به گزارش ایسکانیوز، نعمتالله فاضلی رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در نشستی که با عنوان «مسأله نقد دانشگاهی در ایران معاصر» در پژوهشگاه برگزار شد، با طرح این سؤال که در فضای دانشگاههای ایران با چه وضعیتی روبرو هستیم؟ گفت: پیشفرض من این است که گفتمان نقد در فضای دانشگاهی ما در تمام رشتهها، گفتمان خلاق، سازنده و بالندهای نیست، در ابتدا باید بگویم منظورم از موقعیت مسألهمند چیست؟ منظورم موقعیتی از تنشها، تضادها، کاستیها و چالشهای موجود در فضای دانشگاه است که اجازه و امکان این را نمیدهد که فرهنگ مناسب نقد شکل بگیرد.
وی با اشاره به تعریف فرهنگ نقد در کتاب «فرهنگ دانشگاه» افزود: فرهنگ نقد آن فضا یا آن نظام معنایی است که امکان گفتوگو، ارزیابی، ایجاد یک موقعیت بینالاذهانی، تعامل میان دانشگاهیان، میان دانشجویان و استادان و محققان شکل بگیرد، به نحوی که در این موقعیت بینالاذهانی امکان دیده شدن، تحلیل کردن، تعامل و گفتوگو به معنای دقیق کلمه درباره ایدهها، فعالیتها، وضعیت و هویت دانشگاهیان میسر شود.
نقد برای دانشگاه یک عارضه نیست
رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ابراز داشت: فرهنگ دانشگاهی در معنای مطلوب فضای گفتمانی است که امکان نقد در آن است، نقد را ماهیتاً یک کنش ارزیابانه میدانم، کنش ارزیابانه یعنی وقتی که ما فعالیتی انجام میدهیم، حال یا به صورت مکتوب یا به صورت شفاهی، یا به صورت دیداری یا در قالب همایش یا کتاب و یا هر چیز شکل دیگری که به ارزیابی و تحلیل ایدهها و فعالیتها و موقعیتها و تجربههای خود بپردازیم.
وی ادامه داد: یکی از دیدگاهها در مورد دانشگاه این است که دانشگاه یک فضای گفتمانی یا یک اجتماع گفتمانی است، در حالی که اجتماع گفتمانی یک جایی است که گفتمانها با هم رقابت میکنند، پارادایمهای محدود شکل میگیرد و همدیگر را به چالش میکشند و کاستیها تعارضات و موقعیت همدیگر را میبینند و به نحو دقیقی ارزیابی و تجزیه میکنند، به این چنین محیطی دانشگاه میگوییم.
فاضلی نقد برای دانشگاه را یک مولفه وجودی و ساختاری دانست و تصریح کرد: نقد برای دانشگاه یک عارضه نیست، نقد برای دانشگاه یعنی ستون فقرات دانشگاه، شاخص و معیار تعیینکننده بالندگی یا عقبماندگی دانشگاه فرهنگ نقد، فضای نقدو کیفیت نقد است.
فضای نقد در درون دانشگاه مرده است
وی وجود حوزه عمومی و فضای بیرون دانشگاه را نقد معرفتی جدیتر، کارآمدتر و مؤثرتر از دانشگاه توصیف کرد و ادامه داد: اخیراً آقای مقصود فراستخواه در کتاب گاه و بیگاه دانشگاه به درستی توضیح داده که در ایران دانشگاه از لحاظ معرفتی از جامعه عقبتر است، به این دلیل که اتفاقاً در جامعه در فضاهای عمومی، در فضاهای مجازی، در مجلات، در مطبوعات، در همایشها و در انجمن، گفتوگوها، ارزیابیها انتقادی و گفتمانهای رقیب به شکل جدیتری دارند، فعالیت میکنند.
رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی خاطرنشان کرد: اما در درون دانشگاه فضای نقد، فضای مرده است، به این معنا مرده است که ما اشکال کنشها و ارزیابیها را در دانشگاهها داریم، مثلاً مجلات و مقالات را میفرستیم ارزیابی میکنیم، نام اینها نقد نیست، یک نقد پنهان است، نقد بروکراتیک است، نقد تکنوکراتیک است، چون نه آن کسی که نقد میشود متوجه میشود نقد چیست، نه آن منتقد شناخته میشود و نه یک فضای گفتوگویی شکل میگیرد؛ به همین دلیل اساساً نباید به آنها به عنوان نقد آشکار، نقد سازنده، نقد مولد و نقد گفتمانی گفت.
در فضای نقد معرفتی، نقد گفتمانی هیچ ترتیب و آدابی نیست
وی افزود: نقد از آنجایی صورت میگیرد که از فضای عمومی درون دانشگاه استادان، مکاتب، نحلهها، نظریهها و گفتمانهای دانشگاهی در رشتههای مختلف با همدیگر رقابت کنند، تیمهای دانشگاهی، تیمهای علمی و معرفتی مانند تیمهای ورزش با همدیگر چالش کنند و هویت پیدا کنند، یعنی ما بدانیم که مثلاً در رشته مدیریت این 5 تیم است، این 5 تا گفتمان با همدیگر سخت درافتادند و بیشرمانه همدیگر را عریان میکنند!
فاضلی یکی از آداب نقد وجود بیشرمی در نقد بیان کرد و گفت: برخلاف آن چیزی که علیالاصول براساس نقد در حوزه عمومی و گفتوگوهای خانوادگی میگوییم، ادب را رعایت کنید، در فضای نقد معرفتی، نقد گفتمانی هیچ ترتیب و آدابی مجو، هر چه دل تنگت میخواهد بگو، هر چه عریانتر، هر چه صریحتر، هر چه علنیتر و هر چه آشکارتر ارزشمندتر، سازندهتر، منصفانهتر و دقیقتر و کارآمدتر است.
وی ادامه داد: نقد در درون دانشگاه نیاز به فضاهای معنایی نیاز دارد که از درون آن فضاهای ایدهها بجوشد، رقابتها را شکل دهد، تیمها را سازمان دهد، دادههای مرکزی گفتمانهای معرفتی را شکل دهد، انگیزه و انرژی عاطفی برای دانشگاهیان ایجاد کند که بتوانند حول گفتمانها کشف هویت کنند و با همدیگر رقابت کنند، قهرمانها و اسطورهها و نمادهای خودشان را معرفی کنند و بشناسند.
نقد از روی خلاء نمیآید
رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه در فضای دانشگاهی ما منابع بسیار فقیر و کممایهای است، اظهار داشت: نقد از روی خلاء نمیآید، نقد از جایی سرچشمه میگیرد، یکی از جاهایی که نقد از آن سرچشمه میگیرد خود رشتهها هستند، رشته در ایران برخلاف تجربه جهانی خودش، قدرت شکل دادن و خلق انرژی عاطفی برای گفتوگو، ارزیابی انتقادی، شکل دادن تیمها و برنامههای پژوهشی را نداشته است، رشتهها بیش از اینکه هویت بدهند و رقابت ایجاد کنند، قلعههای سنتیای شدند که عدهای به نام دانشگاهیان در آنجا نان میخورند، حرفه و شغل دارند و کسب و کار میکنند، بیش از آنکه در این فضای درونرشته با هم رقابت کنند، ایده طرح کنند و به عنوان گفتمانهای درونرشتهای امکان ارزیابی انتقادی را فراهم کنند.
وی با بیان اینکه رشتهها در ایران به دلیل اینکه ماهیتاً از ابتدای تأسیس علم در ایران، در یک پارادایم انتقال علم اتفاق افتاده است، گفت: ما علم را به نوعی درس دادن به عنوان چیزی که از یک جهانی و از یک جای دیگری خلق شده است بگیریم و اینجا درس بدهیم و ارائه کنیم فهمیدیم، رشته در ایران اساساً به عنوان یک فضای گفتمان، اندیشیدن، خلق کردن به عنوان یک فضای چالشی که میخواهیم موقعیت تاریخی و فرهنگی خودمان را ارزیابی کنیم و به چالش بکشیم و بفهمیم صورت نگرفته است.
