح های کشتار جمعی و سلاح های هسته ای موضوعاتی هستند که در تحریم به آن ها اشاره شده است و این موضوع بدین معناست که هرگونه موشک و بنیه دفاعی کشور در سند برجام خنثی می شود. این یک طرح 25 ساله برای نه تنها سقوط جمهوری اسلامی بلکه برای تجزیه ایران است!

پس با این تعاریف استنباط می شود که آمریکاییها با یک سناریوی قبلی وارد مذاکره با ایران شده اند؟

ادبیات برجام کاملا مشخص است. حتی در داوری ها و حل و فصل ها. چرا که کل سناریویی که اینها برای منطقه و ایران چیده اند این است که ابتدا از طریق معاهدات ورود کنند و ایران را از هر جهتی تحت فشار قرار دهند. از سویی دیگر عمده ترین بهره برداری اینها از سه رژیم بازرسی،مصونیت و نظارت است. به طوری که با این سه رژیم کلیه اطلاعات نظامی و بازدارندگی ایران را می گیرند و این خوب نیست!

من در این گونه تحلیل ها حساسیتم را روی نظارت و بازرسی می گذارم،نه در غنی سازی 3 یا 5 درصد؛ چون در آینده بی سابقه ترین نظارت ها بر ایران تحمیل خواهد شد و من نگران پیامدهای این نظارت و بازرسی ها هستم. به طور مثال میتوان گفت سال 97 عراق هم در دایره برجام قرار می گیرد و عراق کنترل هسته ای خود را با یک امضای سند تقدیم آمریکا می کند. وقتی آمریکایی ها موشکها و سیستم هسته ای آن ها را از چنگشان درآورند آن وقت متوجه می شوند که چه بلایی بر سرشان آمده است.

من موکدا این موضوع را عنوان می کنم تا مسئولین ما اقدامات کره شمالی را مبتنی بر منافع ملی و رئالیستی ببینند و بر آن اساس عمل کنند.

روسیه در مقاطعی از ایران حمایت کرد،آیا می توان به آنها اعتماد داشت ؟

یک محقق باید صادق باشد. علیرغم اینکه همیشه از سپاه حمایت کرده ام ولی نقد جدی نسبت به اعتماد سپاه به روسها دارم.

باید بدانیم که آنها از تجزیه ایران استقبال میکنند! در مناظره ای که با سفرای روسیه و آلمان داشتم،سفیر روسیه ادعا میکرد ما دوست ایران هستیم و من گفتم که اگر پرونده ایران به شورای امنیت برود آن را وتو خواهید کرد؟ صریحا گفتند نه چرا که آنجا یک مسئله سیاسی است!

ما اشتباهات استراتژیک جدی داشتیم چراکه فکر میکردیم باید سلاح هسته ای را رها کنیم و به بازدارندگی موشکی بسنده کنیم، نمیدانستیم که تانک و هواپیما میخواهیم.

بنابراین من همان موقع گفتم که آنها پرونده ایران را وتو نخواهند کرد. من سوال دیگری کردم و گفتم آیا شما به ما کمک می کنید ما سلاح هسته ای داشته باشیم؟ و ناگهان رگ گردن او کلفت شد (!) و گفت مواضع ما در برابر ایران در قبال این موضوع از آمریکا هم سخت تر است! به همین دلیل است که تاکید من بر استراتژی خودیاری و تکیه بر خویش است.

باید تاکید کنم که غرب با طراحی این مسیر و با نشانه رفتن سپاه و بسیج،امنیت داخلی و خارجی ما را تهدید میکند. باید بگویم که با تضعیف این دو نیرو بودجه آن ها نیز پایین می آید و سپاه قدس و حزب الله و..آسیبی جدی می بینند. سپس آن ها ضربه خفیف و کوتاهی به ساختمان های نظامی ما میزنند و در حین عملیات به ایران پیام میدهند که مثلا این عملیات ما 6 ساعت ادامه دارد و اگر شما واکنش تندی علیه اسراییل و کشور دیگری نشان دهید ما با بمب هسته ای شما را می زنیم. ایران هم چند موشک پرتاب میکند. اما این ترقه ای که در شده است مشروعیت حاکمیت را تضعیف می کند و این رفتار یعنی ایجاد بحران داخلی در کشور.

