واقعا تعداد معتادان 2 میلیون و 808 هزار نفر است؟/هم زن معتاد داریم،هم دانش آموز و دانشجوی معتاد؛ اما نگران کننده نیست

اگر چه زیاد شنیده ایم «معتاد بیمار است» اما واقع بینانه که نگاه می کنیم کمتر کسی را می بینیم که به واقع، درد یک معتاد را درک کند و باور داشته باشد که تلخی های بسیاری ممکن است یک نفر را گرفتار اعتیاد کرده باشد. بیماری که ریشه آن و حتی حاصل آن بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی است. در این بین اما برخی از افراد باور دارند که اعتیاد بیماری است و نباید از درمان آن ناامید شد.

به گزارش ایسکانیوز دکتر پرویز افشار اگر چه پزشکی عمومی است که در زمینه مدیریت سیستم های پزشکی درمانی تخصص دارد اما بیش از 17 سال است که در حوزه آسیب های اجتماعی فعالیت می کند آن قدر که خود را "خانه زاد" موضوعاتی چون مواد مخدر و دیگر آسیب های اجتماعی می داند. وی معتقد است که همه دستگاه ها باید به کمک هم بیایند قبل از آن که زنگ خطر مصرف مواد در گروه های مختلف جامعه به صدا در بیاید. دکتر می گوید:« این تلقی اشتباه است که مردم گمان می کنند مراکز درمان اعتیاد مثل یک حوض شست وشو هستند که معتاد را می زنی داخل آن و بیرون می‌آوری و پاک می شود و پاک می ماند، این گونه نیست چون ذات اعتیاد این طور نیست .» گفت وگوی ما با پرویزافشار سخنگوی ستاد مبارزه با موادمخدر گفتنی های دیگری از حوزه اعتیاد و درمان معتادان را هم دارد.
آقای دکتر بر اساس آخرین آمار، تعداد معتادان در کشور چقدر است؟
بر اساس آخرین طرحی که در کشور انجام شده حدود دومیلیون و 808 هزار نفر در ایران مصرف کننده مستمر مواد مخدر داریم. البته تشخیص اعتیاد ، تشخیص آماری نیست که بگوییم چه تعداد معتاد وجود دارد چون صرفا اظهاربه مصرف مواد یا حتی تست مثبت مصرف مواد، دلالت بر اعتیاد نمی کند بلکه یک سری شاخص هایی از نظر سازمان بهداشت جهانی و ازنظر پزشکی وجود دارد مبنی بر این که فرد دچار اختلال عملکرد شده باشد یا با مصرف نکردن مواد دچار عوارض بشود ، آمارگیری ما بر اساس این شاخص ها انجام نشده بلکه بیشتر بر اساس خوداظهاری در جمعیت وسیعی در کشور صورت گرفته است که نشان می دهد ما حدود دو میلیون و 808 هزار نفر مصرف کننده مواد داریم.
