مهمترین علت افزایش جمعیت زندان  ها وضعیت  نابسامانی اقتصادی است

در هر ساعت 49 نفر به زندان می روند صرف نظر از صحت و سقم تعداد اعلام شده زندانیان واقعیت این است که در کشور ما ارتکاب به جرم افزایش یافته که بیشتر آن مرتبط با جرایم حمل و توزیع مواد مخدر است.

اکرم جدیدی ممتاز- ایسکانیوز،طی سالهای گذشته جمعیتی که در آسیب های اجتماعی گرفتار می شوند چند برابر شده است که این امر بسیار نگران کننده است مدیر کل بازرسی و ارزیابی عملکرد سازمان بهزیستی کشور و رئیس انجمن مددکاران ایران چندی پیش اعلام کرد در هر ساعت 49 نفر به زندان می روند در حالیکه در سال 1358 این آمار 10 نفر به ازای هرساعت بوده است به این مورد آمار هایی که در خصوص سلامت روان منتشر می شود را اضافه کنید بر اساس آمار مسئولان وزارت بهداشت25% مردم حداقل دازای یک اختلال روانی هستند یعنی به ازای هر 4 نفر ،یک نفر دچار اختلالات روانی است.

جرم تابعی است از وضعیت اقتصادی هر کشور و وضعیت اقتصادی طبیعتا در میزان جرم و جنایت در آن کشور تاثیر دارد اما نابسامانی اقتصادی حالتی از وضعیت اقتصادی است که اقتصاد در حال رکود ایجاد می کندو تبعا با رکود اقتصادی بیکاری افزایش خواهدداشت.

بر اساس یک ضرب المثل قدیمی "مغز بیکاران دکان شیطان است " در حقیقت می توانیم اینطور استنباط کنیم که وقتی فرد بیکار برای امرار معاش و تامین هزینه های زندگی ناگزیر است به هر کاری دست بزند حتی کارهای غیر قانونی که درآمد بیشتری داشته باشد.

کثرت جمعیت کیفری زندانها ناشی از وضع نابسامان اقتصادی است که از یک طرف سفره کشور نانخور فراوانی پیدا کرده است و از طرف دیگر بسیاری از مشاغل به دلیل تعطیلی مراکز تولید از بین رفته است و باکاهش سرمایه گذاری در کشور محل کار جدیدی برای نیرو های کار داوطلب فراهم نمی شود.

در این راستا فروشندگان عمده مواد مخدر با توجه به درآمد کلانی که از توزیع و خرید و فروش این مواد کسب می کنند به افراد بیکار مبالغ بیشتری پرداخت می کنند و همین امر باعث گرایش افراد بیکار و گرفتار افزونتر می شود.البته این بدین معنا نیست که بیکاران در زمینه های دیگر جرم نمی کنند .

مجموع این عوامل موجب ایجاد بیکاری و به تبع آن افزایش جرم و جنایت و راهی شدن خیل بیکارانی که از روی اجبار مرتکب جرم شده اند افزایش خواهد داشت و زندان های ما پر از بیکارانی می شود که با تاثیر از شرایط نامطلوب اقتصادی مواجه بوده اند.

قطعا مساله اشتغال و رشد اقتصادی مستلزم ایجاد بازار کار مناسب است با این حال مساله فرهنگی و توجه به آن و همچنین اختلاف طبقاتی شدیدی که در جامعه وجود دارد در این مساله نقش دارد به عنوان نمونه در نظر بگیرید کارگری که در آخر دهه 80 ماهیانه یک میلیون تومان دریافت می کرده حتی اگر در این مدت حقوق وی به سه برابر افزایش یافته باشد میزان درآمد و توان خرید وی با حقوق فعلی به اندازه ای نیست که در سال 90 بوده است.

در سال 90 یکنفر با درآمد یک میلیون در ماه قادر بود معادل685 یورو (با نرخ بانک مرکزی )کالا خریداری کند اما اکنون که یورو 4 برابرشده است با سه برابر حقوقش می تواند 75%کالایی که می توانست بخرد را خریداری کند.

کاهش ارزش پول کشور و وضعیت اقتصادی نامطلوب اثر مخربی بر زندگی طبقات حقوق بگیر گذاشته است این در حالی است که اقلیت کوچکی که به 10% هم نمی رسند از آخرین سالهای دهه 80 تاکنون با برخورداری از رانت،سیستم اقتصادی فاسد،و وضعیت نابسامان سیاست کار در کشوردرآمد ها و امکاناتشان چندین برابر شده است.

در نتیجه این روند اقتصادی نامتعادل 70% مردم در منطقه با تناسب های بالا و پایینئ قرار می گیرند و 20%در وضعیت متوسط و 10%دیگر به تنهایی چندین برابر در آمد 90% مردم را به دست می آورند .بازخورد این اختلاف طبقاتی و نابسامانی اقتصادی جز جرم و بزه نیست و این وضعیت به لحاظ جامعه شناسی تاثیر مخربی در گسستن بند های خانواده خواهد گذاشت.

705

کد خبر: 863627

وب گردی

وب گردی