بزرگترین سرمایه های انسانی هر کشوری نخبگان آن کشور هستند که شاهرگ حیاتی هر سزمینی برای بقا و رشد در سطح داخلی و بین المللی بحساب می آیند آنچه که مهم است چگونگی حفظ و حراست از این سرمایه های بزرگ است که صاحبان قدرت در هر کشوری باید برنامه های محکمی را برای ساماندهی و حمایت از این نخبگان داشته باشند شاید همین چند سال پیش بود ،در مستند مهاجران زندگی پروفسور سمیعی برترین جراح مغز و اعصاب جهان در آلمان نشان داده شد زمانی که هنوز این پزشک حاذق ایرانی حتی در میان مردم خودش شناخته شده نبود و سال ها بود که درآلمان زندگی می کرد و نشان دولتی از صدراعظم وقت آلمان دریافت کرده بود و لقب برترین جراح مغز و اعصاب جهان را به خود اختصاص داده بود، دیدن این صحنه ها هر ایرانی را به وجد می آورد که هموطن اش این چنین نام کشوراش را بلند آوازه کند اما قسمت تلخ ماجرا این است که چه می شود امثال پروفسور سمیعی ها کشوری دیگر را برای زندگی و ارائه علم و دانش خود انتخاب می کنند ،هر چند برای خدمت به مردم کشور خود به ایران هم خدماتی ارائه می کند اما دوری یک چنین سرمایه عظیمی از کشور حقیقتا حسرت بار و ناراحت کننده است ،آلمان ها چه چیزی به سمیعی دادند که ایرانی ها از او دریغ کردند امثال سمیعی بسیارند که شاید در نقاط مختلف جهان پراکنده اند و ما از حضورشان بی خبریم کسانی که روزی دوست داشتند عاشقانه در وطن خدمت کنند و با بی توجهی مسئولان بار سفر بستند .
حقیقت امر این است که سیاه نمایی در بحث خروج نخبگان و فرار مغزها صحیح نیست قطعا اساتیدی هم داریم که بعد از کسب مدارج عالیه در بهترین دانشگاه های مطرح دنیا با انگیزه خدمت به مردمان سرزمین خود چشم به روی تعلقات مادی بستند و به ایران برگشتند که نمونه این افراد می توان به پروفسور علی اکبر فرهنگی پدر مدیریت رسانه ایران اشاره کرد که بعد از کسب مدارج عالیه از دانشگاه های برتر امریکا به ایران بر می گردد اما واقعیت آن است که نمی توانیم چشم خود را برروی حقایق تلخ در عدم حمایت از نخبگان در ایران ببندیم .
در همین سال گذشته بود که گروهی از مدال آوران با کسب عنوان پنجمی جهان با چهار مدال طلا و یک نقره در المپیاد بینالمللی ریاضی بلغارستان (I.M.C)، در یک برنامه تلویزیونی حضور یافتند و متاسفانه همگی برنامه آینده خود را رفتن به خارج از مرزها برای پیشرفت بیشتر و بهتر عنوان میکردند و در پاسخ به اصرار مجری برنامه که خواهان منصرف کردنشان بود. گفتند: اساتیدی که ما زیر نظر آنها مدال طلای جهانی آوردیم در اداره زندگی روزمره خودشان ماندهاند چه رسد به ما؟! و این درد است برای سرزمینی که از هر طرف تحت فشار و تهدید است که سرمایه های انسانی خودش را هم نتواند حفظ کند.
و کسانی که از این مهاجرتها و فرار مغزهای آینده ساز، رنج میبرند و درصدد یافتن راه حل هستند، باید بدانند یکی از عوامل مهم، همین تبعیض در برخورد با موفقیتهای بینالمللی جوانان کشور میباشد. آیا یک مدال طلا در رشتهای ورزشی یا یک موفقیت هنری در عرصه سینما و کتاب، موجی از تبلیغات و جوایز هنگفت و پوسترها و تبلیغات از رسانه ملی و سایر رسانهها و سیل تبریک و تهنیت مسئولان کشور را به همراه ندارد؟ قطعاً چنین است ولی با این موفقیت که آن هم حاصل تلاش جوانان کشور است چه برخوردی شد؟ حتی همان وزارت فرهنگ و آموزش عالی و دانشگاه شریف چگونه اطلاعرسانی نمودند؟
شاید تلخی این نوشتار، بعضیها را بیازارد ولی آنان که در آن سوی مرزها برای جذب این مغزهای متفکر و برتر برنامهریزی میکنند، خوب میفهمند باید کدام بخش از سرمایه این ملت را گرفت تا آینده ایران اسلامی براساس برنامههایش پیش نرود.
