تهران-ایسکانیوز: منوچهر اکبرلو از آن دسته هنرمندانی است که بیشتر وقت خود را صرف پژوهش در حوزه تئاتر کرده است و علاوه بر ترجمه، نگارش آثار پژوهشی بسیاری را به عهده داشته است. این هنرمند که مدرس و منتقد تئاتر است تاکنون نمایشنامه های بسیاری را در حوزه تئاتر کودک و نوجوان به رشته تحریر درآورده که در میان این آثار نمایشنامه های عروسکی نیز وجود دارد. پانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهران –مبارک بهانه ای است برای گفتگو با این نویسنده و پژوهشگر حوزه تئاتر.

* آیا تئاتر عروسکی میتواند به انتقال میراث فرهنگی در جامعه ما کمک کند؟

- میراث فرهنگی هر قوم از دو بخش تشکیل شده است: میراث فرهنگی قابل لمس ،مانند بناها و اشیای باستانی و میراث فرهنگی غیر قابل لمس که شامل بخشی از فرهنگ ماست که سینه به سینه به ما به ارث رسیده است، مانند قصه‌ها، لالایی‌ها، رقص‌ها، آیین‌ها، شعرها، گویش‌ها ،لالایی‌ها ، رقص‌ها ، جشن‌ها ، سوگواری‌ها و... .

عروسک های نمایشی در هر یک از این دو بخش ، سهم مهمی را به خود اختصاص می دهند؛ چرا که در همه شاخه های فرهنگ عامه که برشمردیم،حضوری چشمگیر دارد.

*ما در گوشه و کنار ایران عروسک‌های نمایشی زیادی داریم که در گذشته در آیینها حضور داشته اند. رابطه آنها با فرهنگ قومی ما چیست؟

- در نقاط مختلف ایران نام‌های گوناگونی دارند که همه این نام‌ها دارای جنبه‌های مشترکی همچون پاکی و معصومیت و مظهر عشق و دوستی، هستند. کودکان با این عروسکها، بال‌های خیال خود را می‌گسترانند و بر آسمان آرزوهای‌شان اوج می‌گیرند‌..
بقای جامعه به بقا و دوام فرهنگی و ارتباط فرهنگی بستگی دارد و این به جز از راه انتقال معارف و ارزش‌ها و میراث‌های فرهنگی به نسل جدید، ممکن نیست. طبیعت زندگی افراد انسانی از نظر اختلاف سنّی و ظهور نسلی بعد از پایان نسل دیگر، عملکرد انتقال میراث فرهنگی را به عنوان یک ضرورت اجتماعی، برای استمرار بافت جامعه، قطعیت می‌بخشد. جامعه نه فقط از راه ارتباط و انتقال فرهنگی دوام می‌یابد، بلکه باید این ارتباط و پیوستگی، یک نوع حرکت جهت دار و هدف دار را برای رشد اجتماعی نسل جدید، تضمین نماید که در سایه آن، نسل جدید به مفاهیم مشترک و احساسات عام که بتواند "جامعه ای واحد" را به وجود آورند، دست یابد.

* تئاتر عروسکی چه نقشی در تربیت کودکان ما دارد؟

- انتقالی که درباره اش حرف زدم یک اثر تربیتی عمیقی نیز به دنبال دارد؛ زیرا زندگی فردی انسانی در پهنای عملکرد انتقال فرهنگی، زمینه گسترده ای را به دست می‌آورد که در آن با دیگران، شریک و سهیم باشد و با احساس واحد و شعور اجتماعی که از تجربه های جمعی، به دست آمده است، با دیگران شریک می‌شود. این احساس واحد است که او را رنگ آمیزی می‌کند و شخصیتش را شکل می‌دهد. اشیا و بناهای تاریخی بر اثر گذشت زمان دچار تخریب می‌شوند و مانند بیمارانی هستند که باید پزشک آن‌ها را ببیند! به کسانی که آسیب‌های اشیا و بناها را درمان می‌کنند، مرمت گر می‌گویند. کسانی که اشیا یا بناها را از زیر خاک بیرون می‌آورند نیز باستان شناس نام دارند. میراث معنوی نیز چنین است. عروسکهای نمایشی سنتی نیز چنین اند.آنها نیز درمانگرایی می طلبند. درمانگرا و زنده نگهداران آنها همانا نمایشگران عروسکی هستند. کسانی که آنها را روی صحنه یا بین مردم، زنده نگه می دارند،جان می بخشند و پیش روی نسل آینده قرار می دهند.

