به گزارش خبرنگار ایسکانیوز،چندی پیش ،عضو کمیسیون سبک زندگی ایرانی - اسلامی شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره دلایل بروز طلاق در میان خانوادههای متمول، تجملگرایی، کاهش مسئولیتپذیری، تغییر در شیوههای همسر گزینی، فاصله گرفتن از ارزشهای دینی و همچنین افزایش توقعات بیجا را از دلایل افزایش بروز طلاق در کشور بیان کرد.محمدرضا جلیلی "خودخواهی، خود برتربینی و حسادتهای بیجا "را علت اصلی آمار طلاق در این قشر دانست .
این در حالی است که معاون سازمان امور اجتماعی کشور میگوید:در منطقه شمیرانات تهران به ازای هر ۱۰۰ ازدواج، ۶۷ طلاق به وقوع میپیوندد که نشان میدهد بیکاری و فقر تنها عامل جدایی نیست بلکه سبک زندگیها فرق کرده است.
براساس آمار منتشر شده از سازمان ثبت احوال ،در سال 96 آمار تعداد ازدواجهای ثبتشده نسبت به سال ۱۳۹۵، حدود ۸ درصد (۵۱ هزار مورد) کاهش داشته،در حالی که تعداد طلاقها به حدود ۱۷۵ هزار مورد رسیده که بیشترین آمار ثبت شده در تاریخ ایران است.
بر اساس این آمار:
-بیشترین ازدواج ثبت شده مربوط به شهرستان تهران با تعداد 50531 واقعه
- کمترین ازدواج ثبت شده به شهرستان شمیرانات با تعداد 92 واقعه
-بیشترین طلاق ثبت شده مربوط به شهرستان تهران با تعداد 24435 واقعه
-بالاترین سن ازدواج : 32-36 مردها و 25-55 زنها در تهران
-اختلاف سن زوجین در ازدواج: بیش از 2 سال 685 نفر، هم سن 10951 نفر ، بیش از 20 سال 27 نفر
-طول مدت زندگی مشترک: بیشترین آمار طلاق مربوط به زوجینی است که کمتر از یکسال زندگی مشترک داشتند 8/53%
- کمترین درصد طلاق مربوط به زوجینی است که طول مدت ازدواج آنها 20 تا 69 سال بوده است 1/52%
شیوع 80 درصدی طلاق میان زوجهای مرفه
این روزها طلاق به دلیل رفاه زدگی در بدبینانهترین حالت از روی خوشی بیش از اندازه اپیدمی شده و چنین مواردی در دادگاه خانواده کم نیست. طلاقهای این چنینی بیشتر مربوط به ساکنان شمال پایتخت است که به دلایل واهی زندگیشان به طلاق ختم شده است. آمارهای ارائهشده از سوی مدیرعامل تشکل مردمنهاد بنیان خانواده سلامت نشان میدهد طلاقهای لاکچری روزبهروز در حال افزایش است. مدیرعامل این سمن فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی میگوید: «سال 1394 مسئولان از آمار 80 درصدی طلاق زوجها در شمیرانات خبر دادند. همه میدانند اغلب کسانی که در این محدوده سکونت دارند، از وضع مالی خوبی برخوردارند و به اصطلاح مرفه هستند. به نظر میرسد اپیدمی طلاقهای لاکچری به دلایل زیادی از جمله تنوعطلبی در میان ساکنان مناطق شمال تهران رو به گسترش است.»
دکتر امان اله قرایی مقدم می گوید: آنچه که در شمال تهران به عنوان طلاق اتفاق افتاده است این است که اولا زنان استقلال مالی پیدا کرده اند و به اصطلاح با کوچکترین مسئله ای عنوان می کنند که نیاز به آقا بالا سر ندارند و نکته دوم اینکه متاسفانه پدیده طلاق به صورت خودنمایی در آمده است که زن به همه بگوید من می توانم بدون وابستگی به کسی زندگی کنم و در نتیجه این خود استقلالی و برتری عامل درخواست طلاق می شود و نکته مهمتر اینکه کم رنگ شدن معنویات ارزش ها و هنجار های سنتی -ملی و انتقادی از دلایل طلاق در میان قشر مرفه است .
