در انتظار معجزه

پدری که از غم دوری پسرش می گوید. در صدای پدرانه و مردانه اش بغضی شنیده می شود که از خداوند عاجزانه تقاضای معجزه و نجات پسر خود را از آتش دارد و هر لحظه منتظر شنیدن خبری است، خبری که حاکی از نفس کشیدن فرزندش باشد...

پوریا عیدی پور یکی از دانشجویان محبوس در نفتکش است که پدرش در گفت و گو با ما از فرزندش می گوید. او که اهل نورآباد استان فارس است، به زنده بودن پوریا امید بسیار دارد. اولین فرزندش پوریا متولد مهر 1374 بوده است که در نفتکش حضور داشته است. پوریا دیپلم ریاضی دارد در رشته مهندسی دریانوردی فارغ التحصیل شد و دوره کارآموزی اش را در دانشگاه علوم دریایی خارک سپری می کند. این سفر، اولین تجربه کاری اش بوده است. به همراه دو دوست دیگر خود، که نسبت فامیلی نزدیک داشته اند و از کودکی هم با یکدیگر بوده اند عازم این سفر کاری می شوند؛ سفری که با هزاران امید و آرزو آغاز می شود و پوریا به دنبال این است که کار کند و کمک خرج خانواده اش باشد...

درست یک شنبه هفته گذشته بود که این حادثه رخ داد. یک فروند کشتی فله بر چینی با یک فروند کشتی نفتکش سوئزمکس حامل میعانات گازی در ۱۵۸ مایلی سواحل شرقی چین برخورد کرد و نفت کش دچار حریق شد؛ حریقی که پس از گذشت یک هفته شعله می کشد و همه در انتظار خاموش کردن و نجات سرنشینان آن.

کشتی فله بر هنگ کنگی به نام «کریستال» با مالکیت یک شرکت لجستیکی در استان «جه جیانگ» چین حاوی 64 هزار تن غله از آمریکا به مقصد استان «گوانگ دونگ» در جنوب آب های چین در حرکت بود که در بین راه به کشتی نفتکش «سانچی» با مالکیت شرکت «برایت» از جمهوری اسلامی ایران برخورد کرد.

نفتکش ایرانی 32 سرنشین داشته است که آن شامل 30 نفر ایرانی و 2 تن بنگلادشی بود و هم اکنون جسد 3 نفر آن پیدا شده است.

گروه امداد و نجات ارتش جمهوری اسلامی ایران متشکل از 12 متخصص با هدف کمک به عملیات جستجو و شناسایی دریانوردان ایرانی، اواخر هفته گذشته عازم چین شدند.

صبح روز شنبه 23 دی ماه تیم امداد و نجات چین برای جستجوی دریانوردان گرفتار و مفقود شده وارد نفتکش سانچی شدند. این نیروهای امدادی علاوه بر کشف دو پیکرخدمه کشتی، جعبه سیاه را نیز پیدا کردند که هویت این اجساد هنوز مشخص نیست.

از بین این 32 نفر سه نفر از افراد داخل این نفتکش دانشجویان رشته مهندسی دریانوردی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم دریایی خارک به نام های سعید دهقان، پوریا عیدی پور و سجاد عبدالهی به عنوان بورسیه در شرکت ملی نفتکش ایران مشغول کار بوده و متاسفانه در این نفتکش حضور داشته اند.

از خداوند معجزه می خواهیم

سیاووش عیدی پور پدر پوریاست و می گوید پوریا پسر اولم است، پوریا چراغ خانه بابا است. به خدا امید داریم. ما از خداوند یک معجزه می خواهیم.

او در پاسخ به این که از مسئولین در این شرایط چه انتظاری دارید می گوید خواسته ما از مسوولین آن بود که زودتر از این جدی تر به این مسلئه فکر می کردند و پیگیر بودند. کشتی سه شب و سه روز در آتش می سوخت و سپس کمیته تشکیل شد! بعد از سه روز آقای ربیعی و رئیس جمهور وارد این موضوع شدند یا مثلا آقای ظریف به تازگی با همتای چینی خود دیدار کرد.

درست است این تصادف باعث خسارت به محیط زیست شده ما درک می کنیم، اما در برابر جان بچه های ما که بچه های این مملکت هستند، این ذخایر برای من مهم نیست؛ هرچند این ذخایر برای همه بچه ها است، اقتصاد این مملکت با نفت می چرخد.

توقع ما این است که مسوولین در مواقع اضطرار سریع تر این کمیته ها را تشکیل دهند و اگر قصد رایزنی دارند سریعتر انجام دهند.

پوریا یک فرشته است

پدر در توضیح صفات خوب فرزندش می گوید: اول مهر 74 به دنیا آمد، خدا شاهد است این پسر یک فرشته است. او دیپلم ریاضی داشته و در دانشگاه خارک دریانوردی می خواند و در دوره کارآموزی بود که سفر اول پوریا بود منجر به این حادثه شد.این اولین سفر پوریا، سجاد عبداللهی و سعید دهقان بود، این سه نفر هم دوره هستند.

پوریا از دانشجویان ممتاز دانشگاه است؛ پسر من درس زیاد می خواند تا واحدهایش را به خوبی پاس کند حتی غذای درستی نمی خورد زیرا وقت غذا خوردن را نداشته است.

او با بغضی که در گلویش انباشته شده است می گوید: شرایط زندگی ما مساعد نبود با علم به این موضوع که این رشته چقدر خطرناک است اما پسرم در این رشته درس خواند؛ اما پسر من و سعید دهقان و حتی عبداللهی وضعیت مالی خوبی نداریم. از روز اول این سه پسر مانند سه برادر با یکدیگر بودند.

سجاد عبداللهی دیگر دانشجویی که در کشتی محبوس شده است پسر خاله من است، این دو با یکدیگر بزرگ شدند اختلاف تولدشان یک ماه بوده است.

پدر پوریا می گوید نزدیک یک ماه است که فرزندم را ندیدم و تنها خواسته ام از خداوند دیدن دوباره پسرم است . ساعت 4 صبح این سه پسر را به فرودگاه شیراز رساندم و سپس آنها به تهران رفته یک الی دو هفته در تهران ماندند تا برنامه سفرشان آماده شد.

25 آذر ماه کشتی حرکت کرد، از روزی که پسرم از شیراز پرواز کرد دیگر ندیدمش یعنی حدود 1 ماه پسرم را ندیدم.

پدر پوریا در حالی که گریه می کند می گوید: بچه ام چند روز است در آتش گیر کرده است و کاری نمی توانم برایش انجام دهم؛ از خدا می خواهم پسرم به خانه بازگردد فقط توقعم از خداوند است که پسرم به خانه بازگردد.

وی در پاسخ به اینکه چه کسانی در این مدت به دیدار شما آمده اند و یا از شما دلجویی کرده اند می گوید: از شهرستان تنها مقامی که به ما سرزدند فرماندار نورآباد بود. ولی هیچ پیگیری و رسیدگی نشده است؛ از شرکت نفت هنوز هیچ تماسی با ما گرفته نشده.

همچنین دکتر سهولی زاده رئیس دانشگاه آزاد اسلامی واحد خارک با منزل ما تماس تلفنی داشته و با من و مادر پوریا صحبت کرد و گفت که شخص دکتر ولایتی پیگیری این موضوع هستند و گفتند که آرزوی من و شما و همه ایرانیان سلامتی بچه ها است.

از خدا معجزه می خواهم فقط دیدن دوباره فرزندم آرزوی من است...

900/901

کد خبر: 896466

وب گردی

وب گردی