اگر در کشور و بین خانواده ها نگاه کنید، آیا به نظر شما تعداد معتادان دو میلیون و 808 هزار است؟ آیا بیشتر به چشم نمی آید؟
دراین خصوص یک اشتباه بزرگ محاسباتی که هم ما و هم شما و هم پاره ای از مردم انجام می دهیم این است که تمام آدم هایی را که در اجتماع می بینیم معرف معتادان حساب می کنیم. مجموع آدم هایی که در خیابان می بینیم از 50 -60 هزار نفر تجاوز نمی کند. این ها معتادان متجاهر خیابانی هستند که عمق و شدت اعتیادشان افزایش پیدا کرده است. متاسفانه در سال 1389 با تغییر قانون و جانمایی ساز و کار جدیدی به نام مراکز ماده 16 ، یک اشتباه تاریخی در کشور رخ داد مبنی بر این که بودجه خدمات کاهش آسیب و ارائه خدمت به معتادان متجاهر خیابانی ، سرکشی به آن ها و راه اندازی دی آی سی ها (مراکز گذری کاهش آسیب) در مراکز تجمع شان کمرنگ شد و بودجه آن به سمت وسوی راه اندازی مراکز اقامتی و نگهداری ماده16کشیده شد. این اتفاق باعث شد که اگر در یک شهر، یک یا دو پاتوق از معتادان و مراکز تجمع آن ها وجود داشت ، به علت اجرای ماده 16 و رفتن به سمت و سوی جمع آوری آن ها ، این افراد پراکنده شدند و یک کلونی از این افراد در یک منطقه، به کلونی های کوچک تر در سراسر آن شهر تبدیل شد.به خوبی به یاد دارم در سال 79-80 که به معتادان سر می زدم در پنج نقطه تهران از جمله در دروازه غار، میدان شوش ، اوجالان و نزدیک کوره پزخانه های تهران مراکز تجمع معتادان خیابانی داشتیم. ولی الان هیچ کوی وبرزنی را پیدا نمی کنید که بخشی از آن درگیر این موضوع نباشد. به نظر من، علت مهم این موضوع این است که ما وقتی به جای ارائه خدمت به معتادان متجاهر خیابانی ، فکر می کنیم که نسخه معجزه آسای ما این است که باید آن ها را جمع و در جایی نگهداری کنیم این باعث می شود معتادان مذکور در اجتماع پخش شوند. من هم به عنوان یک کارشناس اعتقاد دارم که پاره ای از معتادان متجاهر که به هیچ عنوان نمی شود در جامعه به آن ها خدمت ارائه داد باید به مراکزی با نظارت قانون بروند ولی نگاه به این مراکز باید نگاه حداقلی باشد. نگاه حداکثری که هر کس اعتیاد دارد و در خیابان است یا خانواده اش شکایت کردند باید به این مراکز برود غلط است. علت تامه و اصلی که این ها تبدیل به معتاد متجاهر شدند اجرانکردن قدم های قبل از مراکز ماده 16 است . قانون صراحت دارد که این ها می‌توانند به صورت داوطلبانه مراجعه کنند و درمان بشوند.به دنبال آن هم تبصره ای داریم که دولت مکلف است هزینه درمان و کاهش آسیب کسانی که بضاعت درمان را ندارند، از طریق وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تامین کند. اما چون این اقدامات اتفاق نمی افتد تعداد معتادان متجاهر کف خیابان افزایش داشته است و این احساس در ما و شما وجود دارد که تعداد معتادان زیاد شده است. درحالی که تعداد معتاد در کشور نه تنها زیاد نشده بلکه ازنظر آماری مقداری کاهش هم داریم.
نکته ای که شما توضیح دادید درباره معتادان خیابانی و متجاهر است. ولی نگاهی که وجود دارد ارزیابی تعداد معتادان در درون خانواده هاست. اگر نگاه کنید متاسفانه خانواده های زیادی درگیر این ماجرا هستند.
بحث معتاد متجاهر به تنهایی مطرح نیست!
شما یک منطقه جغرافیایی را در نظر بگیرید مثلا منطقه حاشیه شهر، ممکن است میزان شیوع آسیب های اجتماعی در مناطق حاشیه‌ای یا کمتر برخوردار وجود داشته باشد و زیاد هم هست اما این که آن را به سراسر کشور تعمیم بدهیم و بگوییم همه خانواده های ایرانی یک یا دو نفر معتاد دارند این گونه نیست. شما خودتان یا من را در نظر بگیرید آیا در خانواده های ما معتاد هست؟
البته ما هم قابلیت تعمیم به کشور را نداریم که ادعا کنیم بر این اساس اعتیاد کم است ولی معمولا در سطوح اجتماعی اقتصادی مناطق حاشیه ای اعتیاد بیشتر است. آن چه من می گویم این است که در سال 1390 حدود 40-50 هزار نمونه به صورت تصادفی از نقاط مختلف کشور گرفته شده و این تعداد معتاد و سوءمصرف کننده مواد در آن در آمده است در سال 1394 جمعیت دو برابر یعنی حدود 65 هزار نمونه در کشور ارزیابی شدند که نتیجه آن دو میلیون و 808 هزار نفر بوده است. این تعداد مصرف کننده مواد نسبت به سال 1390 ، نه تنها افزایش ندارد بلکه کمی هم کاهش دارد.
