امام رضا ‌(ع) در ادبیات فارسی و عرب

در طول تاریخ شاعران بسیاری در شرح ویژگی های اخلاقی امام هشتم (ع) اشعاری سروده اند و به نوعی از شعر به عنوان ابزاری جهت دفاع از امامت و ولایت آن حضرت بهره برده اند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، ادبیات مذهبی از جمله مقوله‌های مشترک در میان دو گونه ادبیات فارسی و عربی است و به نوعی این گونه از شعر، تمام تلاش خود را در دفاع از ارزش‌های مذهبی و ترویج اندیشه‌های الهی به کار گرفته است در این میان سیمای نورانی امام هشتم ‌(ع) هر صاحب ذوقی را به تلاش و تکاپو برای خلق آثار ارزندۀ ادبی وا می‌دارد.

شاعران بسیاری سعی در ارائۀ فضایل و مناقب این شخصیت الهی داشته‌اند و ضمن بیان ویژگی‌های ظاهری و معنوی ایشان در قالب شعر، به نحوی مظلومیت و حقّانیت امام‌ (ع) را در اشعار خود منعکس کرده‌اند و به عبارتی شعر ابزاری جهت دفاع از امامت و ولایت آن حضرت است.

در طول تاریخ شخصیت امام رضا (ع) مورد حمد و ثنای تعداد زیادی از شاعران قرار گرفته‌ و هر کدام سعی داشته‌اند که به نحوی با ذوق و بیان خود دورنمایی از چهرۀ تابناک این امام ارزنده را به تصویر بکشند.

**امام رضا ‌(ع) در ادبیات فارسی

از جمله شاعران ادب فارسی که شخصیت امام رضا ‌(ع) را در اشعار خود منعکس کرده‌اند می‌توان به جامی، سنایی، خاقانی، مهدی اخوان ثالث، قیصر امین‌پور، حسین الهی قمشه‌ای و .. اشاره کرد که در ادامه با نمونه‌های کوتاهی از اشعار آن‌ها آشنا خواهیم شد:

من بنده‌ام شهنشه ایمان را سلطان دین، شهید خراسان را

آن عقل صرف و جوهر حکمت را وان بحر علم و کشتی ایمان را ... «مهدی الهی قمشه‌ای»

**

چشمه‌های خروشان، تو را می‌شناسند موج‌های پریشان، تو را می‌شناسند ...

اینک ای خوب، فصل غریبی سرآمد چون تمام غریبان، تو را می‌شناسند

کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند «قیصر امین‌پور»

**

ای علی‌ موسی‌الرضا، ای پاک‌مرد یثربی، در توس خوابیده،

من تو را بیدار می‌دانم

زنده‌تر، روشن‌تر از خورشید عالم‌تاب،

از فروغ و فر شور و زندگی، سرشار می‌دانم ... «مهدی اخوان ثالث»

**

سلامٌ علی آل طه و یاسین سلامٌ علی آلِ خَیْر النبیّین

سلامٌ علی روضةٍ حلَّ فیها امامٌ یُباهی بهِ المُلکُ والدّین ... «عبدالرحمن جامی»

**

نه دعبلم نه فرزدق که شاعرت باشم که شاعرت شده، مقبول خاطرت باشم ...

همیشه سفره مهمان نوازیت باز است اجازه‌ می‌دهی‌ام باز زائرت باشم؟ «سید محمد جواد شرافت»

**‌

**امام رضا‌ (ع) در ادبیات عرب

شاعران در پی هجرت امام رضا ‌(ع) به خراسان، از مناطق مختلف نزد آن حضرت آمده و سروده‌های خود را به وی عرضه کردند که از آن جمله عبارتند از:

ابونواس: وی از شاعران نوگرا بعد از اسلام شمرده می شود و ریشه‌ای ایرانی داشته است. وی اشعاری در وصف امام رضا‌ (ع) سروده و آن‌ها را در حضور ایشان انشاء کرده است، برای نمونه به چند بیت زیر می توان اشاره کرد:

مطهرون نقیّاتٌ ثیابَهُم تجری الصلاهُ علیهم أینما ذکِرو

من لم یکُن علّویاً حین تَنسِبُهُ فمالَهُ فی‌القدیم الدهر مُفتَخرُ

فأنتم المَلأُ الأعلی و عندکُم علمُ الکتابِ و ماجاءت بِهِ السُّوَرُ

ترجمه: آنان پاک و پاک دامنند. هرگاه نامی از ایشان به زبان آید، بر آنان درود فرستاده خواهد شد. کسی‌که علوی‌تبار نباشد، در روزگاران کهن برای او افتخاری نیست. پس شما آن گروه برترینید و علم کتاب و آن‌چه از سوره‌های قرآن نازل شده، نزد شماست.

دعبل: وی از شاعران دوستدار اهل بیت است و با ترک وطن به خراسان و مرو رفت تا چکامۀ جاودانه‌اش ـ قصیدۀ تانیه ـ را در پیشگاه پیشوایش باز خوانی کند.

