منش شهید ستاری در مواجهه با مشکلات چه بود

نصرالله پناهی از هم‌دانشگاهیان شهید ستاری خاطره ای از توانایی هنری شهید ستاری نقل می کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی اسکانیوز، فرمانده پدافند هوایی و نابغه دوران هشت ساله دفاع مقدس، معتقد بود که می‌شود مستقل مستقل بود و با همین نگاه، هیچ کاری برای او ناممکن نبود و در تمام زمینه ها دستی بر آتش داشت و کاری نبود که از عهده اش بر نیاید.

سرهنگ نصرالله پناهی هم‌دانشگاهی شهید سرلشگر منصور ستاری، در بخشی از کتاب پاکبازان عرصه عشق با بیان خاطره ای از هم نشینی با شهید ستاری می گوید:

«هیچ کس با وجود ستاری درمانده نمی ماند، او نماد بارز ضرب‌المثل از هر انگشتش هنری می ریزد بود، با وجود ستاری کاری روی زمین نمی ماند و خیال همه راحت بود که ستاری هست.

در پایگاه هوایی همدان، زمانی که ستاری ستوان دوم بودند، با ایشان هم خدمت بودم. یک روز که صبحگاه عمومی بود، پس از اجرای مراسم، فرمانده پایگاه اعلام کرد، می خواهد از وضع ظاهری پرسنل بازدید کند. من و ستاری کنار هم در صف ایستاده بودیم.

آهسته به او گفتم: - نیمه «بالک» آرم کلاهم کنده شده است. خدا کند ایراد نگیرد.

ایشان نیم نگاهی به کلاهم انداخت و گفت: - شبیه تیمسارها شده‌ای!

فرماندهی پایگاه آدم بسیار سختگیری بود. پرسنل را یک به یک بازدید کرد تا اینکه به من رسید. نگاهی به کلاهم انداخت و گفت: - مثل اینکه این ستوان یک نیمچه تیمسار شده است!

سپس رو کرد به افسری که کنارش ایستاده بود و گفت: - اسم این را یادداشت کنید! ظرف ۲۴ ساعت آرم کلاهش را باید عوض کند، در غیر این صورت یک هفته بازداشت می شود.

بازدید که تمام شد، ستاری به من گفت: - چکار میخواهی بکنی؟ گفتم: - نمیدانم، در پایگاه که آرم وجود ندارد، باید به تهران بروم. ایشان گفت: - بعد از ظهر بیا منزل ما، خودم برایت درست می کنم.

عصر همان روز ناامیدانه به منزلشان رفتم. او نیمه بالک آرم را کند و سپس مقداری رنگ سفید را با رنگ دیگری مخلوط کرد و بالکهای آرم را طوری رنگ آمیزی کرد که هیچ کس متوجه غیر واقعی بودن آن نمی شد. من هنوز آن آرم را از ایشان به یادگار نگه داشته ام.»

امیرسرلشگر منصور ستاری در 15 دی ۱۳۷۳ در سانحه سقوط هواپیما در نزدیکی فرودگاه اصفهان به همراه تعدادی از افسران بلندپایه نیروی هوایی و همرزمان اش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

500

کد خبر: 864786

وب گردی

وب گردی