فکر می کنم کمتر خانواده ای لااقل در اقوام درجه 3 خود معتاد به مواد مخدر نداشته باشد!
اگر این گونه باشد که در خانواده های درجه سه اعتیاد وجود داشته باشد نشان دهنده این است که مواد در مرز 3 تا 5 درصد است و باید زنگ خطر به صدا در بیاید. طرح ارزیابی سوءمصرف مواد در کشور نیز نشان می دهد حدود 5 درصد از جمعیت 18تا 65 سال ما درگیر مشکل مواد هستند.
یکی از دغدغه های سال های اخیر بحث اعتیاد زنان است. در این خصوص آخرین آمارها چیست؟
اعتیاد زنان در سال 1380 حدود 5 درصد از کل معتادان کشور بود. سال 1390 متاسفانه این رقم دو برابر شد و به 10 درصد رسید. در سال 1394 طرح ارزیابی جدید سوء مصرف مواد نشان داد که رشد اعتیاد در جمعیت زنان سیر فزاینده ندارد و متوقف شده و در همان عدد مانده است. علت این امر این است که از سال 1390 تا 94 اقدامات خوبی شد.البته یک مشکل جدی که درباره زنان وجود دارد این است که اعتیاد حداقلی و تعداد کم برای این موضوع زیاد حساب می شود چون زنان استوانه و ستون خانواده هستند و درمسئله اعتیاد شکننده هستند.اگر یک مادر در خانواده دچار مشکل شود احتمال این که بقیه اعضای خانواده هم گرفتار اعتیاد شوند، زیادتر خواهد بود و متاسفانه زنان خیلی زودتر هم به معتاد متجاهر تبدیل می‌شوند چرا که به دنبال مصرف مواد، دچار مصرف مواد چند ماده ای می شوند این ها مخاطراتی است که در زنان داریم اما از لحاظ شیوع فزاینده ای که دردهه قبل وجود داشت رشد اعتیاد در زنان متوقف شده است.
درباره دانشجویان آیا میزان شیوع اعتیاد نگران کننده است؟
بر اساس آخرین آماری که توسط وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سال 90 انجام شد 6/1 درصد از جمعیت دانشجویان مشغول تحصیل وزارت بهداشت و 6/2 درصد دانشجویان وزارت علوم، تجربه مصرف مواد را داشتند که به این تجربه عنوان اعتیاد تلقی نمی شود اما زنگ خطری است که ممکن است مصرف مواد در این افراد مستقر بشود و تبدیل به معتادان مشکل دار بشوند .
یعنی در این بررسی ها عددی ازدانشجویان معتاد به دست نیامد؟
تشخیص اعتیاد ساده نیست که بگوییم فرد معتاد است . از آن جا که اعتیاد همراه با انگ اجتماعی است در این بررسی ها به این افراد پرسش نامه ای بدون نام و در شرایط ایمن می دهند و معمولا افراد ابراز می کنند که مشکل مواد دارند یا داشتند، نمی توان به آن ها گفت معتاد. اما به هر صورت تعداد کسانی که نیاز به معرفی برای درمان داشتند بسیار حداقلی بوده است.
درباره اعتیاد دانش آموزان آمار دقیقی داریم؟
بر اساس آخرین کارها حدود یک درصد از دانش آموزان مقطع دوم متوسطه یعنی سال آخر دبیرستان، سابقه حداقل یک بار تجربه مصرف مواد را داشتند. البته اعتیاد در آن ها بسیار کم است. این آمار فقط در تجربه مصرف است. تجربه مصرف در دانش آموزان به هیچ عنوان به محیط آموزش و پرورش بر نمی گردد بلکه عمدتا در خانواده هایی بودند که یکی از اعضای خانواده تجربه مصرف را داشتند یا گرفتار دوستان ناباب بودند به هر صورت تجربه مصرف آن ها بیرون از مدرسه بوده است.
