به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز ؛ اقتصاد هر کشوری جز ارکان حیاتی و مهم آن محسوب می شود. به طوری که اگر این وجه مهم لنگ بزند مشکلات زیادی مثل فقر را به وجود می آرود. درباره اهمیت این موضوع امیرالمومنین خطاب به محمدبن حنفیه می فرمایند:(حکمت 319) «فرزندم! از فقر بر تو می ترسم، از آن به خدا پناه ببر! زیرا فقر دین انسان را ناقص و عقل و اندیشه او را مشوش، و مردم را نسبت به او، و او را نسبت به مردم بدبین می سازد». به همین دلیل هم اقتصاد و معیشت از اهمیت ویژه ای در دین اسلام و حتی جهان برخوردار است.

نامگذاری های اقتصادی

اما اگر بخواهیم در خصوص جمهوری اسلامی ایران به این موضوع بپردازیم شاید یکی از نکاتی که ذهن را مشغول خود می کند نامگذاری های اقتصادی است که رهبر معظم انقلاب از سال 90 به طور ویژه شروع کرده اند. ایشان سال 90 را جهاد اقتصادی، سال 91 تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه‌ ایرانى، سال 92حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی، سال 93 اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی ، سال 95 اقتصاد مقاومتی؛ اقدام وعمل و سال 96 را هم به عنوان اقتصاد مقاومتی؛ تولید و اشتغال نامگذاری کردند.

سوالاتی که به ذهن متبادر می شود این است که چرا باید مقام معظم رهبری چنین اهتمامی به اقتصاد داشته باشند؟ مگر چه اتفاق ویژه ای در حال وقوع است که باید به این رکن مهم اینچنین پرداخته شود؟

جواب این سوالات را شاید بتوان از لابه لای سخنان جیمز ریکاردز استراتژیست جنگ های ارزی پنتاگون پیدا کرد.

جنگ اقتصادی

ریکاردز در ژانویه سال 2012 در اندیشکده کارنگی آمریکا اظهار داشت: در عرض چند روز، ایالات‌متحده که ایران را از سیستم بانکی جهان جدا کرده بود، ارزش برابری ارز ایران را نابود کرد، به اقتصاد ایران ”ابر تورم“ را تزریق کرد و باعث افزایش در نرخ بهره شد.

در این سخن چند نکته اساسی نهفته است. اولین مورد آن از بین بردن ارزش پول ملی ایران است. دومین نکته هم مربوط به تزریق ابر تورم است که آمریکا ای کار ار انجام داده است.

اما شاید پرداختن به این نکته خالی از لطف نباشد که از بین رفتن ارزش پول ملی بلاهای زیادی بر سر اقتصاد می آورد. در این خصوص جان مینارد کینز اقتصاد دان و تئوری پرداز اقتصادی قرن بیستم می گوید: «برای واژگون کردن اساس یک مملکت، هیچ وسیله ای ظریف تر از کاهش ارزش پول رایج نیست. تنزل ارزش پول رایج، تمام نیروهای اقتصادی را در راستای نابودی به کار می گیرد و این عمل را به گونه ای انجام می دهد که حتی یک نفر از میلیون ها نفر نیز متوجه آن نمی شود».

راهبرد استراتژیک

این ها گوشه ای از پازل جنگ اقتصادی علیه ایران است. اما در گوشه ای دیگر، این جنگ از زبان استراتژیست آمریکایی یعنی کسینجر هم به نوعی بیان شده است. در این خصوص کیسینجر استراتژیست برجسته ایالات متحده، به تازگی از ضرورت «ترسیم مرزهای محدوده توسعه قابل تحمل» در ارتباط با مسائل ایران سخن گفته است. این رویکرد تقریبا همان سیاست های دوره جنگ سرد است.

جنگ سرد همان عملیاتی بود که آمریکا بر روی شوروی اجرا کرد و باعث فروپاشی آن شد. جنگ اقتصادی در آن برهه از زمان با فشار بر افکار عمومی با استفاده از ابزار های رسانه ای انجام می شد.

البته در خصوص قدمت جنگ اقتصادی برای ایران باید گفت این اقدامات از سال های قبل در خصوص ایران شروع شده است. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این خصوص اظهار داشت: از سال ۲۰۰۴ در خزانه‌داری آمریکا جنگ پنهان اقتصادی را علیه ما و دو سه کشور دیگر آغاز کرده‌اند.

با این تفاسیر معلوم میشود چرا چند سال اخیر رهبر معظم انقلاب در نامگذاری ها بیشتر بر وجه اقتصادی تاکید داشته اند. نامگذاری هایی که یک طرف آن به طور حتم دولت ها قرار داشته اند و مخصوصا دولت حاضر که سکاندار آن حسن روحانی است.

دلار ستون فقرات اقتصاد آمریکا

اما این نکته قابل اهمیت است که برای پیروز شدن در این جنگ اقتصادی که رهبری آن به دست آمریکا است باید به ستون فقرات آن حمله کرد و این یعنی حذف دلار از مبادلات تجاری کشور. مایک ملونی مورخ مالی آمریکایی در این خصوص گفته است: حذف دلار و عدم استفاده از آن در معاملات جهان و بین کشورها موجب سقوط دلار و فروپاشی آمریکا خواهد شد. در اهمیت موضوع ذکر شده همین بس که رهبر معظم انقلاب در خصوص حذف دلار از زندگی اقتصادی گفتند: اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را که به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را از زندگی اقتصادی بشکنند کشورهای دیگر را نیز نجات دادند و برای آن ها الگو خواهند شد.

این نظرات نشان می دهد هم کشور درگیر جنگ اقتصادی است و هم راهبردهای آن مشخص است و باید برای برون رفت از این اوضاع، آن ها را به کار بست. در این خصوص همت جهادی مدیران کشور و پشتیبانی مردم را می طلبد تا بتوانند کشور را از اوضاع آشفته اقتصادی بیرون ببرند. در آخر باید گفت اقتصاد کشور امروز به انقلاب نیاز دارد تا ساختار های غلط را از بین ببرد و بتواند چارچوب هایی را جایگزین آن کند که معیشت مردم و نظام مالی کشور را به سر و سامان برساند.

خبرنگار: مجید فاضلی