آقای خاص دنیای سیاست

- کنجی فوجیموتو، سرآشپز مخصوص کیم جونگ ایل بود. در برابر چندین میلیون شهروند کره شمالی زندگی فوق العاده بهتری داشت و به نسبت آن ها، شاهانه می خورد، شاهانه می خوابید و شاهانه می پوشید. به بهانه خرید ماهی برای آشپزخانه به بیرون از کاخ خانواده رهبر کره شمالی رفت و از همان راه، به ژاپن فرار کرد! نزدیک ترین فرد به کیم جونگ اون در دوران کودکی رفت تا دیگر بازنگردد و حقایق زندگی این "دیکتاتور" را فاش کند.

نوشیدن وودکا، نواختن گیتار الکتریکی، سیگار های شبانه، رانندگی با مرسدس بنز در سن 7 سالگی و علایق او به بسکتبال تنها و تنها مسائل کلیشه ای هستند که آقای سرآشپز به آن ها پرداخته؛ بحث اصلی درباره این "نابغه" چیز دیگریست.

رفتار دیکتاتورگونه کیم جونگ کوچک از غرور بالای او نشاءت می گیرد؛ همان چیزی که دلیل اصلی قدرت طلبی بی پایان "اون" است. او با ذهنیتی برنده پا به عرصه های سیاست، قدرت و دیکتاتوریسم (!) گذاشته است. او می خواهد ببرد؛ هر چیزی را به هر نحوی و در هر زمانی.

این ها چیزهایی نیستند که به صورت ناگهانی در یک فرد ایجاد شوند. درگیری های وحشیانه و عجیب او در سن 11 سالگی که گاهی برادرش را تا نزدیکی مرگ می برد، شروعی بود برای تولد یک دیکتاتور بی رحم.وقتی تنها 15 سال داشت، کیم جونگ ایل تصمیم گرفت او را به کالج بین المللی برن در سوئیس بفرستد. هم کلاسی هایش می گفتند او مغز یا استعدادی برای یادگیری ندارد؛ اما حقیقت این نبود! کیم جونگ اون وقت چندانی برای درس خواندن و صرف وقت برای چیزی که از نظر او بی ارزش به نظر می رسید، نداشت. ترجیح او بر این بود که علایقش را دنبال کند و کاری که دوست دارد انجام دهد. در کالج درس را دور انداخت و به بسکتبال و اسکی پرداخت! اون طی 3 سال در سوئیس هیچ کاری به جز انجام این دو ورزش انجام نداد تا به کره شمالی بازگردد و توسط پدرش به دانشکده نظامی پیونگ یانگ فرستاده شود. "اون" بسکتبال NBA را مرتبا دنبال می کند و صاحب یک پیست اسکی چند میلیون دلاری در کره شمالی است؛ در حالی که حاضر نیست به مردمش غذایی برای خوردن بدهد.

با هر کسی شوخی نکنید!

این روزها اخبار زیادی را مبنی بر آزمایش های موشکی و تلاش های کیم جونگ اون برای دستیابی به بمب اتمی می شنویم. در همین حال آمریکا و متحدانش خیلی راحت، طوری که انگار کره شمالی به هیچ وجه موضوع مهمی نیست، این کشور و رهبرش را تهدید به حمله نظامی می کنند. احتمالا خودشان نیز کاملا در جریان هستند که این تهدیدها سرانجام جالبی نخواهند داشت! به طور کلی، تنها کافیست تا کیم جونگ اون بابت حرف های یکی از مقامات بلندپایه ابرقدرتی دیگر، یک لحظه کنترل خود را از دست بدهد و عصبی شود! با دیکتاتور نمی توان با زبان جنگ حرف زد. کسی که به مردم کشور خودش هم رحم نمی کند، به مردم کشور شما نیز رحم نخواهد کرد! این موضوع کاملا واضح و مبرهن است. دیکتاتور چشم بادامی آن قدر نبوغ دارد که اقدامی ناباورانه و ناگهانی در وقتی مناسب انجام دهد و آن قدر دیوانه هست که بخش قابل توجهی از جهان را به کام نابودی بکشاند! شاید قدرت کره شمالی به اندازه تخریب کشوری به مانند ایالات متحده نباشد، اما تصور کنید کره شمالی تصمیم بگیرد تا یک بمب اتم را در میان شهر توکیو منفجر کند... فاجعه! چرا کیم جونگ اون در هنگام عصبانیت تصمیمی متعادل تر بگیرد؟ هیچ دلیلی وجود ندارد که کیم جونگ اون تصمیم به نابودی کامل توکیو نگیرد! برای او مهم نیست که مردم کره شمالی از شدت گرسنگی در حال جان دادن هستند؛ چرا برایش مهم باشد که چه بلایی بر سر مردم توکیو خواهد آمد؟ سایر دولت ها در صورت بروز این اتفاق و تکذیب احتمالی این رخداد توسط او چه اقدامی می خواهند انجام دهند؟ آیا می توانند به کره شمالی لشگرکشی کنند؟ اگر این کار را انجام دهند، "اون" تنها آن ها را تماشا خواهد کرد؟!

او بازگشت!

پس از فرار فوجیموتو به ژاپن در سال 2001، کیم جونگ ایل او را خائن خواند! در سال 2012 کیم جونگ اون از او خواست تا به پیونگ یانگ بازگردد. در هنگام ورود به سرسرای کاخ، با ترس و لرز و هاج و واج به همه جا نگاه می کرد؛ اما "اون" با خنده گفت:" نترس! خیانت تو تماما بخشیده شده است!"