می شود بنویسید "من الغریب الی الحبیب"؟

خواندن و شنیدن خاطرات کسانی که اشتیاق زیارت سالار شهیدان را دارند برای آنهایی که رفته اند یاد آوری خاطرات و برای آنهایی که هنوز در آرزوی این سفر هستند یک آرزوست . زائران سال های گذشته انگار بی تاب‌تر هستند چرا که لذت معنوی سفر اربعین را چشیده اند. این روزها عشاق الحسین راهی سفری هستند که آرزوی همه قلبهای منتظر است. اربعین سفری است که زمینه ساز ظهور امام دل ها مهدی موعود(عج) است و وای از دل بازماندگان کربلا.

مژگان الیکایی زائر جوان 28 ساله ای است که از خاطرات سفرش به کربلا می گوید: سالها در حسرت کربلا سوخته بودم و وقتی کربلایی ها دل به سفر عشق می سپردند من از این نرسیدن ها قلبم می گرفت و تنها دلخوشی ام این بود که التماس دعایی از زائری روانه حرم ارباب کنم .سالها از فراق و از اینکه چرا طلبیده نمیشوم می سوختم، حسرتی مانده در دل برای زیارتش که تمامی نداشت.

از حضرت فاطمه (س) برات کربلا میخواستم ،آخر من از بچگی با عشق به حسین (ع) بزرگ شده بودم و درخانواده ای پا گرفته بودم که ذکر یا حسین(ع) بر زبانشان جاری بود و حسرت دیدار حرمش به دلم چنگ می انداخت.

راهی سفر شدم

باورم نمیشد اما انگار این بار خواهش دلم اجابت شده بود و سالار شهیدان اذن ورود به من داده است.با توکل به خدا راهی بهترین سفر زندگی ام شدم. شوق زیارت از یک سو و برآورده شدن آرزویم از سوی دیگر مرا بی تاب تر از پیش می کرد.

با خانواده به راه افتادیم از تهران تا مرز را نمیدانم چطور گذشت با همراهانمان که 15 نفر بودند از گیت های مرزی گذشتیم نمیدانستم این خواب است یا رویا...

این زائر جوان انگار با مزه مزه کردن سفر قصد شیرین کردن دهانش را دارد ادامه می دهد: دلم می خواست به محض ورودم به شهر اول گنبد حرم امامان را می دیدم با گذشتن از خیابان به اهالی کربلا فکر می کردم که آیا میدانند شهرشان برای بعضی مشتاقان چه حسرتی دست نیافتنی است؟ چه پیر مردها و پیرزنانی در شهرها و روستاهای دور افتاده کشورمان با سالها زحمت در طول زندگی تنها آرزوی این زیارت را دارند اما مردم عراق چه می دانند؟

در اولین ساعت وقتی به بین الحرمین رسیدم شکوه و عظمت بارگاه امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل (ع)سر هر انسانی را به علامت احترام خم می کرد.چشمانم را بستم تا باور کنم وقتی دوباره چشماهایم را باز می کنم در رویا نبوده ام قصه های عاشورا و داغ های کربلا از زبان حاج آقایی که در مراسم های مذهبی بیان می شد پیشتر ها شاید فقط یک داستان به نظر می رسید اما با بزرگتر شدنم فهمیدم که این روایتی از عاشقی است از عشق به خدا تا خلق خدا.

گنبدحضرت ابوالفضل(ع) سمبل فروتنی و تواضع بود

گنبد حضرت ابوالفضل(ع) برایم سمبل فروتنی و تواضع بود نماد ایثار و عشق صبر و توکل .در بین الحرمین حس و حالی داشتم که کلمات از بیان آن قاصر هستند.

در هر گوشه ای از حرم امام حسین(ع) که زیارت می کردم به یاد مصائبی می افتادم که یاد آوری آن برای شیعیان همیشه با اشک دل همراه بوده و هست.

قصه که به این جا رسید قلبم برای غربت و تنهایی زینب (س)گرفت زینب آن لحظه که از بالای تل به برادر نگاه می کرد چه دید که تعبیرش از کربلا جز زیبایی معنا نشد.

می شود بنویسید من الغریب الی الحبیب ؟

7 روز را با گروه همراه در کربلا ماندیم و سپس عزم زیارت کاظمین و سامرا را کردیم ،شب را در سرداب امام زمان(عج) به صبح رسانیدم و چه غمی داشت غربت امام زمانمان...

الیکایی در پایان با اشکی که از حسرت دوباره این سفر موج می زد گفت: امیدوارم به رسم یکی از هزاران درس کربلا همانند یاران با وفای حسین ابن علی (ع) تا آخر در رکاب امام زمانمان باشیم و منتظر حقیقی آن قائم مقام آیا می شود برای ما هم بنویسند:من الغریب الی الحبیب؟

خبرنگار: اکرم جدیدی ممتاز

705

کد خبر: 867751

وب گردی

وب گردی