کاش فقط یک بار فرزندانم را می دیدم !/خوشبختی ها و دغدغه های  یک زوج روشندل

تقاضای بزرگی است اگر از شما بخواهم لحظه ای چشمانتان را ببندید و فقط چند متر ازمسیر رفت و آمد  هر روزتان را با چشم بسته طی کنید ؟

به گزارش خبرنگار ایسکانیوز، می توانید فقط برای چند دقیقه با چشمان بسته کارهای روزمره تان را انجام دهید؟ راه بروید،غذا بخورید سواراتوبوس و تاکسی شوید،به محل کارتان بروید و شروع به کار کنید و... چه حسی پیدا می کنید؟ کارها بر وفق مراد پیش می رود؟

امروز روز جهانی عصای سفید است در چنین روزی می توانیم با دقت بیشتری به وضعیت نابینایان ومشکلات آنها در محله و شهربپردازیم .به همین مناسبت سری به "مهران سوبری" و "شکوفه اصانلو" زدیم که هر دو نابینا هستند و درکنار 2 فرزند خود زندگی موفق و شادی را می گذرانند.

مهمانی به نام نابینایی...

حادثه و بیماری که خبر نمی کند فقط می بینی که ناغافلی آمده و مهمان زندگیت شده و حادثه زندگی مهران همان بیماری سرخک بود که مهمان بدن پسر 6 ساله شد و بینایی یک چشمش را گرفت و بینایی چشم چپ را تا حد تشخیص اندک نور و رنگ پایین آورد.مهران سوبری در این باره می گوید:«این مشکل تا سال 61 ادامه داشت تا اینکه در یکی ازمراکز توانبخشی شاخه درخت به چشمم فرو رفت و باعث شد تا جراحی شده و و کاملا نابینا شوم.»

نابینایی برای افرادی که درکودکی نابینا شده اند وهیچ تصویری درذهن ندارند شاید عادی تر باشد اما برای افرادی که زمانی می دیدند و به دلایل مختلف نابینا شده اند سخت تر است .

مهران دراین مورد می گوید:«پس از جراحی تا مدت ها نمی توانستم با این مشکل کنار بیایم بسیارعصبی و بداخلاق شده بودم روز اولی که بیرون آمدم نمی دانستم کجای دنیا ایستاده ام نمی توانستم موقعیت خود را درکوچه وخیابان تشخیص دهم فقط دراطرافم صداها را می شنیدم تا اینکه با کمک دوستانم وسفر به شهرهای مختلف و ایران گردی توانستم این مشکل راحل کنم.»

واقعیت هایی که نمی بینند!

مهم ترین مشکل نابینایان اشتغال است .مهران سوبری با بیان این مطلب می گوید:« اشتغال دغدغه و مشکل بیشترافراد جامعه است اما زمانی که کسی محدودیت دارد معضل بیکاری بیشتر نمود پیدا می کند مشکل زمانی بزرگتر می شود که عدم اشتغال باعث مشکلات جانبی دیگری می شود نداشتن شغل ازدواج و تشکیل خانواده همه افرادمخصوصا بچه های معلول را تحت تاثیر قرار داده وغیرممکن می کند همچنین باعث منفعل شدن و سرخوردگی و یاس و نامیدی می شود البته در نسل جدید این مشکلات کمتردیده می شود چرا که بچه ها با تکنولوژی های جدید توانسته اند استعداد های خود را نشان دهند و به درجات بالای علمی برسند .»

او تاکید می کند:«درکشورهای دیگر معلولان از حقوق اجتماعی برخوردارند و در کنار استفاده از مستمری نسبتا خوب از امکانات و تجهیزات شهری استفاده می کنند و حتی برای نگهداری از فرزندشان پرستاردارند شاید دور ازذهن باشد که ما روزی به آن ایده آل ها برسیم اما دولت باید کمک کند تا همه معلولان اعم ازنابینا و ناشنوا و جسمی حرکتی ها و ...از امکانات مساوی برخوردار باشند ومستمری ها با واقعیت های اقتصادی جامعه منطبق باشد و معلول نگران دریافت مستمری 45 هزار تومانی نباشد .»