در حال حاضر و بر اساس آمارهای مستدل و مقبول جهانی جمهوری خلق چین دربحث فرار مغزها ومهاجرت به آمریکا مقام نخست را کسب کرده است. که رقم دقیق ٣٢٨هزارو٥٤٧ دانشجو را متعلق به کشور چین اعلام شده است و پس از آن، کشورهای هند، عربستان سعودی، کرهجنوبی، کانادا، ویتنام، تایوان، برزیل، ژاپن و مکزیک در ردههای بعدی قرار دارند. برهمیناساس، جمهوری اسلامی ایران در جایگاه یازدهم کشورهای اعزامکننده دانشجو به ایالاتمتحده آمریکا ایستاده است. بااینحال، تعداد دانشجویانی که تابعیت کشور عربستانسعودی را دارند و در ایالاتمتحده مشغول به تحصیل هستند، رقمی معادل 5 برابر دانشجویان ایرانی مقیم این کشور اعلام شده است. در بخش دیگری از گزارش اداره مهاجرت ایالاتمتحده آمریکا (CIS) آمده است که با وجود افزایش جمعیت دانشجویان ایران به میزان ٢٧ برابر نسبت به ابتدای وقوع انقلاب اسلامی، تعداد دانشجویان حاضر در کشور آمریکا کاهش 5 برابری داشته است.در واقع گزارش این اداره تأیید میکند که جوسازیهای رسانهای مبنی بر خروج فاجعهآمیز مغزها از ایران در سالهای گذشته، کذب محض است.
نگاهی به آخرین آمارها و گزارشهای سال ۲۰۱۷ از وضعیت مهاجرت دانشجویان و فرار مغزها از ایران نشان میدهد، ادعاها و آمارهای قبلی از فرار مغزها و نخبگان ایرانی که عمده آنان از دانشجوها هستند صحت ندارد و ایران اولین کشور مهاجرفرست دنیا به دیگر کشورها نیست. گزارش جدید پایگاه WES از وضعیت دانشجویان دیگر کشورها در آمریکا، کاهش مهاجرت و حضور دانشجویان ایران در دانشگاهها ایالات متحده آمریکا را نشان میدهد.
اینکه میگویند از سال 2005 تا 2012 تعداد دانشجویان یک جهش بزرگ داشته است سال گذشته 12 هزار و 200 دانشجو و امسال 10 هزار و 500 دانشجو ایرانی در آمریکا هستند. البته قبل از فرمان مهاجرتی ترامپ این فراز و نشیب را همیشه داشتهایم ولی عدد آن نسبت به کل دانشجویان عدد قابلتوجهی نیست و ما باید ساختاری ایجاد کنیم که دانشجویان بروند و برگردند و دانش خود را منتقل کنند اینکه ما 48 هزار دانشجو در کل دنیا داریم درمقایسه با معدل عدد پایینی است عدد کل دنیا 3 درصد است خیلی از کشورهای اطراف ما عددشان 35 تا 40 درصد است.
در واقع بررسی پدیده مهاجرت بدان معنا نیست که جلوی مهاجرت دانشجویان به خارج از گرفته شود چراکه درپاره ای از علوم و فناوری های نو استاد ویا دانش مربوط را نداشته باشیم کشورنمیتواند بدون تبادل دانشجو در حوزه بینالملل پیش برود تا به نتیجه دلخواه بتوانیم برسیم اما در این مسیر مشکل اصلی ماندگاری مهاجران در خارج کشور است، به همین منظور هدف اصلی بنیاد ملی نخبگان در چند سال اخیر بررسی این وضعیت وبرنامه ریزی بهمنظور بازگشت این افراد است اکنون یک سال است که بنیاد نخبگان دانشجویان مشغول به تحصیل در 100 دانشگاه برتر دنیا را بهمنظور بازگشت مورد حمایت قرار داده است، تا بتوانیم با بسترسازی مناسب بهمنظور چرخش مغز در کشور، دانشجویان را به بازگشت به کشور ترغیب کنیم.