درباره پایین آمدن سن مصرف مواد،صحبت های غیر رسمی زیادی شنیده می شود اما شما بارها آن را رد کرده اید...
ما بر اساس شواهد علمی باید صحبت کنیم. درباره مصرف شیشه و گل ، کسانی که مصرف این مواد را شروع می‌کنند در سن پایین تر شروع می کنند اما اگر نگاه ما علمی باشد می گوییم متوسط سن شروع اعتیاد در کشور در سال 1390 بین 21 تا 24 سال بوده الان هم 21 تا 24 سال است. منظور ما کسی است که مواد در او مستقر شده و تبدیل به مصرف کننده مشکل دار شده و معتاد است. اما مصادیقی وجود دارد که افراد در سنین پایین تر تجربه مصرف مواد را داشته باشند اما این تجربه به معنای اعتیاد نیست.
معمولا گفته می شود بین بیکاری و اعتیاد رابطه مستقیمی وجود دارد به عبارتی افراد بیکار بیشتر گرفتار اعتیاد می شود آیا آمارهای شما هم همین موضوع را نشان می دهد؟
در دنیا قبلا گفته می شد معتاد آدم مجرد، بیکار ، بی پناه و بی شغل است. ولی متاسفانه در کشور ما این گونه است که بخش قابل توجهی از معتادان اتفاقا مجرد بیکار، بی خانمان و بی سرپناه نیستند بلکه افراد متاهل و دارای شغل معتاد شدند. اکنون حدود 50 درصد از معتادان ما، سابقه تاهل و حدود 50-55 درصد سابقه شغل را دارند . حال ممکن است که بنیان خانواده آن ها مستحکم نباشد و متارکه کرده باشند.ولی خرده فرهنگ و فرهنگ غلطی در کشور ما شکل گرفته بوده و به آن بی توجهی شده است مبنی براین که پاره ای از پیمانکاران و کارفرمایان این تلقی را در جمعیت کارگری ایجاد کردند که اگر مواد مصرف کنی می توانی بیشتر کار کنی و درآمد بیشتری داشته باشی و این مسئله به موضوع دامن زد. دومین مسئله این است که پاره ای از افراد متاهل برای جبران نقص های خود درباره توانایی های جنسی مبادرت به مصرف مواد کردند. این هم طرز تفکر اشتباهی بود که در آن ها شکل گرفت آن هم درحالی که مواد نه تنها به مهارت های آن ها کمک نمی‌کند بلکه در میان مدت و دراز مدت می تواند وضعیت آن ها را بغرنج تر کند.
روی این دو موضوع کار شده است به ویژه در جمعیت کارگری طرحی به نام طرح کاج (کاربست اجتماعی جامعه کار و تولید)اجرا شد و برای تمام کارخانجات با 50 تا 500 نفر از کارکنان، خانه های بهداشت کارگری و طرح توانمندسازی کارکنان و مراکز مشاوره راه اندازی شد .
طی این سال ها درباره تغییر الگوی مصرف بدین معنا که از یک مواد کم خطر به سمت مواد پرخطرتر برویم چه تغییری ایجاد شد؟
خوشبختانه از سال 90 تا 94 بر خلاف دهه قبل که تغییر الگوی مصرف بسیار سریع و نگران کننده بود ، تغییرات روند معکوسی پیدا کرد. در سال 1380 ، 3 درصد معتادان، شیشه که ماده ای پرخطر است مصرف می کردند سال 1390 این رقم به 26 درصد رسید. با اقدامات صورت گرفته از سال 90 تا 94 و بر اساس طرح ارزیابی سوء مصرف در سال 1394 و با توجه به مداخلات انجام شده، قیمت شیشه به شدت بالا رفت و ساخت پیش سازهای آن در کشور کنترل شد علاوه بر آن با آموزش هایی که داده شد میزان مصرف کنندگان شیشه به شدت کم شد به نحوی که شیشه مقام دوم خود را از دست داد و اکنون 8/8 درصد معتادان کشور شیشه مصرف می کنند. این افراد به سمت موادی مثل گل یا ماری جوانا تغییر مصرف دادند. گرچه این مواد هم خطرات خود را دارد اما خطرات مصرف آن ها از شیشه کمتر است. بنابراین تغییر الگوی مصرف به سمت مصرف مواد پرخطرتر نیست.
