شرح روز سخت یک دهه هفتادی در اغتشاش96

همین‌که سرم را پائین آوردم و چشمانم را از درد به هم فشردم، ناگهان ضربه دیگری از پایین به فک و صورتم وارد شد که منجر به پارگی شدید لب و شکستن گونه‌ام شد.

صادق محمدی، مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی همدان درگفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری ایسکانیوز گفت: «اولین تجمع اغتشاشگران در همدان در روز جمعه ۸ دی‌ماه ساعت ۱۶ در آرامگاه بوعلی از سوی شبکه‌های ضدانقلاب در فضای مجازی اطلاع‌رسانی شده بود؛ اغتشاشگران ابتدا دست به شعارهای ساختار شکنانه در میدان آرامگاه زدند و سپس به سمت اطراف آرامگاه حرکت کردند.»

محمدی در ادامه افزود: «آن‌ها که از قبل ظاهراً با برنامه‌ریزی سنگ وآب‌معدنی در خیابان پاستور تهیه و آماده کرده بودند، هنگامی‌که نیروی انتظامی آن‌ها را به سمت خیابان پاستور حرکت می‌داد، ناگهان دست به پرتاب سنگ و قلوه‌سنگ بزرگ و آب‌معدنی کردند؛ نیروی انتظامی و ما که در پشت سر این نیرو مستقرشده بودیم، مجبور به‌عقب نشینی شدیم که خوشبختانه کسی آسیبی ندید.»

وی ادامه داد: «سپس اغتشاشگران شروع به پرتاب سنگ به سمت ساختمان فرمانداری کردند که دراین‌بین شیشه‌های این ساختمان شکسته شد و چند تن از مأموران نیروی انتظامی با سنگ مجروح و زخمی شدند.»

مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی همدان تصریح کرد:« آشوبگران که با تعرض به ساختمان‌های دولتی و با مجروح کردن چند تن از ماموران نیروی انتظامی و با شعارهای ساختارشکنانه احساس قدرت پیداکرده بودند، دوباره به آرامگاه برگشتند و شروع به آتش زدن سطل زباله و پایین آوردن بنرهای تبلیغاتی کردند.»

محمدی با اشاره به اینکه سعی می‌کردیم کمک کنیم تا میزان آسیب‌هاکاهش پیدا کند، افزود: «با بالا گرفتن اغتشاشات و شعارها و سنگ پراکنی ها، یگان امداد نیروی انتظامی وارد عمل شد و با عقب راندن و فرار کردن معترضان ناگهان مشاهده کردم که یکی از مأموران نیروی انتظامی با یکی از اغتشاشگران درگیر شده که سریعاً به آن سمت رفتم تا به مأمور نیروی انتظامی کمک کنم؛ اما هنوز چند قدم مانده بود تا به او برسم، ناگهان سنگی محکم به ناحیه سمت راست سرم اصابت کرد و سرم شکست و غرق در خون شد.»

وی افزود: «همین‌که سرم را پائین آوردم و چشمانم را از درد به هم فشردم، ناگهان ضربه دیگری از پایین به فک و صورتم وارد شد که منجر به پارگی شدید لب و شکستن گونه‌ام شد؛ اما متوجه نشدم که ضربه دومی را با پا یا با چوب یا با چیز دیگری به‌صورتم زدند.»

این فعال دانشجویی گفت: «در این میان خود را از معرکه جدا کرده و به سمت یکی از دوستان که از مأموران نیروی انتظامی بود، رفتم و از او خواستم من را به آمبولانس برساند. سپس با کمک او به داخل حیاط فرمانداری رفته و با آمبولانس فرمانداری به بیمارستان بعثت همدان منتقل شدم.»

کد خبر: 894321

وب گردی

وب گردی