در بحث درصد بازگشت جزء کشورهای موفق عمل کردهایم، مثلاً در کشور امریکا بیشترین درصد ماندگاری متعلق به دانشجویان مهندسی است که تقریباً 65 درصد است. در حال حاضر دانشجویانی را داریم که با حقوق بالای ششصد هزار دلار ترجیح دادهاند که به کشور برگردند.
امروزنخبگان زیادی در حال بازگشت به کشور هستند و روند مهاجرت نخبگان به کشورهای پیشرفته رو به کاهش است و تمام قدرت آمریکا در شرکتهای فنّاورانهاش خلاصه شده است و کسی به صنعت فولاد و پتروشیمی پز نمیدهد دیگر پز همه بر بحث هایتک است. در حال حاضر بیشتر کارکنان شرکتهای هایتک آمریکا را افراد خارجی تشکیل میدهند حتی مدیران عامل آنها نیز خارجی هستند و اتفاقات اخیر در آمریکا باعث شده که موج بزرگی از داخل این شرکتهای بزرگ فنّاورانه به سمت کشورهای خود سرازیر شوند.
خروج نخبگان کمک به دشمن است
در همین خصوص دکتر علیرضا منادی معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز درباره فرار مغزها و حمایت از نخبگان گفت: بعد از انقلاب مساله فرار مغزها را جدی نگرفتیم در صورتی که امروز مهم ترین ابزار قدرت ها علم است و با فرستادن نخبگان به خارج از کشور کمک به دشمن کرده ایم.
معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی افزود:باید قوانین محکمی داشته باشیم که اگر نخبگان می خواهند برای فراگیری علم به خارج از کشور بروند تضمین بگیریم که به کشور برگردند و عدم بازگشت نخبگان خطرناک و خیانت به کشور است.
معکوس شدن روند مهاجرت نخبگان در ایران
بنابر آمارها، انجام برخی اقدامهای رو به جلو که به توسعه و شکل گرفتن زیستبوم کارآفرینی کمک میکنند از جمله توسعه استارتاپها در ایران موجبشده تا روند مهاجرت معکوس نخبگان در ایران محقق شود و بسیاری از دانشآموختگان که به خارج رفته بودند، بازگردند. تأثیر استارتاپها بر جامعه نخبه ایرانی باعث شده علاقهمندی و انتخاب کنکوریها برای رشته تحصیلی تغییر کند. به عنوان مثال سالها بود که رشتههایی مانند برق و الکترونیک انتخاب اول برترینهای رشته ریاضی فیزیک بود اما در یکی دو سال اخیر رشته مهندسی کامپیوتر هم به اولویتهای برتر بسیاری از آنها تبدیل شدهاست.مسئولان میگویند ادعاهای مبتنی بر نخست بودن رتبه ایران در مهاجرت نخبگان تغییر کردهاست و ایران در میان کشورهای مهاجرت دانشجویان و فرار مغزها قرار ندارد. به گفته سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری که در دولت یازدهم و دوازدهم و همچنین رئیس بنیاد ملی نخبگان ایران نهاد مسئول شناسایی و حمایت از نخبگان و استعدادهای ایرانی را بر عهده دارد، ابتدای انقلاب از مجموع ۲۷۰ هزار دانشجوی ایرانی حدود ۱۰۰ هزار دانشجو در خارج از کشور و از این میان ۵۰ هزار نفر در آمریکا حضور داشتند این در حالی است که در حال حاضر از جمع ۴ میلیون و ۷۰۰ هزار دانشجوی ایرانی، ۴۸ هزار دانشجو در خارج از کشور وجود دارد که تنها ۱۲ هزار نفر در آمریکا تحصیل میکنند و این موضوع نشان میدهد ایران دیگر جزو کشورهای مهاجرفرست دنیا نیست
علل اصلی جذب شدن نخبگان ایرانی را به مراکز علمی سایر کشورها را میتوان در موارد زیر خلاصه نمود:
بیتوجهی به ماهیت علم
بهطوریکه آن قدر که در رسانهها مثلاً از خوانندگان، هنرپیشهها و ورزشکاران تجلیل میکنند، به چهرههای ماندگار علمی، استادان برجسته و مبتکران و مخترعان و… احترام گذاشته نمیشود.