مشکل مهم دیگر معلولان و نابینایان شرایط تردد در محله و شهر است. به اعتقاد این هم محله ای در چند سال اخیر مناسب سازی در مناطق شهری بهتر شده و در پیاده روها از کاشی های مخصوص استفاده شده است اما بارها مشاهده شده که این پیاده روها منتهی به تیر سیمانی چراغ برق شده یا پارک کردن موتور سیکلتی راه را برای عبور نابینایان سخت کرده حالا تصور کنید که نابینا با اعتماد به این پیاده روها باسرعت درحرکت باشد وبا تیر سیمانی یا موتور سیکلت برخورد کند چه اتفاقی می افتد؟»

مهران سوبری با بیان اینکه این معضل با فرهنگ سازی رفع می شود می گوید :«باید با نصب بیلبوردها و بنرهای شهری و تهیه و تولید فیلم های مستند و برنامه های تلویزیونی مرد م را با حقوق معلولان مخصوصا نابینایان آشنا کنیم در کشوری مانند آلمان شرایط معلولان خیلی خوب است چرا که پس از جنگ مسئله معلولان را جدی گرفتند اما در کشور ما به جانبازان جنگ تحمیلی هم رسیدگی چندانینمی شود و حمایت ها فقط در حوزه مالی و دارویی است و در مناسب سازی کمترکار می شود .»

ازدواج دو معلول با هم خوب یا بد ؟

مهران معتقد است اگردو نابینا از نظرعلمی و پزشکی مشکلی وجود نداشته باشد می توانند ازدواج کرده و زندگی خوبی را داشته باشند.او می گوید:«زندگی دو نابینا مشکلات خاص خود را دارد چرا که روال زندگی حالت کند تری دارد اما درک متقابل از شرایط یکدیگر فرایند اختلافات راتا حد زیادی کنترل می شود و کمک می کند تا یکدیکر را درک کنند یکی از این مشکلات خرید کردن است و اگر درخانه مشکلی از نظر فنی مانند خراب شدن برق و یا سیستم های لوله کشی آب به وجود بیاید دیرتر متوجه می شویم مثلا بارها پیش آمده که تنها بودم ویادم رفته شب ها لامپ ها را روشن کنم این از نظر من که نوری را نمی بینم مهم نیست ولی از نظر همسایگان مهم است و شاید حتی نگران هم شوند .»

دوست داشتم فرزندانم را ببینم...

شکوفه اصانلو همسر مهران سوبری نیز ازهمکاران باز نشسته شهرداری و از هم محله ای های ماست. او با اشاره به اینکه با 20 سال خدمت درخواست بازنشستگی کردم می گوید :« زندگی و کار برای افراد با نیازهای ویژه آسان نیست و چند سالی است که بازنشسته شده و خانه داری می کنم .»

او که همه امور مربوط به منزل را خودش انجام می دهد می گوید :« انسان ها به مرور با شرایط شان کنار می آیند و عادت می کنند در حال حاضر فقط برای اینکه دخترم کیمیا، کارها و آشپزی را یاد بگیرد کنارم می ایستد و کمکم می کند وگرنه از پس همه کارهای خانه برمی آیم فقط کارها کمی کند تر انجام می شود.»

شکوفه با نابینایی مادر زادی به دنیا می آید و هنوز هم نتوانسته برای این سوالش جواب قانع کننده ای پیدا کندکه چرا پزشکان نتوانستند علت نابینایی اش راتشخیص دهند.او می گوید:«سال 54 بود وهنوز بهزیستی تشکیل نشده بود و با کمک سازمان ملی رفاه نابینایان پیش دبستانی و کلاس اول ایتدایی را دریک کلاس انفرادی مدرسه پسرانه ای در هفت چنار با معلمی(خانم فقیه نصیری ) که فقط به من درس می داد و بسیار برایم زحمت کشید گذراندم وتا دیپلم را در مجتمع شبانه روزی شهید محبی گذراندم .»

شکوفه معتقد است که مشکل حادی در زندگی ندارد ودر کنار همسرو فرزندانش هومن و کیمیا زندگی خوبی دارند فقط آرزو دارد که برای یک بار هم که شده بتواند صورت همسر وفرزندان و پدر و مادرش را ببیند می گوید:« وقتی بچه ها به دنیا آمدند دوست داشتم که آنها را ببینم هنوز هم دلم می خواهد وفکرمی کنم لمس دست و صورتشان هرگز جای دیدن شان را نمی دهد.»

مهمترین دعای پدربزرگ برای فرزندان و نوه ها و نتیجه هایش سلامتی بود و اینکه خداوند چشم هایتان را سلامت نگهدارد... .

701

کد خبر: 846786

وب گردی

وب گردی