به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی ایسکانیوز؛ حضور میتسوبیشی در ایران اتفاق جدیدی نیست. این ژاپنی در دهه 70 شمسی با شرکت «الماسداران» خاطرات خوبی را در ذهن مشتریان ثبت کرد. اما بعد از یک غیبت چندین و چندساله، یک مدعی جدید برای عرضه آن پیدا شد؛ آرین موتور. شرکتی که شروعی بسیار تأسفبار داشت. بهنحویکه وجهه و کاراکتر مدل محبوبی مثل لنسر را بهکلی خدشهدار کرد. سپس با مشکلات تحویل خودرو و مهمتر از آن خدمات پس از فروش روبهرو شد. همین امر ضربه بزرگی را به اعتبار آن وارد کرد. اما مدتی بعد با عرضه مدلهای جدیدی به اسم ASX و OUTLANDER حال و هوای جدیدی را تجربه کرد. اما مدیریت ضعیف فروش مجموعه کاری کرد که این خودروها نتوانند آنطور که بایدوشاید جایگاه خود را پیدا کنند. آرین موتوریها که علاقه خاصی به دیده شدن دارند، چندی پیش از یک محصول خاص رونمایی کردند. ویرایش هیبریدی پلاگین شاسیبلند اوتلندر موسوم به PHEV.
در روز پردهبرداری این خودرو، منهای مراسم عجیب رونمایی مشخصات فنی فوقالعادهای از این خودرو برای بینندهها و رسانهها ارائه شد. مشخصات و ویژگیهایی که قطعاً دل هر خریداری را به تسخیر درمیآورد. اما این روزها در بازار ایران کمتر کسی مفهوم واقعی خودروی هیبریدی پارالل و یا تفاوت آن با هیبریدی پلاگین را میداند. تنها چیزی که روی آن حسابی مانور داده شده این بود که مصرف این خودرو میتواند به زیر 2 لیتر در 100 کیلومتر برسد. اما راستش را بخواهید داستان آنگونه که روایت شد، نیست.
فلاشبک؛ اوتلندر از کجا آمد؟
سال 2001 بود که شرکت میتسوبیشی خلأ حضور یک شاسیبلند سایز بزرگ را در بین محصولاتش حس کرد. خودرویی که میبایست موفقیت مدل رؤیایی پاجرو را تکرار میکرد. این ایده بارها از سوی مهندسان در هیئتمدیره مطرح شده بود ولی مورد موافقت قرار نمیگرفت. تا اینکه سرانجام همه روی یک مدل جدید به توافق رسیدند؛ Outlander. شاسیبلند منطقی که طراحیاش توسط یک مهندس فرانسوی صورت گرفته بود. از همان ابتدا اوتلندر به خاطر موتورهای قدرتمندش مورد استقبال قرار گرفت. البته شرکت نمیگفت که این همان موتورهایی است که جواب خود را روی سواری اسپرت لنسر پس دادهاند. با پولی که از فروش خوب نسل اول حاصل شده بود، نسل دوم در سال 2006 شکل گرفت. طراحی آن به مراتب بهتر بود و مشخصات فنیاش یک سر و گردن پیشرفت را نشان میداد. برای اولینبار این خودرو توانست از موسسه تست امنیت خودروهای اروپا یعنی یورو انکپ 4 ستاره بگیرد که نشان از امنیت مناسب آن در تصادفات داشت. اوتلندر اقبال خوبی را در بازار آمریکای شمالی پیدا کرد. بهطوریکه تبدیل به یک شاسیبلند باکیفیت و ارزانقیمت شد.
سرانجام نسل سوم در 2012 رونمایی شد. حالا دیگر اوتلندر برای خودش ابهتی پیدا کرده بود. استفاده از سیستمهای مدرن ناوبری و امنیتی، آن را تبدیل به یک محصول قابل اعتماد کرده بود. این خودرو در سال 2015 یک فیسلیفت عمیق را تجربه کرد تا چهرهاش به چیزی که این روزها در خیابان میبینیم، تغییر کند.
درباره اوتلندر PHEV
اما داستان مدل پلاگین هیبرید این خودرو از همان زمان عرضه نسل سوم شروع میشود. یعنی چیزی حدود 6 سال پیش. اولین تجربه میتسوبیشی در عرصه موتورهای هیبریدی با قابلیت اتصال مستقیم به برق شهر که روی یک شاسیبلند نصب میشد. البته پیشتر آنها یک تجربه ناموفق را با مدل برقی i-MiEV داشتند. مانند هر هیبریدی دیگر، قوای محرکه این خودرو نیز ترکیبی خواهد بود از یک پیشرانه بنزینی و یک (یا چند) موتور برقی. وظیفه پیشرانه درونسوز با سوخت فسیلی را یک نمونه 2 لیتری چهار سیلندر ساده به عهده دارد.
