روایت معاون فرهنگی دانشگاه تهران از اتفاقات اخیر در دانشگاه/دستگیری دانشجویان در داخل دانشگاه افسانه‌پردازی است

دانشگاه تهران؛‌ دانشگاهی که همواره در کانون تحولات بوده است. وسعت دانشگاهی و ‌تعداد قابل‌توجه دانشجو و هیات‌علمی بر اهمیت این دانشگاه افزوده است تا جایی‌ که در برخی رویدادهای اجتماعی فرهنگی در چند ده سال اخیر ردپای دانشگاه تهران و دانشجویانش دیده می‌شود.

همین موضوع بهانه‌ای شد تا سراغ یکی از مدیران دانشگاه تهران که البته در زمینه فرهنگی مسئولیت دارد، برویم و با او درباره این موضوع و اقداماتی که در این سال‌ها انجام شده، گفت‌وگو کنیم. مجید سر‌سنگی چند‌سالی است به‌عنوان معاون فرهنگی دانشگاه تهران مسئولیت دارد. او دانشیار دانشکده هنرهای نمایشی و موسیقی پردیس هنرهای زیباست. مشاور رئیس و مدیرکل روابط‌عمومی دانشگاه، مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، قائم‌مقام سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، اولین رئیس انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس، مدیر روابط‌عمومی وزارت ارتباطات و فناوری و مشاور معاون اول رئیس‌جمهور از سوابق اجرایی اوست. سوال‌ها با فعالیت‌های فرهنگی در دانشگاه تهران شروع شد اما هنگامی که بحث به حد و مرز آزادی در دانشگاه رسید، از او درباره اتفاقات نیمه‌دی 96 در دانشگاه تهران هم پرسیدیم و او توضیحاتی درباره شنبه 9 دی بیان کرد. متن این گفت‌وگو را در زیر می‌خوانید:

در ابتدا از فرصتی که برای این گفت‌وگو فراهم کردید، ممنونم.از زمان حضورتان در حوزه معاونت فرهنگی دانشگاه تهران، چه اقداماتی صورت گرفته و راهبرد این معاونت چیست؟

در ابتدا از فرصتی که برای این گفت و گو فراهم کردید، ممنونم.«فرهیختگان» یکی از نشریات حرفه‌ای کشور است. امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند رسانه‌های حرفه‌ای هستیم. متاسفانه برخی رسانه‌هایی که با موج فضای مجازی آمدند، نه‌تنها خیلی زود و خارج از قاعده شکل گرفتند، بلکه از وجوه یک رسانه حرفه‌ای هم برخوردار نبودند. تفاوت بین نشریات خوب و حرفه‌ای و نشریات غیرحرفه‌ای مانند تفاوت بین یک کوه واقعی با یک کوه یخی است؛ درست است که هر دو کوه هستند ولی کوه یخی همان‌طور که به سرعت شکل می‌گیرد، به سرعت هم از بین می‌رود؛ ولی کوه واقعی این‌گونه نیست. رسانه‌های حرفه‌ای باید در فضای رسانه‌ای کشور، براساس انصاف، حق و واقع‌بینی فعالیت و اعتماد مردم را بیش از پیش به خود جلب کنند.

یکی از عادت‌های من این است که هرکسی از بنده سوال می‌پرسد در طول مسئولیتم چه کارهایی انجام داده‌ام، اول از همه از پیشینیان و مدیران ماقبل خود تشکر می‌کنم؛ چراکه معتقدم حوزه فرهنگی در دانشگاه‌ها دارای یک سابقه است و افرادی بودند که در این حوزه کار کرده‌اند و الان ما میراث‌دار آنها هستیم.

یکی از خوبی‌های دانشگاه تهران برای من، این بود که در زمان قبول این مسئولیت با دانشگاه غریبه نبودم. سالیان متمادی در این دانشگاه در پست‌های مختلفی خدمتگزاری کرده‌ام و این مزیتی بود که دانشگاه برایم داشت؛ از حدود 30 سال قبل در این خانواده بزرگ شدم و با فضای آن آشنا بودم.

دانشگاه تهران، دانشگاه بسیار بزرگی است و مانند یک دانشگاه چهار یا پنج‌هزار نفری نیست که تنها یک معاونت فرهنگی و یک اداره کل فرهنگی بتواند همه مسائل فرهنگی آن را حل کند؛ چراکه این دانشگاه بیش از 50‌هزار دانشجو دارد و چندین هزار کارمند و هیات‌علمی در آن حضور دارند. همچنین وسعت جغرافیایی این دانشگاه قابل‌قیاس با هیچ دانشگاهی در کشور نیست؛ معتقدم دانشگاه تهران یک «ابردانشگاه» بوده و یک دانشگاه عادی نیست تا بتوان برای آن نسخه‌ای معمولی در حوزه فرهنگ پیچید. از ابتدای حضور در این مسئولیت با تلاش دیگر همکارانم چند کار مهم را در این حوزه دنبال کردیم. اول اینکه فعالیت‌های فرهنگی را بر مبنای الگوی ابردانشگاهی در این دانشگاه دنبال کردیم. نکته اصلی در این خصوص نیز استفاده از ظرفیت دانشجویان در الگوی توسعه فرهنگی دانشگاه بود؛ به این نتیجه رسیدیم که در این دانشگاه نمی‌توان کار فرهنگی کرد و انتظار به ثمر رسیدن آن را هم داشت، مگر اینکه از ظرفیت خود دانشجویان استفاده کنیم. الان اگر برخی برنامه‌های دانشجویی را نگاه کنید و اطلاعی درباره آن نداشته باشید، احساس می‌کنید که در برگزاری آن، همه مسئولان دانشگاه دخیل بوده‌اند؛ البته نه اینکه بنده این قابلیت را در دانشجویان ایجاد کرده باشم، خیر؛ بلکه سعی کردیم از این ظرفیت استفاده کنیم. دانشجویانی هم داریم که اگر کمی به آنها توجه و اعتماد شود، کارهای بزرگی انجام می‌دهند.

نکته دوم استفاده از ظرفیت اساتید است؛ به نظرم ستون خیمه دانشگاه، اساتید هستند؛ این مساله نیز تنها در حوزه درسی نیست. معتقدیم وظیفه معلمان دانشگاهی تنها در رفتن به کلاس و گرفتن پایان‌نامه و انجام چند تحقیق خلاصه نمی‌شود. متاسفانه در نظام آموزش و پرورش ما این مساله نهادینه نشده که تمام معلمان در مدارس وظیفه تربیتی برعهده دارند و این مهم تنها برعهده معلم پرورشی نیست. در دانشگاه نیز متاسفانه اساتید وظیفه تربیت دانشجویان را برای خود قائل نیستند و تنها این مسئولیت را وظیفه همان استادی که دو واحد معارف را تدریس می‌کند، می‌دانند. به نظرم یکی از اشتباهات استراتژیک در این سال‌ها این بوده است که فکر کرده‌ایم عده خاصی باید به مسائل ارزشی بپردازند و دیگران مسئولیتی در این قبال ندارند.