«ابراهیم بن عباس الصُّولی» دیگر شاعر ادبیات عرب است که در این عرصه اشعاری سروده است. «وی شاعر، نویسنده، دولتمردی ایرانی تبار و مداح اهل بیت بود و به تشیع گرایش داشت. از جمله سروده‌های او که در شأن و مقام امام رضا‌(ع) سرایش شده می توان به این شعر اشاره کرد:

ألا إنّ خیرَ النّاسِ نفساً و والداً و رهطاً و أجداداً علیّ المعظم

أتتنا به للعلم و الحلم ثامنا اماماً یُؤذّی حجة‌الله «تکتم»

سنایی غزنوی:

حکیم ابوالمجد مجدودبن آدم سنایی شاعر عارف و حکیم بزرگ اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم و از استادان مسلّم شعر فارسی است. وی در سال 467 در غزنه متولد شد و در همین شهر به سال 529 درگذشت و به خاک سپرده شد. مزارش در این شهر، که در شرق افغانستانِ کنونی قرار دارد، زیارتگاه مردم است»‌

وی یکی از دوستداران صدیق آل علی و خاندان پیامبر بوده، چنان‌که «نصیرالدین ابورشید عبدالجلیل قزوینی رازی» در کتاب النقص خود؛ سنایی را در ردیف رجال بزرگ و شاعران شیعه قرار داده است. همۀ اشعار سنایی حاکی از طبعی پخته و قلمی استوار و خیالاتی دورپرداز است. «وی نخستین شاعر ادبیات فارسی است که اندیشه‌ها، باورها و آموزه‌های تصوف از طریق او در شعر و دنیای آن راه می‌گشاید»

شعر سنایی:

سنایی در ابتدای عمر از طریق هنر شاعری خود زندگی می‌کرد و توجه امرا و سلطان را به خود جلب می‌کرد. در ایّام جوانی؛ بیشتر شاعر، در ایام میانسالی؛ بیشتر حکیم و بالاخره در ایام پیری؛ صوفی گوشه‌گیر وارسته از دنیا بود»‌. متناسب با همین سه مرحلۀ ذکر شده، درون مایه‌های شعر سنایی بسیار متفاوت با هم هستند. در آثار مسلّم وی 8 نوع درون مایۀ کلی وجود دارد که عبارت است از: درون‌ مایه‌‌های مربوط به عرفان عابدانه، عرفان عاشقانه، درون مایه‌های اخلاقی، دینی و وعظ‌ هایی که لزوماً عرفانی محض نیست، انتقاد اجتماعی با چاشنی طنز، مدح، حکمت و تعقّل، هجو و هزل. که سنایی بیش از هر چیز، به عنوان یکی از پیروان مسلک عرفان عابدانه و عاشقانه، معروف شده است.

سروده‌های رضوی سنایی:

در ادب فارسی، این حکیم سنایی غزنوی است که دیوان اشعارش را مزین به قدیمی‌ترین قصیده در مدح علی ابن موسی الرضا (ع) اختصاص داده است و نخستین چکامه در مدح «علی‌بن موسی‌الرضا» را از آنِ خود کرده که ظاهراً پیش از وی کسی در مقام مدح ایشان برنیامده است. وی در مدیحه‌ای استوار با عنوان «در نعت امام هشتم» و با مطلع:

دین را حرمی است در خراسان دشوار تو را به محشر آسان

همواره رهش مسیر حاجت پیوسته درش مشیر غفران

چون کعبه پرآدمی زهر جای چون عرش پر از فرشته هزمان

قرآن نه درو و او اولوالامر دعوی نه و با بزرگ برهان‌

از خاتم انبیا در او تن از سید اوصیا در او جان

آن بقعه شده به پیش فردوس آن تربه به روضه کرده رضوان

از جملۀ شرط‌های توحید از حاصل اصل‌های ایمان

زین معنی زاد در مدینه این دعوی کرده در خراسان

در عهده موسی آل جعفر با عصمت موسی آل عمران‌

بر دین خدا و شرع احمد بر جمله زکافر و مسلمان

چون او بود از رسول، نایب چون او سزد از خدای، احسان

اندر ملک امان علی راست دل در غم غربت تو بریان

ای مأمون کرده با تو پیوند وی ایزد بسته با تو پیمان

این پیوندت گسسته پیوند وان پیمانت گرفته دامان

از بهر تو شکل شیر مسند درنّده شده بچنگ و دندان

آن را که زپیش مأمون برهان تو خوانده بود بهتان

با درد جحود منکرش را اقرار دو شیر ساخت درمان

جهان پردرد می‌بینم دوا کو دل خوبان عالم را وفا کو

ور از دوزخ همی ترسی شب و روز دست پردرد و رخ چون کهربا کو

بهشت عدم را بتوان خریدن و لیکن خواجه را در کف بها کو

سراسر جمله عالم پر امام است امامی چون علی موسی الرضا کو

سراسر جمله عالم پر ز مرد است ولی مردی چو موسی با عصا کو

سراسر جمله عالم پر ز حسن است ولی حسنی چو یوسف دلربا کو

سراسر جمله عالم پر ز درد است ولی دردی چو ایّوب و دوا کو

سراسر جمله عالم پر زتخت است ولی تخت سلیمان و هوا کو

502

کد خبر: 872614

وب گردی

وب گردی