به گفته این جامعه شناس تاثیر رسانه های خارجی و برون مرزی بر کسانی که تمایل بیشتری به سفرهای خارجی دارند بیشتر است چرا که دیدگاهشان تغییر پیدا می کند و خواسته هایشان عوض می شود بنا بر این سفر های خارجی و مشاهده زندگی به سبک خارجی ها عامل دیگری در وقوع طلاق است.
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: به طور کلی شهر تهران دنیای بیگانگی ها و تنهایی است دنیای بی کسی و فرو ریختگی فرهنگی ،ارزشی و هنجاری است که فرد در آن خود مدار و خود گرا شده است (اگو ایسم) در نتیجه خود خواهی و تنهایی و بی کسی و پایبندی کمتر به اصول و هنجار های اجتماعی در شهرهای بزرگ از جمله تهران که تجانس فرهنگی اش به دلیل بافت جمعیتی و مهاجرت های بی رویه به هم خورده است باعث بالا رفتن طلاق شده است.
قرائی مقدم می گوید: اصولا از منظر جامعه شناسی ،شهرهای بزرگ دنیای تنهایی و بی هویتی است و ارزش ها فرو می ریزند و معنای خوب و بد گم می شود و افراد به شکل ربات و رباتیک در می آیند و کسی به کسی نیست به همین طریق مردم نسبت به وقایع اطراف خود بی توجه هستند و اگر برای کسی اتفاقی بیفتد مردم دخالت نکرده و با بی تفاوتی از آن می گذرند و معلوم است که در چنین دنیایی خود کنترلی و رعایت ارزش ها و هنجار ها ی معنوی کم رنگ می شود.
چرا پدیده طلاق در شمال تهران بیشتر است؟
این آسیب شناس اجتماعی می افزاید: من به عنوان کسی که از سال 56 روی معضل طلاق کار کرده است می گویم که از نظر ما طلاق در middle class(طبقه متوسط اجتماع) بالاست یعنی کسانی را که به عنوان بالای شهر نشین نام می بریم upper class (طبقه بالایی) واقعی نیستند یعنی فرد در شمال شهر زندگی می کنند اما شاید از طبقات اصیل شمال شهر نباشند بنابر این کوچ طبقه متوسط به شمال شهر باعث شده است چنین برداشت شود که این آمار طلاق مربوط به طبقه مرفهی است که لزوما از اصالت برخوردار نیستند.
تجانس بالای شهر بهم خورده است
دکتر امان اله قرایی مقدم معتقد است: برخی جامعه شناسان به طبقه بندی ای که وارنر جامعه شناس امریکایی انجام داده معتقد هستند. از نظر وارنر جامعه به 6 طبقه تقسیم می شود: (آپر کلاس،آندر آپر کلاس،آپر میدل،آندر میدل،آندر،آندرکلاس) و من بر اساس تحقیقاتی که انجام دادم طلاق درطبقه متوسط (میدل کلاس ) بالاست زیرا زن احساس برابری و تساوی می کند و غالبا از همسر خود حرف شنوی ندارد .زن در این طبقه کار،شغل و درآمد دارد اما در طبقه پایین (آندر کلاس) یا سنتی ها به دلیل قوی بودن مذهب ،دین و ارزش ها و وابستگی اقتصادی زن به شوهر کمتر است.
وی ادامه می دهد: وقتی می گوییم طبقات بالای اجتماع ، منظورم کسانی نیستند که به دلیل آشوب اقتصاد و یک شبه پولدار شدن به طبقات بالای شهر کوچ کردند این افراد با گم شدگی و تغییر ناگهانی سبک زندگی، آمار طلاق را در منطقه بالا می برند اما اصالت دارها هنوز هم وجود دارند مانند ساکنان خیابان ایران،چهار راه آب سردار که آمار طلاق را کمتر در آنجا می بینیم و در این منطقه به جرات می توان گفت که تجانس بالای شهر بهم خورده است به علاوه در شهرهای بزرگ به دلیل تغییر در وضع مالی و یا محلی بطور مرتب مردم در حال جابجایی هستند و گاهی فرد اصیل از طبقه بالا با کم شدن درآمد به محلات پایین کوچ می کنند.