درمان معتادان؛ برای دستگاه های متولی چقدر هزینه دربر دارد؟
نوع درمان فرق دارد. در مراکز درمان اقامتی حدود ماهی 500-600 هزار تومان که در آن جا درمان و هزینه نگهداری و خوراک در آن مستتر است. در مراکز سرپایی متوسط در ماه حدود 100 هزار تومان هزینه درمان یک معتاد است که بر اساس فرایند دیده شده معتادان بی‌بضاعت یا کم بضاعت به ویژه در سال 1395-96 و سال 97 می توانند از ساز و کارهای حمایت های بیمه ای برخوردار بشوند و 70 درصد از هزینه بیمه در مراکز سرپایی را بیمه تقبل کند. اما درباره مداخلات کمپ محور ، کمپ ها تحت پوشش بیمه نیستند و هزینه های آن ها را خود معتادان باید پرداخت کنند و مراکز ماده 16 هم با توجه به این که مکان از خودمان است متوسط روزی 15 هزارتومان و ماهانه 450 هزار تومان هزینه مستقیم دارند.


با صرف این هزینه ها ؛ چقدر بازگشت به مواد وجود دارد و چه تعداد از معتادان بر درمان باقی می مانند؟
حقیقت این است که ما نباید بگذاریم کسی به معتاد متجاهر تبدیل شود. اگر کسی در ابتدای شروع مصرف تحت پوشش قرار بگیرد و درمان بشود عوارض آن خیلی کمتر خواهد بود. اما کسانی که معتاد متجاهر می شوند اگر فقط به نگهداری آن ها در یک کمپ برای چند ماه بسنده کنیم ؛ حداکثر میزان مانایی آن ها در پاکی بین 15 تا 20 درصد بیشتر نخواهد بود و 80 درصد مجدد مصرف می کنند مگر این که بعد از طی مرحله نگهداری در این مراکز اقامتی به چرخه حمایت ها و خدمات اجتماعی ؛ گروه های همیاری ، مراکز جامع صیانت و توان بخشی، حرفه آموزی و آموزش مهارت و مشغول کردن آن ها بینجامد. اگر این اتفاقات بیفتد حداکثر توفیق در درمان اعتیاد در پاکی معتادان حدود 35 تا 40 درصد خواهد شد. اما نکته مهم فنی این است که تلقی ما از درمان با تلقی عامه مردم که فکر می کنند مراکز درمان اعتیاد مثل یک حوض شست وشو هستند که معتاد را می‌گذاری داخل آن و بیرون می آوری و پاک می شود و پاک می ماند این گونه نیست چرا که ذات اعتیاد این طور نیست. اعتیاد یک بیماری مزمن جسمی-روانی - اجتماعی عود کننده است و عموما افراد دچار لغزش می شوند. این لغزش ها به هیچ عنوان به معنای شکست درمان نیست مانند دیگر بیماری های مزمن ، امکان عود بیماری و لغزش وجود دارد. شما درباره یک بیمار دیابتیک یا قلبی به هیچ عنوان نمی توانید بگویید که این بیمار را شفا دادم بلکه می شود گفت بیماری کنترل شده است تا عوارض جدی روی جسم نگذارد.
درباره اعتیاد آیا آمار جهانی وجود دارد ؟وضعیت ایران در مقابل دیگر کشورها چگونه است؟
بر اساس گزارش سازمان ملل به صورت متوسط 2/5درصد مردم دنیا درگیر مصرف مواد هستند که این رقم در کشور ما 39/5درصد است بر این اساس ما از متوسط جهانی کمی بالاتر هستیم.