در بخش برقی نیز شاهد حضور 2 موتور برقی 60 کیلوواتی هستیم که به صورت مستقل به محور جلو و عقب متصل شدهاند. این موتورها هم در حالت تمام برقی کار میکنند و هم در حالت ترکیبی که در نقش یک ژنراتور ظاهر میشوند. اوتلندر فوق مجهز به یک پکیج 12 کیلووات ساعتی باتریهای لیتیوم-یون است که میتواند در صورت استفاده مستقل از موتور برقی خودرو را تا مسافتی معادل 52 کیلومتر حمایت کند. در صورت استفاده از حالت تمام برقی سرعت نهایی خودرو تنها تا 120 کیلومتر در ساعت خواهد بود. مصرف معادل این خودرو در صورت استفاده از حال تمام برقی با مصرف یک موتور بنزینی که در هر 100 کیلومتر 1.4 لیتر بنزین میسوزاند، برابری میکند. در حالت هیبریدی ترکیبی نیز این مصرف به 5.3 لیتر در هر 100 کیلومتر میرسد.
چیزی که مشتری نمیداند
تمام هرآنچه درباره مزیتهای این خودرو گفته شد، بخشی بود که احتمالاً بارها در بوق و کرنا شده است. اما این همه مسائل مربوط به اوتلندر فوق نبوده و نیست. سال 2013 درست یک سال بعد از عرضه این خودرو در بازارهای جهانی، حادثه آتش گرفتن باتریهای آن بهشدت خبرساز شد. قسمت فاجعهبار ماجرا این بود که آتش گرفتن باتریها در دو کارخانه مجزای سازنده آن یعنی میزوشیما و یوکوهاما بوده است. فضایی که علیالقاعده میبایست بسیار امنتر از خودرو باشد. این حادثه در کارخانهای رخ داد که بخشی از باتریهای هواپیمای بوئینگ 787 را نیز میساخت. همین آتشسوزی رابطه میان دو کشور ژاپن و آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار داد. در اقدامی عجیب میتسوبیشی دستور فراخوان را صادر نکرد بلکه به مشتریان خود گفت که تا اطلاع ثانوی در هنگام رانندگی فقط از حالت بنزینی موتور استفاده کنند. همین اتفاق باعث سقوط عجیب فروش این خودرو شد. خودرویی که در سال 2012 بیش از 95 هزار دستگاه از آن ساخته شده بود در سال 2013 تنها 8000 دستگاه فروش رفت. به طرزی خیلی اتفاقی و البته برنامهریزی نشده، آمار فروش این خودرو در سالهای بعد از آن فاجعه منتشر نشد.
از این ماجرا که بگذریم بحث اصلی این خودرو، نحوه شارژ باتریهای آن است. هیبریدی پلاگین، یعنی خودرویی که قابلیت اتصال مستقیم به برق را دارد. در ظاهر امر که باید این اتفاق عالی و خوشایند باشد. اما در شرایطی که زیرساخت برای حضور هیبریدیهای سنتی نیز فراهم نیست، حضور یک مدل پلاگین عملاً خودکشی است. حتی خود دولتیها نیز نسبت به این قضیه اشراف کامل داشتند که وضعیت هیبریدیهای وارداتی چندان تفاوتی با خودروهای بنزینی ندارد. به همین دلیل بوده که تعرفه واردات هیبریدیها را 1000 درصد افزایش داد. چراکه میدید عملاً کسی از قابلیت هیبریدی خودرو استفاده چندانی نمیکند.
مسائل مربوط به مصرف برق این خودروها بهقدری بغرنج شده که در آمریکا طی سالهای گذشته بحثی با موضوعیت تأمین الکتریسیته خودروهای برقی مطرح شده است. این داستان تا جایی پیش میرود که فروش تسلا مدل X، شوورلت بولت، نیسان لیف و بامو i3 شدیداً تحت تأثیر همین اعتراض دولتیها قرار میگیرد. حالا تصور کنید قرار است این خودرو در پارکینگ منزلی در تهران به برق شهر متصل شود. وقتی حرف از نبود زیرساخت به میان کشیده میشود، آن وقت است که آرین موتوریها برای مشتریانشان جوابی ندارند. درگیریهای مربوط به استفاده از برق مشاع از یکسو و فشار بیش از حد به سیمکشی ساختمان که برای اتصال به خودروهای برقی طراحی نشدهاند از سوی دیگر، مخاطراتی را به همراه دارد. میتسوبیشی از جانب خودش باتریها را تا 8 سال گارانتی میکند ولی عواقب ناشی از آتشسوزی ساختمان و آسیبهای احتمالی به سیمکشی را نمیپذیرد. منهای اینها، تا این لحظه هنوز یک پورت مربوط به اتصال خودروی برقی در ایران طراحی نشده است.
اقدام شتابزده آرین موتور در حالی صورت میگیرد که بسیاری از شرکتهای معتبر دیگر چنین هیجانی وارد بازی پلاگینها نشدهاند. برای مثال ایرتویا که لیست بلندبالایی از تویوتا و لکسوسهای هیبرید پلاگین را دارد، با نگاه منطقی بازار را بررسی کرده است. اوتلندر که در حالت عادی نیز زیر سایه سنگین کیا سورنتو و هیوندای سانتافه مجالی برای نفس کشیدن نداشت حالا با قیمت 317 میلیون تومانیاش عملاً مرزهای هنر مدیریت بازاریابی و فروش شرکت را جابجا کرده است!