بنده اولین مدیرعامل انجمن تئاتر دفاع مقدس بودم و آن زمان بحث‌مان این بود که وزارت ارشاد نتوانسته در حوزه تئاتر اسلامی و دفاع مقدس فعالیت خاصی داشته باشد؛ پس ما باید مکانی را ایجاد می‌کردیم تا در آن بحث تئاتر اسلامی و دفاع مقدس را دنبال کنیم؛ بعد از مدتی این‌گونه تصور می‌شد که وزارت ارشاد و مرکز هنرهای نمایشی هیچ وظیفه‌ای در قبال تئاتر دفاع مقدس ندارند و تنها انجمن تئاتر دفاع مقدس باید در این حوزه فعالیت کند. این نگاه، نگاه غلطی است. متاسفانه در ارزشیابی‌های اساتید نیز توجه کمتری به این بعد شده است.

از سوی دیگر نظام ارزشگذاری در دانشگاه، استادان را به سوی کار علمی صرف سوق می‌دهد. استاد ما برای ارتقا گرفتن فقط خود را نیازمند کار علمی می‌داند و مشارکتی در کار‌های فرهنگی و اجتماعی نمی‌کند، چون دانشگاه از او نخواسته است. سیستم ارزشیابی استادان باید به‌گونه‌ای باشد که اعضای هیات‌علمی در کنار کار علمی، موضوع تربیت دانشجویان را نیز در دستور کار خود قرار دهند.

معتقدم اینکه عده‌ای اسم فرهنگ را از آموزش عالی برداشتند و آن را تبدیل به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کردند، کار اشتباهی انجام دادند؛ مگر می‌توان آموزش عالی را از فرهنگ جدا کرد و هیچ اسمی از فرهنگ در آن نباشد؟ زمانی که می‌گوییم وزارت فرهنگ و آموزش عالی، یعنی این وزارتخانه انسان تربیت می‌کند؛ انسانی که یک بعد آن فرهنگ و اخلاق و بعد دیگر آن علم است. وقتی از همان اول می‌گوییم که اسم وزارت فرهنگ و آموزش عالی را تغییر دهیم، یعنی اعتقادی به ابعاد فرهنگی و تربیتی آن نداریم، درحالی که تنها یک بخش کار ما در دانشگاه، کار علمی است.

الان غربی‌ها که خودشان نهاد دانشگاه را پایه‌گذاری کردند، به سمت بحث‌های اخلاقی حرکت می‌کنند؛ ماموریت سومی که در دانشگاه‌های برتر اروپا و آمریکا مطرح می‌شود، ماموریت اخلاقی و اجتماعی است.

این صحبت شما مخالفان جدی دارد، از این جهت که می‌گویند اگر دانشگاه منفعتی نداشته باشد، حتی رشته‌ها نیز بی‌اهمیت تلقی شده و باید کنار گذاشته شوند؟

در دنیا این‌گونه نیست؛ ما دانشگاه را از منظر کاربردهای علوم طبیعی و فنی نباید نگاه کنیم، بلکه دانشگاه محل تفکر، اندیشه و تضارب آراست. در دانشگاه، دانشجویان ساخته می‌شوند و تفاوت دانشگاه با آموزشگاه‌های بیرونی این است که ساحت آن بسیار ارزنده‌تر و بالاتر از آن است که فقط یک مدرک تحصیلی به دانشجو بدهد.

بنابراین یکی از نکات دیگری که ما به آن توجه زیادی داشتیم، هیات‌علمی بود و اینکه چطور می‌توان از این ظرفیت استفاده کرد؛ خوشبختانه کارهای خوبی در این حوزه صورت گرفت. به‌طور مثال آیین‌نامه استادان مشاور انجمن‌های علمی را در دانشگاه تهران تصویب کردیم که به نظرم آیین‌نامه بی‌نظیری است و در هیچ دانشگاهی وجود ندارد.

یکی از بخش‌های مهم دانشجویی ما در دانشگاه تهران، انجمن‌های علمی است و دانشجویان در این انجمن‌ها کار علمی-دانشجویی اعم از برگزاری سمینار، همایش، چاپ مجله و... انجام می‌دهند که کمک به آنها از وظایف معاونت فرهنگی است. البته در گذشته دانشجویان خودشان در این انجمن فعالیت می‌کردند و اساتید چندان درگیر آن نمی‌شدند ولی ما در دانشگاه تهران با تصویب این آیین‌نامه، این مهم را مشخص کردیم که هر انجمن علمی ما یک استاد مشاور خواهد داشت و استاد موظف است به دانشجویان کمک و مشکلات آنها را رفع کرده و ارتباط‌شان را با گروه برقرار کند.

ما همچنین آیین‌نامه استاد مشاور فرهنگی را تصویب کردیم؛ بدان معنی که در هر دانشکده حداقل چند استاد حضور دارند که به مسائل فرهنگی دانشجویان رسیدگی می‌کنند، البته ایده‌آل ما این است که همه اساتید، استاد مشاور فرهنگی باشند، با این حال کار را با تصویب این آیین‌نامه قانونمند کردیم.

آیین‌نامه‌های تصویب‌شده، وجهه تنبیهی برای اساتید ندارد؟

این آیین‌نامه بیشتر جنبه تشویقی دارد و در آیین‌نامه‌ها اعلام کردیم اساتیدی که علاقه‌مند به انجام این کارها هستند، امتیازاتی برای آنها لحاظ شده است، نه اینکه اگر استادی، استاد مشاور انجمن علمی یا استاد فرهنگی نباشد، آن را توبیخ کنیم.

استاد مشاور فرهنگی، محلی برای رجوع دانشجویان است تا با در میان گذاشتن مسائل خود، از استاد راهنمایی بگیرند، بسیاری از دانشجویان ما درگیر مسائل عاطفی می‌شوند و نیازمند هستند کسی آنها را راهنمایی کند.

این آیین‌نامه، موازی‌کاری با مراکز مشاوره دانشگاهی نیست؟

خیر، این مراکز کار خاصی را انجام می‌دهند و برای افرادی است که به این مراکز مراجعه می‌کنند؛ ولی اساتید مشاور این‌گونه نیستند که دانشجویان به آنها مراجعه کنند، بلکه توجه آنها به دانشجویان است؛ البته دانشجویان نیز می‌توانند به این اساتید مراجعه کنند اما این اساتید نیز مراقب دانشجویان هستند که به‌طور مثال کدام دانشجو مدتی است غمگین شده و دلیل این غمگینی چیست؟ در حقیقت ما به جای آنکه بنشینیم و منفعلانه عمل کنیم تا کسی بیاید و به ما بگوید که مشکلش را حل کنیم، خودمان به سراغ افراد می‌رویم، چراکه بسیاری از دانشجویان از اینکه مشکل‌شان را بگویند، خجالت می‌کشند؛ خصوصا دانشجویان شهرستانی که دور از خانواده‌های خود هستند. استاد به‌عنوان معلم می‌تواند درک کند که کدام دانشجو مشکل دارد. از سوی دیگر اساتید ما 17 جلسه با دانشجویان بر سر کلاس حاضر می‌شوند و این زمان کمی نیست؛ فرصت ممتازی است تا استاد مربوطه بتواند با دانشجو ارتباط برقرار کرده و در مواقع ضروری به او کمک کند.

