رشد علمی را میتوان بهصورت کمی تعریف و با توجه به شاخصهایی، میزان این رشد را سنجید. از مهمترین شاخصهای سنجش رشد علمی، تعداد مقالات علمی منتشر و نمایه شده در منابع معتبر جهانی است. این نکته مهمی است که میبایست، بین مفهوم رشد علمی که کمی و توسعه علمی که کیفی است، تمایز قائل شد.
تعداد کل مقالات منتشرشده ایران در حال حاضر بر اساس گزارش پایگاه وب آو ساینس چیزی حدود 332 هزار مقاله است که نشان میدهد نسبت به چهار سال اخیر رشد چشمگیری داشته است.
در جهان دو پایگاه معتبر علمیِ وب آو ساینس و اسکوپوس وجود دارد که در حال حاضر به نمایهسازی مستندات علمی کشورها میپردازند. با نگاهی به پایگاه اسکوپوس درمییابیم که ایران ازلحاظ کمی رشد علمی قابلتوجهی کرده و طی سالهای اخیر، رشد علمی مثبت و البته با شتاب کم، نسبت به سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۱ داشته است. رتبه علمی ایران در پایگاه اسکوپوس در سال ۲۰۰۵، ۳۴ بوده که این رتبه در سال ۲۰۱۵ با رشدی چشمگیری به رتبه ۱۶ ارتقا یافته است. این رشد علمی سبب شده است که ایران در منطقه، به مرجعیت علمی برسد و در آمار رسمی، از رقیب دیرینه خود در منطقه یعنی ترکیه پیشه بگیرد.
در همین پایگاه البته، رتبه علمی ایران ازلحاظ کیفیت هم بررسیشده است. شاخص مهم این رتبهبندی H-index است که درواقع بهنوعی میانگین بررسی مقالات هم ازلحاظ تعداد (کمی) و هم ازلحاظ کیفیت است. با مشاهده این آمار واضح است که وضعیت ایران از این حیث بههیچعنوان خوب نیست.
درواقع میتوان گفت رشد علمی ایران یک رشد کاریکاتوری است و عوامل گوناگونی در این امر تاثیرگذار بوده که بهاختصار چند عامل مهم بر این آن ذکرشده است:
- توجه بیشازحد به مقاله یا همان مقاله محوری، بهنوعی که انگار مرگ وزندگی اساتید، دانشجویان دکترا و ارشد، به ارائه مقاله آنهم بر اساس اصول ISI، گرهخورده است. همین امر، مقاله پژوهشی را تبدیل به یک هدف کرده است. درحالیکه باید وسیله و خروجی فعالیتهای علمی_پژوهشی باشد. نتیجه این سهلانگاریها فراهم شدن زمینههای تقلب علمی و مرگ خاموش اخلاق علمی است.
- آییننامه ارتقای اعضای هیئتهای علمی، مجموعهای از بندها و تبصرههایی است که توسط وزارت علوم تبیین شده است. با نگاهی به این آییننامه، پرواضح است که پایههای منطق وزارت علوم در بسیاری از موارد لنگ میزند. شاخص شدن ارائه تعداد مقالات بیشتر، بدون در نظر گرفتن نیازها و مشکلات کشور و همچنین کماهمیت بودن کیفیت این مقالات، برای ارتقاء رتبه اساتید، باعث شده است که اکثر اساتید برای سبقت از یکدیگر انگیزهای برای ورود به صنعت نداشته باشند. چراکه صنعت مانعی برای رشد علمی آنها خواهد بود.
- نبود علمسنجی در دانشگاهها برای ارزشیابی علمی هیئتهای علمی و حاکم بودن نظام ترجمهای که باعث شده است، تعداد اندکی نظریهپرداز علمی داشته باشیم. علمسنجی درواقع بر اساس همان شاخص H-index، صورت میگیرد و اساتید تنها با ارائه مقالات ارزیابی نمیشوند، بلکه مقالات آنها باید ازلحاظ کیفیت هم مورد تائید باشد.
- مدرکگرایی و کاهش انگیزه فعالیتهای علمی_پژوهشی.
- تعیین 126 اولویت بر اساس نقشه جامع علمی کشور، یعنی اولویتهای اصلی کشور مشخص نیست و هیچ سازوکاری برای هدایت منابع به سمت اولویتها وجود ندارد.
درنتیجه میتوان گفت، ایجاد سامانه علمسنجی در تمام دانشگاههای کشور، تغییر نگاه ارزشیابی اساتید و تغییر آییننامه ارتقای مرتبه اعضای هیئتهای علمی میتواند یک قدم بزرگ روبهجلو باشد. همچنین تغییر منابع مالی اساتید هم یک راهکار مفید است. بهتر است، بیشترین سهم ارزشیابی و نمره دهی به اساتید را، به انجام فعالیتهای پژوهشی و حل معضلات کشور اختصاص داد و هم اینکه انجام این فعالیتها، برای آنها درآمدزایی داشته باشد. باید سیاستگذاریهای پژوهشی در کشور متناسب با نیازها و اولویتهای اصلی کشور باشد که این امر نیازمند این است که نیازهای اصلی کشور را بهطور شفاف، مشخص و اولویتبندی شوند. درنهایت هم برای تعیین میزان رشد واقعی علم در کشور، باید شاخصهای استاندارد ازجمله ارائه مقالات باکیفیت، میزان همکاری و عقد قراردادها با نهادهای بیرونی، میزان تجاریسازی و... را تعریف کنیم.