لازمه نقد انقلاب علم علیه خودش است
فاضلی لازمه نقد را انقلاب علم علیه خودش دانست و خطرنشان کرد: در فضایی که اساساً رشته چنین رسالتی برای خودش تعریف نمیکند و بیش از آن رشته به عنوان یک قلعه سنتی یا برای کاسبی است یا برای خلاقیتکشی، طبیعی است که رشته نمیتواند منبع نقد باشد. دیگر اینکه رشتهها در ایران از همان ابتدای دارالفنون تا کنون به عنوان رشتههای تکنیک و تکنیسین فهمیده شدند تا تفکر، به همین دلیل در فضایی که ما دانش را تکنیکی میفهمیم اساساً نقد معنی ندارد.
«رشته» در ایران به عنوان یک فضای گفتمانی شکل نگرفت
وی با اشاره به اینکه «زبان» در فضای شکلگیری رشتهها در ایران جایگاهی پیدا نکرد، ادامه داد: رشته در ایران به عنوان یک فضای گفتمانی شکل نگرفت که بر اساس آن علم را در ساخت فرهنگی ـ اجتماعی خلق کنیم، بلکه به عنوان یک مدل خطی فهمیدیم که گویی در جای دیگری تولید میشود.
رئیس پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دومین منبع نقد را ایده میانرشتهای بیان کرد و گفت: ایده میانرشتهای از سالهای 1960 به بعد در جهان گسترش پیدا کرد، در ایران میانرشتهای کمتر از 5 درصد است که آن را به صورت جزیره و به صورت قلعه فهمیدیم، رشتهها به عنوان کسب وکارهایی شناخت شد که مدرک میفروخت و با این طرف و آن طرف قرارداد مینوشت، رشتهها در درون دانشگاه نتوانستند ارتباط برقرار کنند، نتوانستند دانشگاهها، دانشکدهها و گروهها با همدیگر انواع پیوندهای گوناگونی که حول معرفت را شکل بدهند، در حالی که معرفت از چند رگه شدن دانشگاهها، رشتهها و دپارتمانها، دانشکدهها و گروهها به وجود میآید.
جامعه دانشگاهی ایران کمترین سخن انتقادی را برنمیتابند
وی با بیان اینکه در جامعه دانشگاهی ایران کمترین سخن انتقادی را برنمیتابند، افزود: پس نقد از تعامل رشتهها با جامعه میآید، نقد در فضایی شکل میگیرد که رشتهها در مقابل جامعه احساس مسئولیت میکنند، پرسشهای اخلاقی یا پرسشهای سیاسی در برابر خودش قرار میدهند، نقد از آنجایی میآید که هر رشته از خودش میپرسد کار من به عدالت و برابری چقدر خدمت میکند یا چقدر ضربه میزند؟ اگر شما امروز به هر رشتهای نقد بکنید که کنش شما در تاریخ صد سال گذشته چقدر نابرابری تولید کرده است، به شدت عصبانی میشوند که آقا چه میگویید؟!
در جامعهای که علم را ستایش میکند، نقد صورت نمیگیرد
فاضلی بیان داشت: نقد از رویکرد ما به علم میآید، در جامعهای که علم را ستایش میکند، نقد صورت نمیگیرد، به ما در دانشگاهها وارونه یاد میدهند، در دانشگاههای ما نقدآموزی نیست، معرفتآموزی نیست، ریشه همه اینها برمیگردد که در دانشگاه، آموزش و یادگیری که قلب دانشگاه است قربانی شده است، در جامعهای که پژوهش به معنای تکنوکراتیکش بر آموزش و یادگیری و یاددهی غلبه پیدا کند، نقد معنا ندارد.