همچنین سعی کردیم ظرفیت شوراهای فرهنگی دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران را فعال کنیم، دانشگاه تهران یک شورای فرهنگی مرکزی دارد و تمام دانشکده‌ها و پردیس‌های آن نیز یک شورای فرهنگی فعال دارند. خوابگاه دانشگاه تهران نیز دارای شورای فرهنگی است. الان به صورت مرتب بر فعالیت آنها نظارت می‌کنیم و حتی دبیرخانه‌ای را برای این مهم ایجاد کردیم تا بر فعالیت شوراهای فرهنگی واحدهای مختلف دانشگاه نظارت داشته باشد. در حقیقت ما قائل به این مساله هستیم که رئیس دانشکده یا رئیس پردیس ما همان‌طور که برای مسائل آموزشی زمان می‌گذارد باید برای مسائل فرهنگی نیز زمان صرف کرده و دغدغه این کار را داشته باشد. در حقیقت مدیر باید در بحث‌های مختلف ازجمله اردوهای دانشجویی، سفرهای دانشجویی، برنامه‌های تشکل‌ها و... زمان بگذارد.

تفاوت شورای فرهنگی با هیات نظارت بر تشکل‌های دانشجویی چیست؟ به‌عنوان مثال برنامه‌های تشکل‌های دانشجویی همانند روال معمول همه دانشگاه‌ها باید مجوزهای لازم را از هیات نظارت بگیرد، این مسیر از طریق شوراهای فرهنگی طی می‌شود. حتی این شبهه ایجاد شده که دانشکده‌ها در دانشگاه تهران برای خودشان مستقل عمل می‌کنند و این را نشانه عدم‌تمرکز می‌دانند. در این باره توضیح دهید؟

در قانون وظایف شورای فرهنگی و شورای نظارت کاملا از یکدیگر تفکیک شده و در دانشگاه تهران نیز به همین شکل است. شورای نظارت بر تشکل‌های دانشجویی بیشتر به امور سیاسی پرداخته و با تشکل‌های سیاسی و تشکل‌های اسلامی در ارتباط است. در این شورا به مسائل مربوط به برگزاری برنامه علمی، سخنرانی یا یک جشنواره فرهنگی رسیدگی نمی‌شود. شورای نظارت سه عضو دارد که عبارتند از رئیس دانشگاه، رئیس نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه و نماینده وزارت علوم، تحقیقات و فناوری. وظیفه این شورا بررسی تقاضاهای تشکل‌های اسلامی در حوزه مسائل سیاسی است. البته در قانون آمده است که اگر فرد سخنران از داخل خود دانشگاه باشد یعنی عضو هیات‌علمی باشد، نیازی به تایید شورای نظارت ندارد؛ بلکه این شورا تنها درخواست‌هایی را بررسی می‌کند که میهمانان آن از خارج دانشگاه هستند. بنابراین اگر در دانشکده‌ای بخواهید سخنرانی ولو سیاسی هم برگزار کنید، ولی سخنران از هیات‌علمی خود دانشگاه باشد، آنها می‌توانند در شورای فرهنگی در این‌باره تصمیم‌گیری کرده و برنامه را اجرایی کنند.

این مساله درباره تشکل‌های سیاسی نیز صدق می‌کند؟

بله. اصلا نیازی نیست که تشکل‌ها به شورای فرهنگی بروند؛ چراکه شورا تنها برای هماهنگی است و تشکل‌ها آیین‌نامه مخصوص به خودشان را دارند. درباره مسائل داخل دانشکده نیز شورای فرهنگی دانشگاه تهران تفویض اختیار کرده است؛ چراکه ما دانشگاه بزرگی هستیم. البته شورای نظارت، تفویض‌اختیار ندارد و ما یک شورای نظارت و در کنار آن شورای معین داریم که اگر دسترسی به رئیس دانشگاه یا رئیس نهاد مقام معظم رهبری نداشتیم، طبق قانون شورای معین مساله را پیگیری می‌کند. کار شورای معین و شورای نظارت بر تشکل‌ها یکسان است و تنها اعضای آن متفاوت است. برخی پردیس‌های دانشگاه تهران نیز شورای معین دارند. قانون به ما اجازه داده تا در پردیس‌هایی که تا حدودی مستقل بوده و فضای فیزیکی آنها دور از پردیس مرکزی است، شورای معین تشکیل شود و آن شورا می‌تواند تصمیم بگیرد. با این حال اگر با مشکلی روبه‌رو شوند این موضوع به دانشگاه تهران ارجاع داده می‌شود. به‌طور مثال اخیرا در پردیس کشاورزی، تشکلی تصمیم داشت سخنرانی را دعوت کند که در شورای معین پردیس نتوانستند درباره آن به جمع‌بندی برسند و این موضوع به دانشگاه ارجاع داده شد. ولی به‌طور معمول شوراهای نظارت ما در پردیس‌ها، خودشان فعالیت می‌کنند و ما بر کار آنها نظارت می‌کنیم.

البته مهم‌ترین وظیفه شورای فرهنگی سیاستگذاری فرهنگی در سطح کلان آن است. برای اینکه کارها در دانشکده‌ها با تاخیر روبه‌رو نشود، شوراهای دانشکده‌ها براساس آیین‌نامه موجود تشکیل جلسه داده و به مسائل مربوط به آن دانشکده تصمیم‌گیری می‌کنند. به‌طور مثال اگر پردیس هنرهای زیبا تصمیم داشته باشد دانشجویان خود را به اردویی علمی یا فرهنگی ببرد، این مساله باید در خود پردیس تعیین‌تکلیف و سپس موضوع به ما منعکس شود.

مثال بسیار ساده‌ای را زدید؛ درباره برنامه‌های صنفی هم همین‌طور است؟ یا مثلا وقتی تشکلی بخواهد تجمع برگزار کند؟

از مثال ساده شروع می‌کنم تا وظایف شوراهای فرهنگی تبیین شود؛ چراکه برخی فرق وظایف شورای نظارت و شورای فرهنگی را نمی‌دانند و اطلاع ندارند که مثلا برای برگزاری اردوها باید به کدام شورا مراجعه کنند. دوباره به مساله برگزاری اردوها برگردیم؛ باید بگویم که این مساله نیازی نیست به شورای فرهنگی دانشگاه بیاید؛ چراکه ممکن است در طول ماه 30 یا 40 درخواست از این دست داشته باشیم؛ از این‌رو آیین‌نامه شوراهای فرهنگی واحدهای دانشگاه را نوشتیم که در شورای فرهنگی دانشگاه تهران مصوب شد. برخی وظایف شورای فرهنگی را به شوراهای واحد دادیم و براساس آن، رئیس واحد به نیابت از رئیس دانشگاه، رئیس شورا خواهد بود و معاون فرهنگی واحد می‌تواند نایب‌رئیس و دبیر شورا باشد. همچنین در هر دانشکده و پردیس یک شورای فرهنگی داریم و همان اقداماتی که شورای فرهنگی دانشگاه تهران انجام می‌دهد، این شوراها نیز می‌توانند درباره آن تصمیم‌گیری کنند، با این حال اگر این شوراها با مشکلی روبه‌رو شوند می‌توانند آن را به شورای فرهنگی دانشگاه ارجاع دهند.