شاخص طبقه ای چیست؟
شهرها انتخاب اصلح دارد یعنی فرد تا وقتی که شایسته منطقه ای است که در آن ساکن است در آنجا زندگی می کند و در صورت عدم پذیرش جابجا می شود پس فکر نکنیم طلاق با منطقه جغرافیایی ارتباط معنایی دارد چرا که ساکنان اصیل شمال تهران مانند افراد اصیل خیابان های امیریه و منیریه کمتر به معضل طلاق دچار می شوند و کسانی که بر اثر بیماری اقتصادی به شمال شهر رفته و با اندوختن ثروت خود را مطرح می کنند آمار طلاق را با نابسامانی های خود بالا می برند.
شاخص طبقه، داشتن قاشق و چنگال نقره و یا اتومبیل پورشه نیست و جامعه باید بپذیرد که برای فرد اصیل طبقه مفهوم ندارد و باید قشر در جامعه در نظر گرفته شود و به فرمایش حضرت امام(ره) "اقشار مردم باید در نظر گرفته شوند پس کلمه بالای شهر مفهومی ندارد و نمی شود گفت هر کس که شمال شهر زندگی می کند لزوما اصیل زاده و متمول است پس باید بررسی شود که در شمال تهران چه کسانی زندگی می کنند ؟ و آمار کمیت را مشخص می کند نه کیفیت را.
سونامی طلاق در کمتر از یک سال زندگی
علی شیخالاسلامی، مدیرعامل تشکل مردمنهاد بنیان خانواده سلامت با استناد به آمار میگوید: «حدود 25 درصد از طلاقها مربوط به زوجهایی است که از زندگی مشترکشان کمتر از یک سال میگذرد.» به گفته وی، اگر تداوم زندگی مشترک به سه سال افزایش یابد، قطعا نرخ طلاق هم به 50 درصد میرسد.
استفاده از مشاور در پروندهها طلاق را کاهش میدهد
علی صابری وکیل پایه یک دادگستری ناهنجاریهای ناخودآگاه، عدم سلامت روانی و مشکلات زناشویی را مهمترین دلیل افزایش طلاق در کشور عنوان می کند.
این وکیل دادگستری عدم استفاده به موقع و مناسب از مشاور را یکی دیگر از دلایل طلاق در کشور عنوان می کند و می گوید: متأسفانه افراد چه قبل از ازدواج و چه پس از آن به مشاور یا روانشناس مراجعه نمی کنند و اکثراً چنین برداشت میکنند که مراجعه به مشاور یا روانشناس حتماً باید در مواقعی صورت گیرد که شرایط بحرانی باشد.
وی در خصوص نقش دادگاهها در کاهش آمار طلاق می گوید: علیرغم نقدهای اساسی که به قانون حمایت از خانواده وارد است باید بگویم که دادگاهها عملکرد خوبی داشته اند و بیش از این نمیتوانند در این مورد نقش داشته باشند، نمیخواهم بگویم بهترین راه صدور حکم طلاق است اما نباید از قاضی و دادگاه بیش از وظیفهای که بر عهده دارد توقع داشته باشیم و اگر افراد به این نتیجه برسند که همواره در مسائل اخلاقی، روحی و روانی خود نیاز به مشاوره دارند شاید کمتر شاهد مشکلات خانوادگی باشیم.
قبح طلاق در کشور از بین رفته و زوجین به تازگی پس از طلاق جشن میگیرند!
مهدی عیسیزاده عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی می گوید: بزرگترین و موفقترین زندگی در طول تاریخ زندگی حضرت خدیجه و حضرت محمد(ص) بود بنابراین ما باید به اصل خود برگردیم و اعتقاداتمان را احیاء کنیم و تا زمانی که الگوی ما زندگی تجملاتی دیگران باشد روز به روز شاهد افزایش آمار طلاق خواهیم بود.
