به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی ایسکانیوز؛ آنچه مسلم است کالا و خدماتی که توسط تولیدکنندگان داخلی یک کشور حاصل میشوند، طبق هر اصول و قاعده عرفی و شرعی، میبایست زیر چتر حمایتی دولتها قرار بگیرد. متاثر از همین سیاست است که صنایع یک کشور به رشد و بالندگی میرسند و ارزش افزوده شکل میگیرد و حاشیه سود افزایش پیدا میکند. خلاصه آنکه حمایت از تولید داخل یک کشور درآمد ناخالص داخلی را به تعالی میرساند و کیست که ماحصل این رشد را نداند؟
اینکه دولتهای اخیر تا چه اندازه در این زمینه موفق بودهاند، محل مباحثه بسیاری است. اما آنچه در این میان اهمیت دارد، نامگذاری امسال و تاکید روی این پدیده است. آنطور که در محافل اقتصادی مطرح میشود، صنعت خودروسازی لوکومتیو صنعت کشور است. بهترین مرجع برای تشخیص و تحلیل رابطه بین حمایت از کالای ایرانی و میزان بازخورد کیفی آنها، مردم هستند.
حمایت از کالای ایرانی، بهویژه خودروی ساخت داخل پدیدهای است که داغ دل بسیاری را تازه میکند. خودروسازان داخلی در حالی طلب حمایت بالادستی میکنند که بهتنهایی برای خود لقب بزرگترین بدهکار سیستم بانکی را کسب کردهاند. در این میان سوالات بسیاری پیش میآید؛ حمایت از خودروسازان باید چه سمت و سویی داشته باشد؟ اساساً باید از کدام بخش مکانیزم خودروسازی حمایت کرد؟ ما به ازای این حمایت چه حکایتی دارد؟ این حمایت تا کجا پیش خواهد رفت؟ منابع تامین این حمایت از کجا تامین خواهد شد؟ در صورت برآورده نشدن اهداف این طرح حمایتی، باید از کدام نهاد طلب پاسخگویی داشت؟ و دست آخر مردم در کجای این پازل حمایتی قرار دارند؟
ابلاغ تعرفه، عوارض و حقوق گمرکی در واقع اولین گام تحت عنوان حمایت از کالای ایرانی است که در اینجا به خودرو معنی گرفته است. دولتها در کنار درآمدزایی از واردات خودروها، با استفاده از این حربه بهنوعی به تولید داخل دست میرسانند. دیگر همه میدانند که اگر همین تعرفه هم نبود، شاید آنوقت دیگر کسی به خودروهای ساخت داخل وقعی نمینهید. نمیتوان این سبک از حمایت را توبیخ کرد. تقریباً در هیچ کشوری هیچ دولتی نیست که برای کالاهای خارجی بهخصوص خودرو برنامه محدودیتی اعمال نکند. این اقدام حتی از سوی کشورهای صاحبسبک خودروسازی نیز صورت میگیرد. آمریکا برای خودروسازان ژاپنی تعرفه ورودی اعمال میکند. انگلیس برای خودروهای کرهای تعرفه اعمال میکند و به همین صورت برای بقیه.
اما این داستان به آن سادگیها که گفته میشود نیست. حمایت چشم و گوش بسته دولت از خودروسازان داخلی، اعتماد به نفس بیموردی را در آنها ایجاد کرده است. تقریباً بر مسئولین این امر مشتبه شده هرچه میسازند، فروخته هم میشود. تاسفبار آنجاست که این ایده ریشه در واقعیت دارد. حمایت همهجانبه بانکی در فروش، پیشفروش و لیزینگ کاری کرده است که خارجیها هرگز تصور رقابت در نحوه مارکتینگ نداشته باشند.
اینکه تعابری از قبیل مونتاژ و پیچبندی به خودروسازی تلقی میشود، مشکلی تقریباً 50 ساله است. الزام برای بومیسازی حداقلی 30 درصدی سیاستی است که پای بسیاری از چینیها را به بازار ایران باز کرده است. این نمیتواند اتفاق بدشگونی باشد. افزایش تولید، افزایش اشتغال را در پی دارد ولی گویا این پدیده پیشزمینه چشمپوشی از بحث کیفیت است. حتی با استفاده از همین تکنیکها نیز جمع تولید انواع خودروی سواری سبک و سنگین در ایران از سطح آسیا بسیار بسیار پایینتر است.
حمایت از کالای ایرانی وقتی در صنعت خودروسازی متبلور میشود، میتواند پایهگذار اتفاقات خوشیمن و یا حتی بدیمنی شود. اینکه این صنعت پرحاشیه و بحثبرانگیز با قرارگیری در حاشیه امنیت حمایت بالادستی، مسیر بیراههای را در پیش بگیرد، روی سیاه این سکه است. در حالیکه همین رویکرد میتواند استارتی باشد بر افزایش رونق بازار و حضور برندهای معتبر جهانی.
401