ما اشتباهات استراتژیک مهمی داشتیم چرا که فکر میکردیم باید سلاح هسته ای را رها کنیم و به بازدارندگی موشکی بسنده کنیم. نمیدانستیم که تانک و هواپیما میخواهیم. اما الان با تحریم های جدید حتی بازدارندگی متعارف هم از بین میرود و مهار میشود.

اتفاقا کره شمالی به خوبی می فهمد که ایران نیز به سرنوشت عراق و لیبی دچار خواهد شد و این موضوع را به نوعی به عنوان یک سرمشق قرار داده است. ضمن آنکه کره شمالی به هیچ وجه زیر بار قراردادی مثل برجام نخواهد رفت.

چندی پیش کتابی نوشته شد با عنوان بازدارندگی ایران بعد از توافق هسته ای که در آن اشاره می شود به برجام که توافق خیلی خوبیست و تنها مشکل آن نکات مبهم موجود در آن هستند. نظر شما در این خصوص چیست؟

اینها برای ما رویه سازی کردند و از سالها پیش گام به گام در این باره قدم برداشته اند. آن ها میدانستند به کجا میروند ولی متاسفانه ما نمیدانستیم. در داخل گفته می شد که تمام تحریم ها برداشته خواهد شد؛ ما گفتیم که اینگونه نخواهد بود. چون صحبتی در برجام در مورد تحریم های یک جانبه آمریکا نشده و وقتی تحریم های یک جانبه آمریکا اعمال شود عملا تحریم های چندجانبه را در پیش خواهد داشت. چون بلافاصله با اعمال تحریم های آمریکا عملا تمام کشورهای شریک ایران هم تحریم می شوند. آیا این تحریم چندجانبه نیست؟!

با توجه به سوال شما باید بگویم نکاتی در این کتاب ذکر شده آمده است که می گوید تعهدات ما در خصوص برجام مشخص است اما به وضوح اعلام شده که غرب مبهم تعهد داده است. باید به هشدارهای رهبری توجه کنیم و از سخنان ایشان نیز بهره برداری مناسب کنیم.

از سویی ادبیات برجام کاملا آمریکاییست که این موضوع توسط متخصصین مختلف نیز تایید شده است.از سویی دیگر ریاست جمهوری و خزانه داری و اداره نظارت بر اموال ایران که توسط مختصصین مختلف اعم از فیزیکدانان، شیمی دانان ،جامعه شناسان و حقوق دانان اداره می شود به خوبی میدانند چه مشکلاتی در انتظار ایران است و آن ها به دنبال وضع چه قوانینی هستند.

با توجه به صحبت های شما آیا ما در مذاکرات برجام با ادبیات سیاسی و فنی آن آشنا نبودیم؟

متاسفانه خیر. چرا که آژانش بالغ بر 50 گزارش اعلام کرده و بر سوابق قبلی نیز استناد می کند؛این ها به یک دیگر مرتبطند.بطور مثال برخی گزارش ها به سال 2000 بازمیگردند. در نتیجه قطعنامه هایی که علیه ما نوشته شده است برگرفته از قطعنامه هاییست که بر علیه عراق نوشته شده است. توجه کنید که سال 1969 ان پی تی امضا شد و در سال 1970 نیز نافذ شده است. حکومت پهلوی به مدت 25 سال این موضوع را قبول می کند.

ما که در مذاکرات برجام این همه متخصص داشتیم و با ادبیات سیاسی و فنی برجام آشنا نبودیم.

زمانی که آمریکا سکوهای نفتی را مورد حمله قرار داد من فریاد میزدم که حالا زمان خروج از ان تی پی است. چون جنگ را دیده بودم و عملیات فتح المبین و بیت المقدس را نیز مشاهده کرده بودم. در آن زمان من در یک دانشگاه آمریکایی کنترل تسلیحات و بازدارندگی خوانده بودم.به عبارتی ان پی تی را کامل میشناختم. ماده 10 ان پی تی میگوید که اگر منافع عالیه یک کشور در خطر بیفتد آن کشور می تواند از عضویت ان پی تی خارج شود.

چرا این موضوع را به مسئولان اعلام نکردید؟

هیچ کس در آن زمان به حرف من گوش نمیداد. کسانی که حالا برجام را امضا کردند آن موقع دانشجو،دبیرستانی و ابتدایی بودند! در حالی که در سال 1989 من در کانادا با اساتیدی که ادبیات کنترل تسلیحات و بازدارندگی را می نوشتند آشنا شدم.