چرا دربسیاری موارد در تئاتر عروسکی از افسانه ها استفاده میشود؟

آمال، مشکلات و دلواپسی ها و داشته ها و نداشته های کودکان، کودک بازیگر، با بازی هیجان انگیز یک تجربه مفید و با بهره گیری از همذات پنداری و همانند سازی، در ساخت اثر نمایشی حضور می یابد و همه چیز را به شکل ملموس و واقعی تجربه می کند.

این مفهوم، مبتنی بر این فرض است که کودک با مشاهده شرح حال یک قهرمان کامل با تمام مشخصه هایش، در زندگی خود نیز به ارزش های مشابه پای بند خواهد بود. کودک برای مانوس شدن با الگوهای رفتاری که باید در آینده و در عالم واقعیت به کار ببرد، نقش بازی می کند.

نمایش عروسکی، افسانه را تصویر می کند و به کودک اجازه می دهد مشاهدات خود را تجزیه و تحلیل کند تا بتواند این قابلیت را بیابد که در زندگی واقعی به تفسیر و تعبیر رویدادهای و پیشامدهای خصوصی خود بپردازد.

پس به نظر شما برای تئاتر عروسکی، می شود به میزان زیادی از افسانه ها یاری جست؟

به نظر من به عنوان دستمایه های لازم برای خلق یک نمایش تاثیرگذار عروسکی، افسانه همتایی ندارد و البته شادی و شعفی که کودک از واکنش مساعد در برابر یک افسانه ناب به دست می آورد و جذبه ای که از این رهگذر احساس می کند از ارزش روان شناسانه آن ناشی نمی شود (هر چند که این ارزش هم در آن دخالت دارد) بلکه از کیفیت ادبی افسانه و قابلیت های دراماتیک آن سرچشمه می گیرد. در نمایش عروسکی برای کودک، آن چه بیش از همه اهمیت دارد، قصه است و همه چیز تحت الشعاع آن قرار می گیرد.

*افسانه ها چه ویژگی های دیگری دارند که آنها را شایسته استفاده در تاتر عروسکی میکند؟

- افسانه به دلیل دارا بودن ابعاد "فانتاستیک" و چارچوب منظمی و منسجمی که دارد قادر است مخاطب را به سرعت و صراحت، جذب نمایش کند و خطوط کلی خود را آشکار سازد.افسانه به سرعت آغاز می شود و این با علاقه کودک پیوند می خورد که در کم ترین زمان ممکن به سراغ ماجرا می رود: "روزی روزگاری در زمان های قدیم یک پادشاه با سه دخترش زندگی می کرد..."

کودک از همان نخست، وارد ماجرا می شود و طرح سریع مسئله اصلی و مهم جلوه دادن آن، تمرکزی کامل در کودک ایجاد می کند.ویژگی های مشخص افسانه، به نمایشگران عروسکی یاری می رساند که هر چه زودتر ساختار مناسب با آن افسانه را بیابند و همگن ساختن فرم و محتوا و سوژه؛ مقدمه ای است برای موفقیت کامل یک اثر نمایشی.

*نظرتان درباره تئاتر عروسکی خیابانی چیست؟

- هنرمندان جدی و دغدغه‌‌مند تئاتر عروسکی، همواره در کنار تکرار ِ آموخته ها در تلاشند پیش بروند. با تمام وجود خواسته اند راهی پیدا کنند، بن بست ها را بشکنند ،تغییر دهند و... و همه این تلاشها در جهت ارتباط بیشتر و بهتر با مخاطب صورت گرفته است.

از نظر برخی برداشتن مرز تماشاگر و مخاطب راه نجات بوده است. برخی دیگر ،صحنه میدانی را تجویز کرده اند، دیگران، عروسکهایی در اشکال و اندازه های نامتعارف را تبلیغ کرده اند و...  و همه این بیتابی ها، برای گریز از محدودیتهای صحنه جعبه ای کلاسیک بوده که هنوز فراگیرترین شکل تئاتر عروسکی است.

در میان همین تلاشهاست که گروه هایی به خیابانها، میدان های عمومی، فروشگاه ها، گردشگاه ها، اتوبوسها و ... رفته اند.

*ما در گذشته خود، نمایشهای عروسکی سنتی هم داشته ایم. رابطه آن با تئاترهای عروسکی امروزی چیست؟

- نمایشگران عروسکی خیابانی با بیان این که دنیا تماشاخانه و رفتار اجتماعی، نمایش است و نیز مردم می توانند خود، بازیگر باشند؛ همه مباحث کهن مارا در مورد هنر، زیبایی و شکل اجرا را به چالش کشیده اند و این نوعی بازگشت است به سنت نمایشگران عروسکی دوره گرد، که به ناچار یا از روی تدبیری آگاهانه، بساط نمایش عروسکی را در کوی و برزن گسترانده بودند.