یکی از وظایف شورای فرهنگی دانشگاه تهران، اجرای آیین‌نامه اردوهای دانشجویی است؛ ما دیدیم که عملا نمی‌توان این کار را در شورای فرهنگی دنبال کرد، از این‌رو وظایف این شورا تفویض شده و بخشی از آن به دانشکده و بخشی نیز به کمیته صدور مجوز اردوهای دانشجویی داده شد. البته درباره تشکل‌های صنفی باید بگویم که این تشکل‌ها براساس قانون، اصلا عضو شورای فرهنگی نیستند و براساس اساسنامه‌های موجود خود از دخالت در مواردی غیر از مسائل صنفی منع شده‌اند. به نظر می‌رسد در دانشگاه هر تشکل دانشجویی براساس قانون و اساسنامه خود باید فعالیت کند. بر مبنای قانون برخی از این تشکل‌ها صنفی هستند و باید پیگیر مطالبات قانونی دانشجویان باشند؛ برخی سیاسی هستند و در حوزه امور سیاسی باید فعالیت کنند و برخی دیگر نیز فرهنگی و اجتماعی بوده و در این زمینه‌ها باید به فعالیت بپردازند. ورود هر کدام از این تشکل‌ها به حوزه‌های دیگری که مغایر با اساسنامه‌های آنان است، کار را در دانشگاه سخت خواهد کرد و یک تداخل کاری جدی را بین تشکل‌ها به وجود خواهد آورد. دانشجو باید همان ابتدا بر مبنای علاقه و توان خود انتخاب کند که مایل است در چه نوع تشکلی فعالیت کند. به‌این صورت از ظرفیت دانشجویان هم بهتر استفاده خواهد شد.

همان‌گونه که گفتم براساس آیین‌نامه، شورای صنفی جزء اعضای شورای فرهنگی نیست، با این حال قانون به رئیس شورای فرهنگی اجازه داده که بر حسب موضوع از افراد مختلف دعوت کند. به‌طور مثال ممکن است شورای صنفی بخواهد تجمعی را برگزار کند. در این حالت شورای فرهنگی از شورای صنفی درخواست می‌کند مجوز لازم را از شورا بگیرد تا بتواند تجمع را برگزار کند.

مورد دیگر که در زمینه توسعه فرهنگی دانشگاه مورد توجه ما قرار گرفت، تلاش برای گسترش دامنه فعالیت‌ها به‌گونه‌ای بود که بخش بیشتری از دانشجویان جذب شوند؛ دانشگاه تهران، دانشگاه بزرگی است و در این دانشگاه برخی تمایل به کار سیاسی، مطبوعاتی، فرهنگی، هنری دارند و برخی نیز علاقه‌مند هستند که به جامعه کمک‌رسانی کنند و در حوزه اجتماعی کار کنند، از این‌رو به این نتیجه رسیدیم که هرچه فضای کاری خود را گسترش دهیم، طبیعتا تعداد بیشتری از دانشجویان جذب ما می‌شوند. به همین دلیل است که ما در طول دو یا سه سال گذشته سرمایه‌گذاری زیادی را در حوزه مسئولیت‌های اجتماعی که یکی از محورهای سه‌گانه برنامه توسعه سوم دانشگاه تهران به شمار می‌رود انجام دادیم؛ به این دلیل که دیدیم بسیاری از دانشجویان دوست دارند در این دوران دانشجویی، خدمات‌رسانی اجتماعی انجام دهند و در همین زلزله اخیر کرمانشاه هم این مهم دیده شد.

درباره این تشکل‌های فعال در حوزه خدمات‌رسانی اجتماعی و حضور دانشجویان در آنها آماری دارید؟

به‌طور میانگین بین 15 تا 20 درصد دانشجویان دانشگاه تهران از نظر ما فعال فرهنگی، سیاسی و اجتماعی محسوب می‌شوند؛ البته می‌دانید که فعالیت دانشجویی به خود دانشجویان بستگی دارد و به همین دلیل در برخی دوره‌ها دانشجویان در این حوزه فعالیت بیشتری دارند و در برخی دوره‌ها نیز دانشجویانی هستند که توجه‌شان بیشتر به درس و مباحث درسی است. اگر بخواهم میانگین بگویم، این آمار 17 درصد است؛ با این حال معتقدیم این آمار باید بیشتر شود.

نکته‌ای که درباره دانشگاه تهران و تفویض‌اختیار به دانشکده‌ها مطرح است این که مرکز هیچ نظارتی در دانشکده‌ها ندارد؟

برخی مسئولیت‌ها بر مبنای قانون امکان ندارد که تفویض شود.

به‌عنوان مثال در برگزاری انتخابات تشکل‌ها برخی معتقدند روال مشخصی وجود ندارد.

این‌گونه نیست. اولا ما در کنار همه فعالیت‌های خود، وظیفه نظارتی هم داریم و قانون مشخص کرده که اگر تشکل اسلامی یا سیاسی بخواهد انتخاباتی برگزار کند، می‌تواند این کار را انجام دهد؛ ولی نماینده دانشگاه که کارشناس ما محسوب می‌شود، باید در این انتخابات حضور داشته و آن را تایید کند. به عبارتی ما انتخابات را به رسمیت نمی‌شناسیم، مگر اینکه صورتجلسه تهیه شود و نمایندگان تشکل مربوطه و نیز نماینده ما آن را تایید کنند. تشکل‌های فرهنگی، علمی و اجتماعی نیز می‌توانند در دانشکده‌ها انتخابات برگزار کنند که در این مورد معاونت فرهنگی خود دانشکده نظارت لازم را انجام می‌دهد.

اگر تشکلی مانند انجمن اسلامی یا جامعه اسلامی بخواهد انتخابات شورای مرکزی خود را برگزار کند، می‌تواند تنها این مساله را فقط در یک یا دو دانشکده اجرایی کند؟

اساسنامه آنها متفاوت است و هیچ‌کدام را نیز ما ننوشته‌ایم؛ ممکن است تشکلی مانند جامعه اسلامی اعلام کند که تمام واحدهایی که وجود دارد باید در این‌باره گزارش دهند؛ ولی انجمن اسلامی، اساسنامه متفاوتی دارد و این‌گونه نیست که همه تشکل‌ها مدل یکسانی داشته باشند و ما تنها نظارت می‌کنیم که اساسنامه آنها به درستی اجرایی شود. به‌طور مثال در یکی از تشکل‌ها اساسنامه این‌گونه است که نیازی به حضور همه افراد نیست، ولی در تشکل دیگری به این‌صورت است که تنها افراد فعال می‌توانند به‌عنوان عضو شورای دبیران انتخاب شوند؛ از این‌رو در برخی انتخابات زمانی که ببینیم اساسنامه تشکل در مورد انتخابات رعایت نشده، موضوع را به آن تشکل اطلاع می‌دهیم و می‌خواهیم که مشکلات را رفع کنند. لذا این تصور که دانشگاه انتخابات را تعیین می‌کند، اشتباه است؛ چراکه ما تنها بر اجرای درست اساسنامه تشکل‌ها نظارت می‌کنیم و باز هم می‌گویم که اساسنامه تشکل‌ها با یکدیگر متفاوت است. در حقیقت قانون دقیقا برای ما مشخص کرده که در کجا باید ورود کرده و در کجا نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم؛ همچنین وظایف ما براساس قانون کاملا مشخص است.

اگر مسائل دانشگاه به‌خصوص مسائل سیاسی دانشگاه سلیقه‌ای دنبال شود؛ ایرادات و مشکلات زیادی ایجاد می‌شود. گاهی این نظر وجود دارد که هرگاه یک جناح سیاسی وارد دانشگاه می‌شود یک نوع دیدگاه حاکم شده و جناح مقابل را قلع و قمع می‌کنند و جناح دیگر هم که وارد می‌شود، باز همین اتفاق می‌افتد. در حالی که ما به این مهم اعتقادی نداریم و معتقدیم دانشگاه تنها باید محملی را فراهم کند تا تشکل‌ها بتوانند براساس قانون فعالیت کنند. اینکه سلیقه تشکل چیست، ارتباطی به ما ندارد و تنها وظیفه ما این است که نظارت کنیم تا قانون در دانشگاه رعایت شود. البته نمی‌گویم که صرفا همه کارهایی که تا الان صورت گرفته درست بوده و قطعا در چنین دانشگاه بزرگی اشتباه هم رخ می‌دهد. خوشبختانه در این چند سال اخیر کمترین مشکل را در این حوزه را داشتیم و واقعا دیدگاه ما در فعالیت‌های دانشجویی، سیاسی و جناحی نیست.دکتر نیلی، رئیس دانشگاه نیز همواره بر این مساله تاکید داشت که ما برای همه دانشجویان باید مانند یک پدر باشیم.