آیا کشوری در دنیا هست که معتاد نداشته باشد؟
امکان ندارد کشوری در دنیا معتاد نداشته باشد. درگزارش سال قبل سازمان ملل 170 کشور دنیا اعلام کردند که با مشکل مواد دست و پنجه نرم می کنند وبه شدت درگیر هستند . بقیه کشورها که اعلام نکردند یا اعتیاد را نمی شناسند یا آسیب های اجتماعی اعتیاد را انکار می کنند. هیچ کشوری نمی تواند در دنیا ادعا کند که معتاد ندارد.
در سیاست های ابلاغی برنامه ششم توسعه گفته شده است که اعتیاد باید تا پایان این برنامه 25 درصد کاهش پیدا کند، این رقم الان چقدر است و آیا با این روند ممکن است تا پایان برنامه به عدد مشخص شده برسیم؟
بر اساس ارزیابی های صورت گرفته توسط سازمان ملل در دنیا، اعتیاد کاملا رو به توسعه و گسترش است.علتش این است که حدود 701 نوع مواد محرک جدید در دنیا آمده است و دنیا را در می نوردد. پیش بینی ها این است که نه تنها مواد در دنیا کم نمی شود بلکه افزایش هم پیدا می‌کند . با توجه به طرح هایی که ما انجام دادیم اگر سرعت رشد اقدامات پیشگیرانه و درمانی ما درهمین وضعیت باشد که الان داریم اعتیاد تا سال 1404 رو به رشد خواهد بود مگر این که همه دست به دست هم بدهیم و کارهای ویژه نوآورانه و فوق العاده انجام بشود. در این زمینه پیش بینی صورت گرفته این است که اگر ما بتوانیم پوشش مداخلات پیشگیرانه را از 15 تا 20 درصدی که بوده به 50-60 درصد برسانیم بحث بیمه معتادان را کاملا عملیاتی کنیم ، حجم مداخلات کاهش آسیب را حداقل سه برابر و یک انگیزش همگانی در کشور ایجاد کنیم مطمئنا می توانیم سالی 5 درصد کاهش داشته باشیم اما اگر این کارها انجام نشود و منفعلانه برخورد کنیم بدون تردید به این شاخص نخواهیم رسید.
رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر، به تازگی گفته اند پلیس در بحث مبارزه با مواد مخدر پاسخ گوی کم کاری برخی دستگاه هاست. فکر می کنید منظور ایشان کدام دستگاه هاست؟
باید از خودشان بپرسید. پلیس مبارزه با مواد مخدر مسئول سامان دهی در دو بخش فعالیت می کند.یکی خرده فروشان و قاچاقچیان و بخش دوم هم در بحث سامان دهی معتادان متجاهر که فقط متولی شناسایی و اعزام آن ها به مراکز غربال گری است این موارد جزو وظایف پلیس مبارزه با مواد مخدر است . اگر کار دیگری انجام می دهند و وظیفه دستگاه دیگری را به عهده دارند باید از ایشان سوال کنید.
ارزیابی خود شما از عملکرد دستگاه ها در خصوص مبارزه با مواد مخدر چگونه است؟ کدام دستگاه ها واقعا کم کاری دارند؟
اگر بخواهم در یک کلام خلاصه کنم باید پناه ببرم به صحبت مقام معظم رهبری ایشان در اولین جلسه ای که دو سال پیش با مسئولان ارشد نظام و سران سه قوه داشتند فرمودند «ما در بحث آسیب های اجتماعی 20 سال عقب هستیم و این عقب ماندگی را به حساب کسی نگذارید فکر کنید من مقصرم به دنبال مقصر نگردید. ما نمی خواهیم دنبال مقصر بگردیم » . در بحث آسیب های اجتماعی ورود ما دیر موقع بوده اما الان که ورود شده است به ویژه در دو سال اخیر انصافا هیچ دستگاهی را ندیدم که دغدغه خاطر نداشته باشد . ممکن است دستگاهی امکانات، منابع انسانی و بودجه کم داشته باشد و نتواند خوب ورود کند اما این که مثل قبل انکار کند و بگوید وظیفه من نیست یا من اولویت های مهم تری دارم چنین چیزی نیست.