وی ادامه می دهد: متاسفانه قبح طلاق در کشور از بین رفته و زوجین به تازگی پس از طلاق جشن میگیرند.
فاصله گرفتن از فرهنگ ایرانی - اسلامی آمار طلاق را افزایش داده است
موسی قربانی عضو سابق کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی در خصوص افزایش آمار طلاق در کشور می گوید: متأسفانه ما از فرهنگ اسلامی - ایرانی خود فاصله گرفتهایم و همین فاصله مشکلات زیادی را ایجاد کرده است.
وی ادامه می دهد: متأسفانه امروزه باورهای دینی جوانان از بین رفته و در بحث ازدواج نه تنها به مسائل شرعی بلکه به مسائل خانوادگی هم اهمیتی نمیدهند. قبلاً نظر خانوادهها در ازدواج ملاک اصلی بود اما امروزه خانوادهها در حاشیه قرار گرفتهاند.
قربانی ازدواجهای خیابانی و دوستیهایی که در فضای مجازی رخ میدهد را بیپایه و اساس و تنها منطبق با احساس میداند و میگوید: جوانان ما در ازدواج عقل را به حاشیه بردهاند و تنها بر اساس احساسات خود تصمیم میگیرند اما زمانی که وارد زندگی مشترک میشوند و شور و هیجان اولیه فروکش میکند تازه با واقعیت مواجه میشوند و چون نمیتوانند با آن کنار بیایند کارشان به طلاق میکشد.
عضو سابق کمیسیون قضایی مجلس عدم استفاده از مشاوره را یکی دیگر از دلایل طلاق در کشور عنوان می کند و می گوید: متأسفانه زوجین چه قبل از ازدواج و چه پس از آن چندان اعتقادی به مشاوره ندارند در حالی که پیش از ازدواج آزمایشهای اولیه برای جلوگیری از مشکلات بعدی لازم است قطعا انجام مشاوره هم میتواند از مشکلات روحی و خانوادگی جلوگیری کند.
نفوذ فرهنگ غرب و آزادی در ارتباطات به افزایش آمار طلاق انجامیده است
هادی حسینی، وکیل پایه یک دادگستری می گوید: متأسفانه فرهنگ غربی به شدت در بین خانوادههای ایرانی نفوذ کرده و منشأ تمام اینها ماهواره است.
عضو هیأت علمی دانشکده حقوقی دانشگاه آزاد با اشاره به اینکه سست شدن اعتقادات تنها مختص مردم ایران نیست، می گوید: با گذشت زمان، نفوذ فرهنگ ماهواره و آزادی ارتباطات شاهد سست شدن اعتقادات مردم هستیم و همین آمار طلاق را افزایش داده است که البته این افزایش آمار طلاق تنها مختص کشور ما نیست و دلیل اصلی شاید این باشد که زوجین پیش از ازدواج و یا پس از آن مراجعهای به مشاوره ندارند و در زمان بروز اختلاف، تازه به یاد مشاوره میافتند.
حسینی میزان انجام مشاوره در بین زوجین را کافی نمی داند و می گوید: قطعاً همه خانوادهها برای رفع مشکلات خود نیازمند مشاوره هستند.
این درحالی است که فرهنگ جامعه ما به سمت و سویی می رود که با اقداماتی نظیر جشن طلاق، کیک طلاق،سالگرد طلاق و غیره نه تنها قبح این فعل حلال مکروه را از بین می برند بلکه با این اقدامات نسل اینده را به سوی بی هویتی و بی اعتقادی می کشانند تحمل و همسویی زوجین در سختی های زندگی مشترک ،علاوه بر اینکه خانواده را مستحکم و مودت را در بین زوجین افزایش می دهد از نظر روانی و روحی فرزندانی که شاهد فداکاری های پدر و مادر در مواجهه با مشکلات زندگی هستند برای ناملایمات احتمالی زندگی آینده دارای الگویی محسوس هستند.
خبرنگار : اکرم جدیدی ممتاز
705