این گونه است که مرز میان هنر و زندگی از میان برمی‌خیزد. این چنین است که برخی هنرمندان پیشرو بر این باورند که قاب کشیدن دور بخشی از زندگی و آن را به این وسیله برای هنر ، مناسب دانستن، فریبکارانه است. تئاتر عروسکی در آرزوی مرحله ای است که در آن  همه تماشاگران به شکل و رنگ و بافت و زیبایی یک تئاتر عروسکی غنا بخشند.

* در حال حاضر که چنین نیست...

- برای رسیدن به این مرحله، نمایشگر عروسکی باید باور داشته باشد که هرجا مردم باشند، هنر نیز هست.

بله! دیدگاهم آرمان‌گرایانه است. اما مگر هنر ،در ذات خود آرمانگرا نیست؟! در آرمانی ترین حالت،مفهوم کلی «تماشاگر» (به معنای کسی که فقط و فقط ناظر اجراست) مطلوب نیست. مردمی که ساعتی به تماشای یک تئاتر عروسکی ایستاده یا نشسته اند، اگر نتوانند در اجرا به صورت فعال درگیر شوند، پس در حقیقت دارند چه می کنند؟!

تئاتر خیابانی عروسکی، سفره دل گشوده هنرمندان تئاتر بر کنار خیابان و کوی و برزن است. هنری متعالی و اصلاح گرا که همواره بازتاب خوشی ها و ناخوشی های مردم بوده است. این تئاتر می کوشد دور از سالن های نمایش و در حال گذر را گردهم آورد، تا در کنار هم بایستند و شاهد تعامل هنرمندان با خود باشند. تعاملی دو سویه. می آیند تا بمانند؛ لبخندی بزنند، پاسخگوی پرسشی باشند، پیشنهادی بدهند و خود نیز به بازیگران صحنه تبدیل شوند.

*در دانشگاه ها  تئاتر خیابانی آموزش داده نمی شود. این باعث کاهش کیفیت کارهای خیابانی نمیشود؟

- اگر نمایشگران این نوعِ شریف از تئاتر، برخاسته از محیط دانشگاه باشند که نکویی آن را افزون خواهند ساخت. زیرا دانش آموختگان، با کوله باری از تعهد اجتماعی و دانشِ آموخته برای خلق آثار هنری، می توانند به میان مردم روند و پیشگام آشتی آنان با هنر متعالی تئاتر باشند. بدیهی است که از دیگرسو، حرکت آنان از دانشگاه به جامعه، مسئولیت آنان را نیز دو چندان می سازد. چرا که همه، چشم انتظار آفرینش آثاری هستند که از سویی برگرفته از دانش های آموخته شده باشد (و در نتیجه پربار، غنی و اصولی) و از سوی دیگر با توجهِ جدی به مخاطب عام، نیازها و زبان آنان.

تئاتر خیابانی عروسکی عرصه ای است مستقل و فعالیت در این عرصه شریف، هیچ گاه به معنای مقدمه حضور در تئاتر داخل سالن نیست، این تئاتر، هوّیت مستقل دارد و در مسیر لذّت بخشی، سرگرم کنندگی و فرهنگ سازی؛ راه و هدفِ خود را طی می کند.

*تئاتر خیابانی باید به چه مضامینی بپردازد؟

- تئاتر خیابانی عروسکی، فقط بیان مسائل روزمره، آن گونه که در مطبوعات یا حرفهای روزمره کوچه و خیابان و بیان می شود نیست. تئاتر خیابانی عروسکی این ظرفیت را دارد که به بیان مسائل فلسفی و فکری نیز بپردازد به شرط آن که زبان مناسبی برای بیان آنها بیابد.

کمبود جنبه­ های هنری و ظرفیت­های دیداری و شنیداری و زیبایی شناسانه، از موارد قابل توجه آثار حاضر در جشنواره است. تئاتر خیابانی عروسکی باید که فراتر از دیالوگ صرف دو سه نفره و رو در رو قرار گرفتن چند عروسک حرکت کند.

طنز نیز نقشی بنیادین در ارتباط با تماشاگر عام با تئاتر خیابانی عروسکی ایفا می کند و گرچه الزامی نیست، اما نمایشگران تئاتر خیابانی عروسکی به نیکی متوجه تاثیر این عنصر بر جذب مخاطب کوچه و خیابان هستند. و البته ناگفته هویداست که از نمایشگران انتظار می رود که طنز تئاتر خیابانی عروسکی را مشابه طنز و فکاهی در نمایش های انتقادی رسانه های صرفاً سرگرم کننده در نظر نیاورند.

 

گفتگو : وحید خانه ساز

 

 
کد خبر: 84011

وب گردی

وب گردی