بد نیست بدانید به افراد از جناح‌های مختلف اعلام کردیم مادامی که به دانشگاه بیایند و مطابق با شئون دانشگاهی صحبت کنند، ایرادی ندارد، البته اگر بیایند و حرف‌های غیردانشگاهی بزنند، دیگر اجازه ورود نخواهند داشت. در حقیقت افرادی که به دانشگاه می‌آیند باید شأن دانشگاه را رعایت کنند.

از نظر شما شأن دانشگاه، شأن انسان‌سازی است. از سوی دیگر برای فعلیت یافتن این شأن باید در دانشگاه آزادی باشد. دانشگاه تهران هم حوادث مختلفی مثل سال‌های 78 یا 88 و حالا در سال 96 را تجربه کرده است. با توجه به این مساله به نظر شما تند و رادیکال شدن فضای دانشگاه، چه آسیبی به دانشگاه و این آرمان می‌زند؟

اتفاقی که سال 96 در دانشگاه افتاد، نسبت به سال‌های 78 و 88 کاملا متفاوت بود؛ چراکه موضوع، موضوع داخل دانشگاه نبود؛ البته در چند سال اخیر برخی دانشجویان به دلایل صنفی و نیز مواردی که به امور سیاسی مربوط بود، تجمعاتی داشته‌اند که کاملا هم مسالمت‌آمیز بوده اما حوادث 96 از بیرون دانشگاه منتقل شد.

درباره حوادث امسال دانشگاه تهران هم صحبت کنید، اینکه دانشجویان را داخل دانشگاه دستگیر کردند یا خیر؟

در ابتدا اتفاق خاصی در دانشگاه رخ نداد تا زمانی که اغتشاشگرانی از میدان انقلاب به سوی دانشگاه آمده و وارد دانشگاه شدند و یکباره شعارهای دانشگاه تند شد. تفاوت اتفاقات 96 و نسبت دانشگاه با حوادث آن، این بود که موضوع، کشوری بوده و همه مسئولان نیز گفتند با افرادی که بحق در این باره صحبت کردند و در پی آشوب و اغتشاش نبودند، نباید برخورد شود. موضوعاتی نیزمانند بیکاری، آینده نامشخص جوانان، فقر، مالباختگان و... بوده و طبیعی است که دانشجو نیز در این زمینه عکس‌العمل نشان می‌دهد؛ چراکه دانشجو هم بخشی از جامعه به شمار می‌رود. درباره حوادث 96 دانشگاه تهران، در ادامه صحبت خواهم کرد ولی درباره آرمان و مساله آزادی، باید بگویم معتقدیم آزادی باید وجود داشته باشد ولی متاسفانه درخصوص خود واژه آزادی اتفاق‌نظر وجود ندارد؛ چراکه در این باره تمرین نکرده‌ایم.

البته امروز وضعیت بهتری داریم. در حقیقت آزادی باید در عرف اجتماعی تعریف شود، ‌برای مثال آزادی در پوشش باید تعریف خودش را داشته باشد. درست است که انسان در پوشش خود آزاد است، ولی ممکن است فردی با خودش و با توجه به همین مساله بگوید که می‌تواند عریان در جامعه حضور داشته باشد، در حالی که این اصلا آزادی نیست؛ چراکه این فرد به حقوق دیگران ضربه می‌زند. آزادی تا زمانی مفهوم آزادی را به همراه خواهد داشت که به حقوق دیگران آسیب نزند. آزادی این نیست که چون بنده آزاد هستم تا حرفم را بزنم و هر گونه که می‌خواهم عمل کنم، پس اموال عمومی را به آتش بکشم و به وسیله نقلیه شخصی دیگران آسیب بزنم، این نوع آزادی، یعنی آزادی جنگل؛ در حالی که آزادی جامعه انسانی دارای چارچوب بوده و در همه دنیا نیز همین‌گونه است.

شما تصور می‌کنید در غرب که این همه از آزادی صحبت می‌کنند، اگر افراد در جامعه هر کاری که خواستند، انجام دهند، از او تشکر می‌کنند!؟؛ خیر در غرب هم اگر آزادی از حد خود بگذرد، با افراد برخورد می‌کنند و همین است که بیشترین تعداد کشته‌شدگان توسط پلیس مربوط به همین آمریکاست.

بنابراین آزادی در چارچوب، عرف اجتماعی و قانون معنی پیدا می‌کند. لذا معتقدیم حتما باید در دانشگاه آزادی وجود داشته باشد، ولی این آزادی بدان معنی نیست که به همه توهین کرده یا تهمت بزنیم، یا یک تربیون در دست‌مان بگیریم و به فلان شخص تهمت بزنیم و از الفاظ رکیک استفاده کنیم، این آزادی نیست و افرادی که به دنبال این مدل آزادی می‌گردند، نه بویی از آزادی برده‌اند و نه دنبال آزادی هستند. ضمن اینکه متاسفانه ما آزادی را تنها برای خودمان می‌خواهیم، یعنی تا زمانی که بنده آزاد باشم و هر کاری که بخواهم انجام دهم، آزادی درست است و رقیبم نباید آزاد باشد، اگر بنده تهمت بزنم مشکلی نیست ولی اگر رقیبم تهمتی زد، حتما باید با او برخورد شود، یا تنها من باید حرف بزنم ولی تحمل شنیدن حرف مقابل را ندارم.

کسانی که اعتراض را به شعارهای هنجارشکنانه و رکیک تبدیل می‌کنند، از این دست افراد هستند. ما در همین تظاهرات، افرادی را داشتیم که بسیار منطقی بودند و اتفاقا وقتی دیدند مسیر به سمت شعارهای هنجارشکانه رفته است، راه خودشان را جدا کردند؛ در دانشگاه تهران همین وضعیت وجود داشت. شخصا در هر دو روزی که در دانشگاه تهران حوادثی رخ داد، در میدان حضور داشتم و می‌دیدم به محض اینکه تظاهرات به سمت شعارهای هنجارشکنانه می‌رود، عده‌ای راه خود را جدا می‌کنند. بنابراین شرط بقای دانشگاه وجود آزادی و تضارب آرا است. افراد با سلایق و دیدگاه‌های مختلف باید با یکدیگر صحبت کرده و نقد کنند و نقد شوند. این فضای گفتمان و نقادی به نفع جامعه و مردم است؛ جامعه‌ای که فضای نقد و گفتمان نداشته باشد، کامل نیست.

