مدیران سینمایی به کدام بخش از عملکرد خود در جشنواره فیلم فجر لبخند می‌زنند؟

سی و ششمین جشنواره فیلم فجر حالا به روزهای پایانی خود نزدیک شده است و در حالی که تنها یک بار زمزمه حضور وزیر ارشاد در کاخ رسانه ای جشنواره مطرح شد هنوز خبری از متولی اصلی وزارت فرهنگ در پردیس ملت نیست.

سی و شش سال پیش جشنواره ای برای سینمای ایران در دهه جشن های انقلاب تدارک دیده شد که به مرور بین المللی شده و در دورانی که به ندرت فیلم غیر ایرانی مهمی روی اکران می رفت، بخش هایی از آن همچون:جشنواره جشنواره ها و ...این وظیفه خطیر را به دوش کشید تا نسل جوان عاشق سینما با فیلم های مطرح سینمای جهان نیز آشنا شوند.

اما این جشنواره سی و شش ساله که دوران جوانی را پشت سر گذاشته و قاعدتا باید به پختگی رسیده باشد همچنان در مرحله آزمون و خطا به سر می برد؛ آزمون و خطایی که هزینه های زیادی را در هر دوره از جشنواره به پیکره نه چندان تنومند سینمای ایران تحمیل کرده و همچنان هم این روند ادامه دارد.

در تمامی این سال ها با همه مخارج سرسام آوری که صورت گرفته،همچنان جشنواره فجر فاقد یک کاخ به عنوان قلب تپنده جشنواره است. چیزی که در جشنواره های مختلف رده الف و ب وجود داشته و مدیران سینمایی در بازدیدهای سالیانه خود از جشنواره هایی همچون:کن،ونیز و ...به عینه شاهد آن بوده و هستند.

اما از آنجایی که جشنواره در هر دوره دبیر تازه ای را به خود می بیند،باز هم شاهد تغییرات متعددی در شیوه برگزاری آن هستیم. از تعداد فیلم های بخش مسابقه و بخش هایی مثل فیلم های اول و دوم گرفته تا جدا کردن بخش بین الملل و برگزاری آن به شکل مستقل که در نهایت جشنواره فیلم فجر را به یک جشنواره محلی تبدیل کرد.اما جشنواره سی و ششم که روزهای پایانی آن را می گذرانیم از جهات مختلف یک رنسانس در تاریخ سی و شش ساله جشنواره به حساب می آید.

در وهله نخست سالن همایش های برج میلاد که از اواخر دهه هشتاد به عنوان کاخ جشنواره جا افتاده بود، طی اقدامی عجیب جای خود را به پردیس ملت داده و این مجموعه به عنوان سالن رسانه های گروهی انتخاب شد.

مجموعه ای با سالن هایی باکیفیت به لحاظ صدا و تصویر و پرده نمایش که در حاشیه یکی از پرترافیک ترین بزرگراه های تهران قرار گرفته و هزینه سنگینی هم به دوش اهالی رسانه انداخته است.

نوع معماری این مجموعه که کاربری گالری هم دارد، به گونه ای است که خبرنگاران را مجبور به راه رفتن های متوالی برای حضور در سالن، نشست های خبری و ...کرده است. نکته مهم دیگر، مانور دبیر جشنواره (دکتر داروغه زاده) روی صرفه جویی در جشنواره سی و ششم است و همه اینها در حالی است که رقم پرداخت شده به پردیس ملت همچنان به شکل شفاف اعلام نشده است.

جالب تر اینکه مدیران و برنامه ریزان جشنواره همچنان دل از برج میلاد و سالن همایش های آن نکنده و افتتاحیه جشنواره سی و ششم را در آنجا برگزار کرده و اختتامیه نیز در همان سالن برگزار خواهد شد در صورتی که برگزاری هردوی آنها در تالار وحدت به مانند سال های دورتر قابل انجام بوده و هزینه بسیار کمتری هم صرف می شد.

این در حالی است که مدیران جشنواره بدون توجه به اعتراضات اهالی رسانه و شرایط بد آنان، به مثابه خود گویی و خود خندی از انتخاب نابخردانه خود دفاع می کنند. نمونه این دفاع را در اظهارات اخیر رییس سازمان سینمایی پس از حضور در پردیس سینمایی ملت در دفاع از انتخاب این فضای نامطلوب برای اهالی رسانه می توان جست وجو کرد.

عدم آنتن دهی موبایل، قطعی اینترنت، مشکلات رسانه ها در مصاحبه با میهمانان و تفکیک رسانه ها به خودی و غیر خودی، عدم دسترسی به آژانس و وسایل نقلیه در زمان خروج از مجموعه و... مشکلاتی است که مدیران چشمان خود را روی آن بسته اند و تصور می کنند این عدم توانایی در مدیریت جشنواره فیلم فجر از نگاه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پنهان خواهد ماند.

بر این مشکلات حضور برخی اقوام دست اندرکاران جشنواره را در پردیس ملت اضافه کنید. تنها مشکلات پردیس ملت نیست که بلای جان مدیران شده و باغ کتاب هنرمندان نیز این شرایط را دارد و صحبت های پژمان بازغی در برنامه هفت که به عدم حضور هنرمندان در باغ کتاب و عدم حضور غیرهنری ها در سینمای هنرمندان گواه این مهم است.

واگذاری بخش بزرگی از بلیت های مردمی به نهادها (صحبت های مدیر سینما آزادی در این باره و حرف های منیژه حکمت درباره در صف ماندن مردم برای دیدن فیلم)، شفاف نبودن آرای مردمی و اعتراضات به این موضوع از سوی برخی فیلمسازان در رسانه ها و... از جمله مسائلی است که گویا موجب شده لبخند رضایت بر لب مدیران بنشیند و از عملکرد خود دفاع کنند و برای تکمیل این شادمانی به برنامه دورهمی پناه ببرند! حال اینکه این رایزنی چانه زنی از بالا بوده یا چیز دیگر، ابهامی است افزون بر دیگر ابهامات جشنواره فیلم فجر.

به نظر می رسد زمان لبخند زدن بر قصور مدیریتی گذشته و با توجه به حاکم شدن تفکر پوسیده اجرایی و اندیشه ای بر سینمای ایران، زمان آن رسیده نفسی نو در این سینما دمیده شود و مدیران پشت پرده و جلوی دوربین با اندیشه های کهنه دست از سر این سینما بردارند و به حیاط خلوت خود برسند.

کد خبر: 905314

وب گردی

وب گردی