زلزله کرمانشاه یک خیزش اجتماعی عظیم انسان دوستی در کشور به وجود آورد

زلزله کرمانشاه یک فاجعه بزرگ برای کشور بود که پی آمد و تبعات آن به این زودی ها از بین نخواهد رفت و ترمیم نخواهد شد؛ زیرا بیش از ۱۰۰۰ روستا و چندین شهر این استان را درگیر کرد و علاوه بر کشته شدن بیش از ۵۰۰ نفر از هموطنان عزیز و مصدوم شدن تعداد زیادی از مردم تخریب های بسیاری را به وجود آورد که بازسازی آنها زمانبر است.

از سوی دیگر این زلزله یک خیزش اجتماعی عظیم انساندوستی در همه کشور بوجود آورد. مردم از نقاط مختلف کشور با تهیه ملزومات، وسایل گرمایشی و مواد غذایی و دیگر اقلام مورد نیاز به سمت مناطق زلزله زده حرکت کردندو این جنبش مردمی به حدی بود که باعث ترافیک سنگین درجاده های کرمانشاه شد و اتومبیلها ساعتها پشت دروازه شهرها ماندند طبیعی است که به هنگام توزیع این کمک ها بین مردم زلزله زده بی نظمی هایی هم به وجود آید که باعث شد برخی کمک های بیشتری دریافت کنند و برخی در انتظار بمانند و البته تعدادی هم سوءاستفاده کنند اما بایستی این حرکت عظیم مردمی پاس داشته شده و قدردانی شود و تبدیل به یک سرمایه اجتماعی شود وبه شکل صحیح مدیریت شود و کشور از فواید آن بهره مند شود.

دو مسئله در جریان این زلزله قابل بررسی و دقت نظر است: اول اینکه نهادهای مسئول و ستاد بحران کشور باید به دور از هیجانات به بررسی عملکرد خود بپردازد و برای آینده ای که معلوم نیست چه زمانی باشد با حذف ضعف ها و کمبود ها و تقویت توانمندی ها خود را به شکل شایسته تری آماده انجام وظیفه ای کند که در مقابل آن مسئول است و باید پاسخگو باشند.

ثانیا به نظر می رسد موسسات خیریه و نهاد های اجتماعی و مردم نهاد به اندازه لازم مورد اطمینان قرار نگرفتند و بسیاری از مردم ترجیح دادند خودشان مستقیما وارد صحنه خدمت رسانی شوند در حالی که می توانستند کمک هایشان را با هزینه بسیار کمتر و سرعت عمل و دقت بیشتر به واسطه موسسات خیریه و مردم نهاد به افراد درگیر در زلزله به شکل مناسب و بر اساس نیاز سنجی و منصفانه تحویل دهند .

اکنون تشکل های مردم نهاد و موسسات خیریه باید به این موضوع بیندیشند که چرا به اندازه کفایت مورد وثوق مردم نیستند؟ اگر چه خدمت رسانی مستقیم از توصیه های دینی ماست لیکن کمک رسانی در شرایط بحرانی نیازمند آگاهی ، شناخت و سازماندهی است که افراد عادی جامعه معمولا فاقد آن مهستند.

چند نکته در این واقعه از سوی تشکل های مردم نهاد و موسسات خیریه قابل تعمق و چاره اندیشی است :

1-آیا مردم شناخت کافی از وجود تشکل های مردم نهاد و وظایف و مسئولیت های آنان دارند؟ ۲ -آیا مردم اطمینان کافی از صحت عملکرد و شفافیت موسسات خیریه و مردم نهاد نداشته یا رضایتمندی لازم را ندارند؟ ۳ -آیا موسسات خیریه و مردم نهاد به اندازه کافی اطلاع رسانی کرده اند؟ ۴ -آیا رسانه های ارتباط جمعی از چگونگی شکل گیری، صدور مجوز های قانونی، وجود دستگاه های نظارت بر عملکرد تشکل های مردم نهاد و موسسات خیریه اطلاعات و آگاهی کافی به مردم

داده اند؟ ۵ -اساسا دلیل ورورد مستقیم مردم به محل وقوع زلزله و ارائه کمک های مستقیم به زلزله زدگان که برکات و چالش های خود را دارد آیا سابقه در فرهنگ فرد گرایانه مردم دارد که تمایل چندانی برای انجام کارهای جمعی و گروهی ندارند؟ یا اینکه مردم تحت تاثیر روحیه انسان دوستانه و عشق و علاقه به دیگر هموطنان عمل می کنند.

اگر چنین است برای تشویق و ترغیب مردم به انجام کارهای گروهی و جمعی چه باید کرد؟ و چگونه باید جامعه را آموزش داد. نقش دولت، رسانه ها، سازمان های اجتماعی و مردمی، مصلحان و نیک اندیشان چیست؟ و چگونه باید باشد؟

*مشاور در امور موسسات خیریه و مدرس دانشگاه

700

کد خبر: 883258

وب گردی

وب گردی