رادیکال شدن فضای دانشگاه چه آسیبی به آزادی می‌زند؟

هر زمان که فضا رادیکال شده، تبدیل به ضد خودش شده و نتیجه عکس داده است؛ البته برخی دنبال این مساله هستند. به دانشجویانی که غیرقانونی تظاهرات برگزار می‌کردند، گفتم چرا مجوز نمی‌گیرید؟ آنها در جوابم عنوان کردند که شما به ما مجوز نمی‌دهید. به آنها گفتم مجوز می‌دهیم؛ حتی اگر آنها بیایند و بگویند مثلا می‌خواهیم علیه سیاست‌های دانشگاه تهران راهپیمایی کنیم، ما به آنها مجوز می‌دهیم. ما از نقد و اعتراض نگران نیستیم؛ نگرانی ما از این است که برخی بخواهند از احساسات پاک دانشجویان سوءاستفاده کنند. ما باید بپذیریم حتی اعتراضات و نقادی‌های ما هم باید در چارچوب قانون صورت گیرد.

یعنی با توجه به صحبت‌های شما، تجمعاتی که در روز 13 آذر برگزار شد، مجوز نداشته است؟

خیر، مجوز نداشته است. ما به دانشجویان اعلام کرده‌ایم که اگر می‌خواهید حرف مصلحانه بزنید، در چارچوب قانون و با تکیه بر قانون باشد. جالب است که عده‌ای می‌گویند در کشور از قانون استفاده نمی‌شود و به اصطلاح کشور قانون ندارد. این جمله ورد زبان‌شان شده است، ولی خودشان بدیهی‌ترین مبانی قانونی را رعایت نمی‌کنند. جوان آزادیخواه، مصلحی است که برای جامعه تلاش می‌کند و برای ما بسیار محترم است. این جوان نباید پایه کار مصلحانه خود را بر مبنای بی‌قانونی و رادیکالیسم بگذارد. این کار درستی نیست که برای آنکه جامعه را اصلاح کنیم، ساختارهای جامعه را بر هم بزنیم و نظم جامعه را از بین ببریم. در هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای چنین کاری انجام نمی‌شود، چه رسد به کشور ما که دارای فرهنگی غنی از اخلاقیات است. نکته دیگری که باید بگویم آن است که اگر قرار است اعتراضی در کشور رخ دهد، باید این جریان خودی باشد؛ نه اینکه کانالی در خارج از مرزها و توسط یک فرد معلوم‌الحال، به ما دستور دهد کجا جمع شویم و چه شعارهایی را بگوییم؟ ما در دانشگاه تهران میراث‌دار 16 آذر و سه جوان شهید هستیم که جلوی استکبار جهانی ایستادند و جانشان را دادند. حال فلان فرد در خارج از مرزها برای ما تعیین کند که کجا جمع شویم و چه شعارهایی بدهیم؟

اتفاقات دانشگاه تهران نیز متاثر از این مساله بوده است؟

خیر، این مساله را کلی گفتم. ولی معتقدم دانشگاه در نوع اعتراض هم باید الگو باشد و اگر این‌گونه نیست تفاوت یک فرد دانشگاهی با غیردانشگاهی چیست؟ چه مولفه هایی طبقات اجتماعی را از یکدیگر جدا می‌کند که به یک نفر کارگر و به فرد دیگر بازاری یا دانشگاهی می‌گویند؟ هر کدام منش‌های خاص خود را دارند. اما از جامعه دانشگاهی به‌خصوص دانشجویان انتظار می‌رود برای آزادیخواهی، عدالت‌طلبی و حتی در اعتراضات‌شان بر شخصیت دانشگاهی خود تکیه کنند.

قطعا تا زمانی که فرد منزه نباشد، نمی‌تواند جامعه را نیز منزه کند و تا زمانی که فرد الگو نباشد، نمی‌تواند جامعه را به دنبال خود بکشد. دانشگاه در تمام دهه‌های اخیر برای مردم الگو بوده است؛ برای اینکه آزادیخواهی‌ و عدالت‌طلبی‌اش، آزادیخواهی و عدالت‌طلبی دانشگاهی بوده است. البته ما مسئولان نیز باید زمینه صحبت کردن دانشجویان در یک فضای آزاد را فراهم کنیم و در این زمینه سختگیری نکنیم.

دانشگاه تهران ممانعتی برای برگزاری تظاهرات اعتراضی نداشته است؟

به‌طور کلی در مورد فضای دانشگاهی می‌گویم نه فقط در دانشگاه تهران؛ البته ما در دانشگاه تهران ممانعت چندانی نداشته‌ایم. اما باید گفت قطعا تا زمانی که این فشار بر دانشگاه وجود داشته باشد که فلان شخص وارد دانشگاه نشود، وضعیت درست نمی‌شود. ما حتی افرادی که داخل نظام جمهوری اسلامی ایران هستند را نیز تحمل نمی‌کنیم که به دانشگاه بیایند؛ چراکه شاید برخی از آنها تندتر از بقیه باشند یا نوع دیگری صحبت کنند که سلیقه ما آن را نمی‌پسندد. به عبارتی افرادی را که قرائت دیگری از مسائل سیاسی و اجتماعی دارند، تحمل نمی‌کنیم. در حقیقت همان‌طور که انتظار داریم دانشجویان آزادیخواهی را به رادیکالیسم و جریانات تند و غیرقابل کنترل تبدیل نکنند و اجازه سوءاستفاده ندهند. معتقد هستیم که باید فضا را آزادتر گذاشت تا دانشجویان حرف‌هایشان را بزنند.

چه اشکالی دارد که افراد منتقد بیایند درباره ابرچالش‌های کشور مانند بیکاری، گرانی، فقر، ریزگردها، بحران آب و... در دانشگاه صحبت کنند. نباید این تصور ایجاد شود که اگر کسی علیه سیاست‌های یک دولت، یک وزیر یا نهادی صحبت کرد، معنی‌اش آن است که این شخص با اصل نظام جمهوری اسلامی مخالف است. در حقیقت ما باید قبل از اینکه فضا به یک جریان رادیکال تبدیل شود، این امکان را فراهم کنیم که افراد به دانشگاه‌ها بیایند و آزادانه صحبت کرده و حرف‌های یکدیگر را نقد کنند. این مهم یک جریان دو سویه است؛ از یک سو مسئولان باید آزادی را در دانشگاه به رسمیت بشناسند و زمینه‌ای را فراهم کنند که دانشجویان و اساتید ما آزادانه صحبت کنند و از سوی دیگر دانشجویان باید همواره فعالیت‌های خود را بر مدار قانون و شئون دانشگاهی منطبق کنند. چرا اساتید ما باید منفعل باشند؟ چون غالب آنها دلشان نمی‌خواهد وارد این‌گونه مسائل شده و درباره آنها اظهارنظر کنند. یکی از علت‌هایش این است که آنها تصور می‌کنند اگر وارد این حوزه شوند، شاید در آینده برایشان مشکل‌ساز شود. ما نباید فضا را به‌خصوص در دانشگاه به سمتی ببریم که افراد بترسند حرف‌شان را بزنند. وظیفه دانشگاه نقد ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است، البته نه اینکه همیشه نق بزند؛ بلکه باید راه‌حل هم ارائه کند. بنابراین در دانشگاه تهران به دنبال آن هستیم که بتوانیم الگویی داشته باشیم تا از ظرفیت اساتید و دانشجویان برای ارائه راه‌حل به مسئولان استفاده کنیم؛ هر چند کمتر اتفاق افتاده که مسئولان به سوی دانشگاه بیایند و از دانشگاه برای حل مشکلات خود کمک بگیرند.

