چهارراه استانبول، پلاسکوئی فرو ریخته فیلمنامه ای سرپا

سعید کاظمی - منتقد سینما

اولین نکته ای که پس از تماشای فیلم «چهارراه استانبول» ذهن تماشاگران سخت گیرتر سینما را درگیر می کند این که وجود فیلمنامه ای با پرداخت مناسب اصلی ترین حلقه مفقوده سینمای ایران است. مصطفی کیایی در این فیلم به خوبی نشان داده که می توان ایده های دراماتیک را به گونه ای بارور کرد که نه تنها از ایده فراتر روند بلکه به فیلمنامه ای پرکشش و جذاب بدل شوند.

فیلم به اتفاقات ریزش ساختمان پلاسکو در سال گذشته می پردازد اما کیایی به گونه ای داستان جانبی را به اتفاق واقعی گره می زند که بی هیچ کم و کاستی باور پذیر است. دو جوان ورشکسته که از کسبه و کارکنان پلاسکو هستند به آخر خط رسیده و به دنبال هر راهی برای فرار از دست طلبکاران اند. این پایان ماجرا نیست و این دو جوان علاوه بر مشکلات مالی هرکدام با گره های داستانی دیگر دست به گریبانند و نتیجه تمامی این کشمکش ها فیلمی پر از تعلیق، کشش و پیچیدگی های نمایشی مجذوب کننده است.

کیائی در طول فیلم اتفاقات را آنچنان ظریف به خورد تماشاچی می دهد که فرصتی برای جدا شدن از آن وجود ندارد. در یک تقسیم بندی بر اساس کنش های اصلی داستان می توان از ۳ کنش اصلی قبل از حادثه و تلاش دو جوان برای تهیه پول، وقوع اتفاق ریزش و بعد از آن اشاره کرد که کیائی هر کدام از این کنش ها را به کنش ها و داستانک های کوچک تر و کوچک تر تقسیم کرده و این همان پرداخت مناسبی است که فیلمنامه را تا انتها سرپا نگه می دارد.

در زمان تلاش های دو جوان برای تهیه پول داستانک های فرعی همچون قمار زدن، عشق به دختری که قرار است به زور شوهر داده شود، خواستگاری که نمی تواند قید دختری که دوست اش ندارد را بزند و... در زمان فرو ریختن ساختمان پلاسکو، گیر افتادن دختر در ساختمان، تلاش های ماموران آتش نشانی برای خاموش کردن حریق، مالباخته ای سمج که به دنبال پس گرفتن پول اش است و... و پس از حادثه رنج های به جا مانده از شهادت آتش نشانان و نقشه های دو جوان برای صحنه سازی اجزای پازلی هستند که کلیتی پر کشش را می سازند.

در زیر لایه تمامی این اتفاقات مفاهیمی وجود دارند که علیرغم تلاش کارگردان برای عدم پررنگ شدن آنها اما به خوبی به رخ کشیده می شوند. مفاهیمی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که به درستی به بیننده منتقل می شوند.

جدای از تمامی این ویژگی های مثبت یکی از نقاط ضعف فیلم تغییر شخصیت های اصلی فیلم از افرادی بازنده به نخبگانی است که با ذکاوت نقشه فرار می کشند. تا قبل از حادثه پلاسکو کاراکترهای اصلی انسان هایی به نظر احمق می آیند که به دلایلی دار و ندارشان را باخته اند اما در حین حادثه به یکباره نقشه ای بی نقص می کشند و به اوضاع وخیمشان سروسامان می دهند.

از بازی مهدی پاکدل در نقش سرتیم عملیات آتش نشان ها نمی توان چشم پوشی کرد. بازی که عصبانیت های یک سر تیم کوشا و غم های کسی که همقطارانش را از دست داده به خوبی نشان می دهد.
در مجموع چهارراه استانبول را می توان به تودرتویی تشبیه کرد که در پایان هر پیچ و خمی اتفافی گذارده شده که داستان را وارد بخش بعدی می کند و این امر نشان دهنده پرداخت درست فیلمنامه است.

کد خبر: 905822

وب گردی

وب گردی