درباره تجارت مواد مخدر، نکته ای که وجود دارد سود حاصل از تجارت مواد مخدر در ایران است ، آیا می توان درباره این مطلب رقمی مشخص اعلام کرد؟
تجارت هایی مثل تجارت مواد مخدر تجارت های رسمی نیست که بتوان محاسبات دقیقی درباره آن انجام داد ولی بر اساس محاسباتی که توسط سازمان ملل و دست اندرکاران اقتصادی صورت گرفته اعلام شده است که سود مواد مخدر انتقالی از افغانستان به سمت اروپا حدود پنج تا شش میلیارد دلار است البته بخشی از این مبلغ از کشور ما عبور می کند و قاچاقچیان از عواید آن منتفع می شوند ولی این رقم وقتی به اروپای غربی و کشورهای مصرف کننده می رسد بسیار زیادتر می شود . به هر صورت گردش مالی مواد مخدر در دنیا سالانه 1500 تا 1600میلیارد دلار است. این گردش کلی است و شامل عواید سود آن نمی شود . ضمن آن که باید در نظر بگیرید ، حداقل 20-30 درصد آن سود خالصی برای سوداکنندگان مرگ و اغوا کنندگان مردم و قاچاقچیان مواد مخدر است.
صحبت های زیادی درباره مافیای مواد مخدر در ایران شنیده می شود ، چه میزان از مواد مخدر توسط قاچاقچیان از طریق ایران ترانزیت می شود؟
حدود 20 تا 30 درصد از مواد مخدر افغانستان از طریق ایران ترانزیت می شود برای این که نزدیک ترین راه این مسیر است. یعنی از مسیر افغانستان به مسیر بالکان و اروپا. البته با سختگیری های بیش از حدی که ما انجام دادیم این مسیر اکنون تغییرات اساسی کرده و بخشی از آن به شمال دریای خزر و از طریق کشورهای آسیای میانه سی آی اس و بخشی هم از اقیانوس هند و بخشی هم از طریق دریا منتقل شده است.
چه میزان از اتفاقاتی که در کشوردر حوزه مواد مخدر روی می دهد حاصل تصمیمات این مافیا ، دراتاق های فکر آن هاست ؟
مطمئنا قاچاقچیان مواد مخدر با توجه به سود کلانی که دارند سازو کارهای پیشرفته ای دارند . سازو کارهای آن ها از ما پیشرفته تر است. آن ها می نشینند و فکر می کنند. همین تبلیغات اغوا کننده ای که در فضای مجازی دارند و سایت های متعدد تبلیغی برای برخی از کالاها حاکی از همین موضوع است . آن ها به صورت هوشمند درباره نیازهایی که افراد برای آن ها دغدغه دارند، هدف گذاری می کنند . همه این ها در اتاق فکر آن ها صورت می گیرد.
آقای دکتر فعالیت های شما در زمینه آسیب های اجتماعی و معضلاتی که هر روز آن را می بینید چقدر در زندگی شخصی و به ویژه درباره فرزندان تان شما را سختگیر کرده است؟
من دو پسر 17 و 22 ساله دارم و البته برخوردم با فرزندان نه بسیار سخت گیرانه است و نه بسیار سهل گیرانه. بلکه سعی کردم مسائل و دام هایی را که ممکن است در اجتماع وجود داشته باشد به آن ها منتقل کنم . ضمن آن که در سن جوانی با توجه به مسئله غرور جوانی، مستقیم صحبت کردن با جوان سخت است، سعی کردم با راهکارهایی پاره‌ای از مسائل را به آن ها منتقل کنم. حتی گاهی آن ها را با خودم همراه می کنم؛ آن ها را به برخی از نقاط و مکان ها می برم تا ببینند که اگر مواظب نباشند ممکن است چه عواقبی دامن گیر شان بشود. خدا را شکر می کنم که هر دو پسر من، جوان های بسیار خوب و باهوش و مشغول درس شان هستند.

روزنامه خراسان

700

کد خبر: 865256

وب گردی

وب گردی