درباره 9 و 10 دی امسال و عملکرد و نقش تشکل‌های دانشجویی صحبت کنید؟

این مسائل ربطی به دانشگاه نداشت و مسائل کشوری بود و همه مردم کشور نیز درگیر آن بودند؛ ولی به داخل دانشگاه کشیده شد. روز شنبه حدود 15 یا 20 نفر از دانشجویان که بیشتر در تجمعات صنفی حضور داشتند جلوی سردر دانشگاه تجمع کردند. البته قبل از آن فراخوانی داده بودند و براساس آن قرار بود در سلف‌سرویس‌ها تجمعی برگزار شود. از این رو حراست نیز بیشتر تمرکز خود را روی سلف‌سرویس‌ها گذاشته بود که اتفاقی رخ ندهد.

دوستان در انتظامات تصورشان این نبود که جلوی سردر تجمع می‌شود تا در اصلی را ببندند. اینکه می‌گویند چرا حراست در دانشگاه را نبست، به‌ این دلیل بود که دوستان تمرکزشان روی سلف‌سرویس‌ها بود و 15 نفر از دانشجویان نیز جلوی سردر بودند. البته شعارهایشان هنجارشکنانه نبود و بیشتر حول محور کار و معیشت مردم بود. این وضعیت تا زمانی ادامه داشت که اجتماع صورت گرفته در میدان انقلاب توسط نیروی انتظامی متفرق شد و بخشی از افراد حاضر در آن اجتماع فرار کرده و جلوی سردر دانشگاه جمع شدند و بخش دیگری نیز وارد دانشگاه شدند و بعد از آن شعارها کمی تغییر کرد. یکی از مشکلاتی که آن روز پیش آمد، ورود همین افراد خارج از دانشگاه به محیط دانشگاه بود. شک ندارم که اولین چالش‌ها با نیروی انتظامی توسط همین افراد صورت گرفت؛ چراکه در ابتدای ورود نیروی انتظامی، همکاری خوبی صورت گرفت. از فرمانده آنها نیز خواهش کردم که به سمت دانشگاه نیایند و آنها نیز کاملا جلوی دانشگاه را خالی کردند و به منتهی‌الیه آسفالت جلوی در دانشگاه رفتند و آنجا ایستادند. همچنین از دانشجویان خواستیم که بیرون دانشگاه نیایند؛ چراکه مجوز تظاهرات خارج از دانشگاه را نداشتند.

مجوز اعتراض در داخل سلف‌سرویس‌ها را داشتند؟

خیر. ولی در این شرایط بیشتر ترجیح‌مان این بود که دانشجویان داخل دانشگاه باشند تا اینکه بخواهند از محیط دانشگاه خارج شوند. با این حال متاسفانه کم کم خیابان انقلاب شلوغ شد و عده‌ای نیز تلاش کردند به جمع جلوی دانشگاه بپیوندند. برخی نیز دانشجویان را تحریک می‌کردند و از آنها می‌خواستند از دانشگاه خارج شوند. همچنین شعارهایی را تکرار می‌کردند که با شعارهای اولیه دانشجویان متفاوت بود. البته ما تلاش کردیم این فضا کنترل شود ولی این اتفاق به‌طور کامل نیفتاد. با این حال عده‌ای از دانشجویان حرف ما را قبول کردند و در داخل دانشگاه ماندند.

این شبهه درباره دانشگاه تهران مطرح است که با وجود این مساله که احتمال حرکت افراد حاضر در میدان انقلاب به سمت دانشگاه وجود داشت، چرا در دانشگاه باز شد؟

سر‌در معروف دانشگاه دو در دارد. یکی از این درها همیشه بسته است (به استثنای نمازجمعه) که آن روز هم بسته بود. در دیگر همیشه در ساعات مقرر باز است و آن روز هم باز بود تا زمانی که توسط حراست دانشگاه به‌منظور حفاظت از دانشجویان و جلوگیری از ورود افراد متفرقه بسته شد.

دستگیری دانشجویان در داخل دانشگاه رخ داده است؟

خیر. حتی یک دستگیری نیز در داخل دانشگاه نداشتیم. نه‌تنها نیروهای انتظامی، بلکه پلیس امنیت نیز وارد دانشگاه نشد و اینکه برخی افسانه‌پردازی می‌کنند که آمدند داخل دانشگاه و دانشجویان را دستگیر کردند، این‌گونه نیست. تمام دستگیری‌ها بیرون از دانشگاه رخ داده است.

افرادی که از بیرون دانشگاه وارد دانشگاه شدند هم در آنجا دستگیر نشدند؟

بسیاری از آنها فرار کردند. برخی حتی از روی نرده‌ها بیرون رفتند. در هر صورت تا جایی که اطلاع دارم هیچ دستگیری‌ای در داخل دانشگاه رخ نداد.

از نقش این افراد در اتفاقات دانشگاه تهران اطلاع دارید؟

خیر. درباره اینکه هر فرد چه جرمی را مرتکب شده اطلاعی ندارم. تعدادی از دانشجویان دانشگاه تهران بازداشت شدند. از همان روز که این اتفاق افتاد، در حال پیگیری هستیم که شرایط آزادی آنها مهیا شود. آن‌طور که نهادهای امنیتی و انتظامی نیز قول دادند بسیاری از دانشجویان هم طی این هفته آزاد می‌شوند؛ چراکه بسیاری از دانشجویان، نه‌تنها عامل نبوده‌اند، بلکه خسارتی هم وارد نکرده‌اند. البته براساس گفته‌های مراجع قضایی اگر فردی شاکی خصوصی داشته باشد یا اگر به اموال عمومی آسیب زده باشد احتمالا زمان آزادی‌اش طولانی‌تر خواهد شد. اما بر مبنای اطلاعات ما اغلب دانشجویانی که در این حوادث دستگیر شده‌اند جزء این دسته نبوده‌اند و همان‌طور که گفتم قول داده شده که به‌زودی آزاد شوند. تا الان هم بخش قابل‌توجهی از آنان آزاد شده و به دانشگاه باز‌گشته‌اند.

چرا عمده دانشجویان از اعضای شورای صنفی بوده‌اند؟

اولا باید از تشکل‌های دانشجویی تشکر کنم؛ چراکه انصافا بسیار خوب برخورد کردند. جلسه‌ای را نیز با تشکل‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برگزار کردیم که همه آنها موضع صریح خود را درباره این رخدادها اعلام کردند. همه کمک کردند که آرامش دوباره به دانشگاه بازگردد و این مساله بسیار مهمی است؛ چراکه مدیریت دانشگاه به دانشجویان اتکا دارد و اگر دانشجو با مدیریت همراه باشد، بسیاری از مسائل حل می‌شود و این همراهی در مسائل کلان و اساسی بسیار کمک می‌کند. همچنین دانشجویان مرز خودشان را با کسانی که هنجارشکنی داشته‌اند، مشخص کرده‌اند و این‌گونه نبوده که همه دانشجویان شورای صنفی با این مساله همراهی داشته باشند. در جلسه‌ای که با دبیران شورای صنفی هم داشتیم، ضمن اینکه اغلب آنها بر حقوق قانونی دانشجویی، مشکلات اقتصادی و... تاکید می‌کردند، ولی هیچ کس در آن جلسه از اغتشاش، سنگ‌پرانی، به آتش کشیدن اموال عمومی و شعارهای هنجارشکنانه و... حمایت نکرد.