در سال 1996CTBT""(پیمان منع جامع آزمایش های هسته ای) را امضا می کردند که من داد میزدم که باید 44 کشور این امضا کنند تا نافذ شود. من گفتم شما بگذارید چهلمین کشور باشید که امضا می کنید چون مطمئنا تا 10 سال آینده نافذ نمی شود و میبینیم که هنوز هم نافذ نشده است ولی ما اولین کسانی هستیم که قبل از چینی ها و فرانسوی ها آن را امضا میکنیم. آنها هم میگویند دست شما درد نکند، حالا این را امضا کردید و تحریم می شوید!

شاید ما بی خبر باشیم و آن ها ما را تهدید به بمباران هسته ای کرده باشند و در ما مجبور به پذیرفتن برجام شده باشیم.من حقیقتا این استدلال را نمیپذیرم چرا که برجام خیانت نبوده است، نادانی و عدم تخصص هم در آن دخیل بوده است.من حتی معتقدم در رابطه با هسته ای شدن، فقط ثروتمندان طبقه مخالف جامعه بودند و روستاییان و مردم طبقه پایین تر مدافع هسته ای شدن بودند.

رمز گشایی از یک تماس

یک ماه پیش بود که از نمایندگان مجلس تماسی با من گرفتند و گفتند تا به مانند صحبت هایی که در مجامع مختلف در مورد اعمال قوانین ضد تحریم انجام داده ام، 5 دقیقه صحبت کنم تا آنها فردا آن را در مجلس عملی کنند! یعنی نماینده مجلس ما فکر میکند این یک کار 5 دقیقه ایست.

من گفتم دولت ونزوئلا از من دعوت کرد و من 30 جلسه در مورد قوانین ضد تحریم آمریکا صحبت داشتم. این را درانگلستان و فرانسه و بلژیک و هلند و کانادا نیز مطرح کردم. عدم نبود علم تخصصی در نهایت همین نتیجه را می دهد.

من در تلویزیون گفتم که من در شگفتم که دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر و دانشگاههای علامه و بهشتی و تربیت مدرس حتی یک واحد کنترل تسلیحات نیز ندارند و ما بزرگترین معاهده کنترل تسلیحات را امضا می کنیم.

میخواهم نمایندگان دو کشور را با مقایسه کنم تا متوجه تفاوت این دو بشویم. یک نماینده مجلس ایران را با یک نماینده مجلس آمریکایی مقایسه کنید؛ببینید آن ها چقدر افق بین المللی دارند. مثلا "برگ کمپل" یازده ماه قبل از 11 سپتامبر لایحه ای داد که دولت طالبان تروریسم است و باید سرنگون شود. می گفت آن ها برنامه حمله به افغانستان را دارند و اگر یادتان باشد آمریکا قبل از این اتفاق دو یا سه موشک به کابل زد.

من در تلویزیون گفتم که من در شگفتم که دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه مادر و همچنین دانشگاههای علامه و بهشتی و تربیت مدرس حتی یک واحد کنترل تسلیحات نیز ندارند و ما بزرگترین معاهده کنترل تسلیحات را امضا می کنیم.

اگر برجام امضا نمیشد چه اتفاقی می افتاد؟

پس از برجام بود که عربستان گفت میتوانیم به ایران حمله کنیم.شما خواهید دید که در دوران ترامپ آن ها دو یا سه پایگاه نظامی را هدف قرار خواهند گرفت و مشروعیت نظام را تضعیف خواهند کرد.

من بعد از 11 سپتامبر گفتم که اقدامات آمریکا سه فاز دارد. در فاز اول افغانستان اشغال میشود، در فاز دوم خاورمیانه قرار دارد که مرحله ابتدایی برای آمریکا عراق و مرحله نهایی نیز ایران خواهد بود و در بین این مراحل سوریه و کشورهای دیگر هم قرار دارند. در فاز سوم آمریکا به طرف هند و چین میرود.

حتی سخنانی در چین و ژاپن داشتم و کاریکاتوری بر اساس آن کشیده شده بود که عسگرخانی میگوید عمو سام یک پایش در افغانستان و پای دیگرش در چین خواهد بود! یقینا به آن سمت هم کشیده خواهد شد و در آخر میانمار و اندونزی و ... نه به اسم داعش بلکه گروههای دیگری مطرح می شود.

کد خبر: 838216

وب گردی

وب گردی