لاتاری، فیلمی در ستایش ضد قهرمان های فراموش شده سینمای وطنی

سعید کاظمی- کارشناس فرهنگی

لاتاری فیلم نمایش داده شده محمدحسین مهدویان در جشنواره فیلم فجر امسال است، کارگردانی که تا پیش از این فیلم های ایستاده در غبار و ماجرای نیمروز را ساخته بود.

از روزهای ابتدایی جشنواره تا کنون برخی از منتقدین و کارشناسان فرهنگی، فیلم مهدویان را کولاژی از قیصر، تیکن و آژانس شیشه ای دانسته و آن را اثری نه چندان قوی قلمداد کردند.

اما آیا مقایسه فیلم با سایر آثار سینمایی تا چه حد می تواند در تحلیل بهتری از اثر کمک نماید؟ فیلم مهدویان چه کپی بی کم و کاست از سایر فیلم ها چه بردداشتی مختصر می بایست در چارچوب خود فیلم ارزیابی و نقد گردد. مگر نه اینکه فیلم تیکن هم (که از قضا اکشنی متوسط است) مشابهت هایی با سایر آثار هالیوودی مثل کماندو با بازی آرنولد شوارتزنگر دارد؟ بنابراین نمی توان که به دلیل مشابهت فیلم ها با یکدیگر به کل آنها را نادیده گرفت.

در چارچوب خود فیلم (لاتاری) به عنوان اثری فارغ از سایر فیلم ها، باید گفت جذابیت های اثر بر نقاط ضعف فیلم می چربد و اجازه می دهد که بر کاستی های کلی چشم پوشی شود، یکی از این کاستی ها برخی به اصطلاح سر هم بندی هایی است که در فیلمنامه وجود دارد، مثلا چرا شخصیت دختر فیلم در هنگام خروج از کشور لب تاب خود را نبرده که همین لب تاب بسیاری از گره ها را می گشاید؟ جدای از ضعف های اینچنینی فیلم بار دیگر به یادمان می آورد که روزگاری ضد قهرمان هایی دوست داشتنی اتفاقات فیلم را رقم می زدند، ضد قهرمانانی که علیرغم انتقام جویی و قانون گریزی دلنشین بودند و تماشاگر در لحظاتی برای آنها دست می زد.

در واقع شخصیت محوری در سینما چه در قالب قهرمان و چه در غالب ضد قهرمان مدت هاست که در سینمای وطن رنگ باخته و در عموم فیلم ها هویت فردی جای خود را به هویت جمعی داده، شاید اصلی ترین دلیل این نگرش گذار از جامعه سنتی به جامعه ای در حال مدرن شدن است که نگاه روشنفکرانه در حال تسری به بخش های مختلف جامعه این خود محوری و خودسری را دیگر نپذیرفته و امثال قیصر را لمپن هایی تاریخ مصرف گذشته می دانند. لمپن هایی که اتفاقا در روزگار کنونی به وفور یافت می شوند اما آن ها را باید جدای از ضد قهرمان های دراماتیک دانست.

اگر این تمایز نادیده گرفته شود لاتاری به مذاق عده ای خوش نیامده و آن را فیلم مطلوبی ارزیابی نمی کنند. اما باید پذیرفت که این ضد قهرمان های از گور برخواسته (در فیلم لاتاری) به دلیل اینکه هدفشان در قالب مفاهیمی انسانی جای می گیرد دوست داشتنی اند، این نکته وقتی نمود پیدا می کند که اثری از شعار وجود نداشته و این انتقام جویی نمودی درونی به خود می گیرد.

شخصیت موسی فیلم (با بازی هادی حجازی فر) به شدت دوست داشتنی است و بخش عمده ای از جذابیت فیلم را بر دوش می کشد. شخصیتی که شمایلی مذهبی دارد اما چهره ای گل درشت از مذهبیون افراطی را به نمایش نمی گذارد و اتفاقا خود را جدای از جوانان و مشکلات آنها نمی داند. مهدویان در این فیلم نیز به سیاق سایر آثارش به دنبال استفاده از دوربین روی دست و روایتی شبه مستند است اما اینکه این رویکرد در فیلم اخیر نیز موفقیت آمیز بوده یا خیر به دلیل نوع روایت فیلم جواب منفی است و نمی توان پذیرفت که در قالب فیلمی داستان محور تزریق پلان های مستند گونه معقول است.

در مجموع فیلم مهدویان فیلمی است درباره انسان عاصی، انسانی که وقتی داشته هایش را از دست می دهد بهم می ریزد و دیگر جایی برای تعقل نمی بیند، عموم ما به نوعی در درونمان موسی یا امیرعلی هایی وجود دارد که به وقت خطر به دنبال راه حلی فردی هستیم بنابراین بازگشت ضد قهرمان ها در میان انبوه آثار اجتماعی فاقد شخصیت محوری (پیش برنده اصلی کنش دراماتیک) حسی شخصی را به تماشاگر القا می کند.

کد خبر: 905577

وب گردی

وب گردی