در جریان اخیر، یک جریان کلاسیک وجود نداشت که بخواهیم آن را تقسیم‌بندی کرده و بگوییم شورای صنفی یا مثلا فلان انجمن معترض بوده است؛ آمیزه‌ای از افراد با تفکرات مختلف حضور داشتند. معتقدم یک جنبش کلاسیک نبوده و هر کسی از ظن خودش همراه شده است. از یک سو یک دانشجو نیز با تصور اینکه اگر فارغ‌التحصیل شود آینده شغلی نخواهد داشت، به این تظاهرات‌ آمده بود و تصور می‌کرد اگر شعار بدهد، حرفش به گوش مسئولان می‌رسد. از سوی دیگر هم کسی هم که از اختلاس و اشتباه مسئولان به تنگ آمده بود، شعارهایی را فریاد می‌زد. البته برخی از افراد معدود هم سعی می‌کردند از این فضا سوءاستفاده کنند و اصل نظام را هدف شعارها و رفتار خود قرار دهند، که البته توفیقی نیافتند.

به نظر شما عنوان دانشجو مصونیت‌ساز است؟

طبیعی است که دانشجویان بیایند و از دوستان خود حمایت کنند. البته این انتظار هم وجود دارد که دانشگاهیان واقع‌بین باشند. با این حال هیچ کس از خطاکار و گناهکار حمایت نمی‌کند، ولی می‌توان به آنها کمک کرد. تصورم این است که الان دانشجویان در حال کمک هستند. معتقدم مشکل دانشجویان بازداشتی باید هر چه زودتر حل شود؛ چراکه برای دانشگاه تبعات دیگری دارد. به‌خصوص اینکه الان فصل امتحانات است و حتی اگر کسی اشتباهی هم کرده باشد، نباید زندگی او به خاطر آن اشتباه، نابود شود؛ بلکه باید به او فهماند که اشتباه کرده و در ضمن به او کمک کرد از این مرحله گذر کند و به ثبات برسد. عقل سلیم حکم می‌کند که هیچ کس از فردی که خطاکار بودنش محرز شده، پشتیبانی نکند؛ اما اینکه ما کمک کنیم این دانشجویان بازداشتی کارهایشان زودتر انجام شود و اگر مشخص شد که دانشجویی بی‌گناه دستگیر شده، زودتر آزاد شود، کار درستی است. حتی مسئول بسیج دانشجویی در جلسه‌ای عنوان کرد که یکی از دانشجویان این تشکل را به اشتباه گرفته‌اند، طبیعتا باید به این افراد کمک شود تا کارهایشان زودتر انجام شود. ما با مراجع امنیتی و انتظامی، وزارت علوم، قوه قضائیه، استانداری و فرمانداری نیز جلسات مختلفی برگزار کرده‌ایم. خوشبختانه بسیار خوب برخورد شده و بخش زیادی از دانشجویان دستگیر شده آزاد و تعیین‌تکلیف شده‌اند. به‌طور مثال تقریبا تمام دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی آزاد شده‌اند. از خود دانشجویان دانشگاه تهران هم تعداد قابل توجهی آزاد شده‌اند؛ این مساله نشان می‌دهد مراجع امنیتی و انتظامی نیز در این خصوص همکاری می‌کنند. با این حال مثل اینکه برخی دوست ندارند این اتفاق رخ دهد و اساسا با حاکم شدن آرامش مخالفند.

همان شبی که تعدادی از دانشجویان جلوی دانشگاه دستگیر شدند بلافاصله رایزنی‌های خود را شروع کردیم. مسئولان نیز قول دادند که این دانشجویان ظرف یکی دو ساعت آزاد شوند. ما نیز این مهم را به اعضای شورای صنفی اعلام کردیم، ولی بعد فردی با این دانشجویان تماس گرفته و خودش را به جای یکی از مسئولان دانشگاه معرفی کرده و گفته است این دانشجویان نه‌تنها امشب آزاد نمی‌شوند بلکه در روزهای آینده نیز آزاد نخواهند شد. در حقیقت عده‌ای نان‌شان در شلوغی و اغتشاش است و نمی‌خواهند دانشگاه روی آرامش را ببیند. از این رو به دانشجویان توصیه می‌کنم که مواظب این افراد باشند؛ چراکه آنها دوستدار دانشجو نیستند و حتی نمی‌خواهند دانشجو آزاداندیش باشد و فضای اعتراض داشته باشد؛ آنان به دنبال درگیری هستند.

قطعا اتفاقات اخیر در ایام امتحانات روی درس دانشجویان تاثیرگذار است. باید بپذیریم که دانشجو به دانشگاه آمده که درس بخواند. درست است که می‌گوییم دانشجو نقد کند و فعالیت اجتماعی داشته باشد، ولی نمی‌گوییم دانشجو همه فعالیتش را روی این مساله متمرکز کند، در حالی که عده‌ای دوست ندارند دانشجویان کار خودشان را انجام دهند؛ به همین دلیل شبهه ایجاد کرده و دانشجویان را تحریک می‌کنند. به دانشجویان می‌گویم که حواس‌شان به افرادی که می‌خواهند در فضای گل‌آلود ماهی خودشان را از آب بگیرند، باشند.

جالب است یک عده که در آن سوی دنیا نشسته‌اند و هر روز فکر می‌کنند چه قطعنامه‌هایی را صادر کنند تا اقتصاد کشور با شکست مواجه شود، ناله سر می‌دهند که اقتصاد ایران دچار مشکل شده و باید به مردم ایران کمک شود. یادمان باشد که در هیچ برهه‌ای آنها خیرخواه ملت ما نبوده‌اند و اگر هم قرار است اتفاقی رخ دهد، ما خودمان باید بنشینیم و صحبت کنیم؛ در داخل خودمان و در داخل نظام و حول محور پرچم ایران. نیروهای بیرونی همواره در داخل کشور ما به دنبال منافع خودشان بوده‌اند. از نظر آنها ایران خوب، یعنی ایران تجزیه و ذلیل شده؛ ایرانی که در سطح ملی و در سطح بین‌المللی و منطقه‌ای نتواند حضوری موثر داشته باشد. تاریخ ثابت کرده بسیاری از قدرت‌های جهانی به ما به چشم منافع میان‌مدت و دراز مدت خود نگاه می‌کنند. باید هوشیار باشیم. اگر قرار است اصلاحی صورت بگیرد باید در درون کشور و توسط خود مردم و خیرخواهان ایران انجام شود. آنهایی که از نظام ما سیلی خورده‌اند، آنهایی که با وجود این نظام نمی‌توانند به منافع خود دست پیدا کنند، هیچ‌گاه به یاری‌مان نخواهند آمد. جالب است رئیس‌جمهور آمریکا هنوز از ملت ما به‌عنوان ملتی تروریست نام می‌برد، آنگاه داعیه حمایت از مردم ایران را دارد. نام جعلی روی خلیج‌فارس می‌گذارد و بعد برای هویت ایرانی ما نوحه‌سرایی می‌کند. اینها موضوعاتی هستند که عموم مردم و خصوصا جامعه دانشگاهی ما از یاد نخواهند برد. هیچ کس منکر وجود مشکلات نیست و بسیار امیدواریم مسائل اخیر باعث شود مسئولان بیش از پیش برای رفع مشکلات اقدام کنند، ولی یادمان باشد که دل بستن به تحرکات خارجی جز ذلت جامعه و کشور چیزی به همراه نمی‌آورد.

منبع: فرهیختگان

کد خبر: 897029

وب گردی

وب گردی