بیتوجهی به پژوهش
یکی دیگر از این عوامل است. یکی از عواملی که دانشجویان بسیاری را به کشور آمریکا میکشاند، عامل امکانات تحصیلی ـ تحقیقی و اعطای کمکهای تحصیلی و رفاهی است. در سالهای پس از انقلاب ایران، تعداد دانشگاههای داخل کشور بدون هیچ گونه برنامه مدوّنی یا تناسب رشتهها با مشاغل، گسترش یافتهاند و توجّه بیشتر به سمت معیارهای کمّی تا کیفی بود. به روز نبودن اطلاعات، استفاده از روشهای سنتی و قدیمی و ابزارهای غیراستاندارد، پایین بودن سطح تحقیقات و پژوهش در مراکز علمی، عدم هماهنگی بین تحقیقات و کاربرد آنها، تخصیص بودجه ناکافی به امر تحقیق و پژوهش و گسترش و ترویج مدرک گرایی، از عوامل دیگری هستند که بیشترین نارضایتی و دلآزردگی را در بین دانشجویان، به دنبال داشتهاست.
عوامل اقتصادی
مسلّما یکی از عوامل اساسی که اکثر فرزانگان را جذب کشورهای دیگر میکند، عوامل اقتصادی و فقر است. وقتی که میزان حقوق یک متخصص در خارج، دهها برابر حقوق همان شخص در ایران است، مسلماً بعضی از متخصصان به فکر مهاجرت به آن کشور خواهند بود.
عدم شایسته سالاری
واگذاری بسیاری از مشاغل به افراد فاقد صلاحیت یا کم صلاحیت، واگذاری مشاغل بر اساس رابطه، عدم تطابق شغل با تخصص در رشته افراد، بوروکراسی (کاغذ بازی) دولتی و انحصاری شدن مشاغل، از دیگر عواملی هستند که به مهاجرت نخبگان از کشور، کمک کردهاست.
انحصارات دولتی
یکی دیگر از عوامل مهاجرت نخبگان انحصارات دولتی است. بهطوریکه در سالهای پس از انقلاب، از طرفی دولت به دلیل کوچک سازی، از جذب نخبگان سر باز زدهاست و از طرف دیگر روند واگذاری فعالیتهای کشور به بخش خصوصی به کندی پیش رفتهاست.
میزان امید به آینده
هرچه امید به آینده، بیشتر باشد، میزان مهاجرت کمتر میشود. امید به آینده جوانان در رابطه با شغل آیندهشان، میزان درآمد آنها، توانایی تشکیل زندگی، ازدواج، خرید مسکن، و… تأثیر گذارند و سرانجام امنیت کشور نیز در فرار مغزها بی تأثیر نیست. افراد، معمولاً جذب کشورهایی میشوند که از لحاظ جذابیت و امید به آینده روشن، اطمینان بیشتری داشته باشند.
اقدامات پیشگیرانه
در سال ۱۳۸۸، دانشگاه صنعتی شریف طی اطلاعیهای از تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد که جهت ادامه تحصیل، از ۲۰ دانشگاه برتر دنیا پذیرش همراه با بورس گرفتهاند، دعوت به عمل آورد که بدون آزمون ورودی و در چارچوب آئیننامه استعداد درخشان ادامه تحصیل دهند. این پذیرش از ترم پاییز سال تحصیلی ۸۹–۱۳۸۸ آغاز شد
محمدحسن دوگانی، رئیس کمیته جلوگیری از خروج نخبگان، در تیرماه ۱۳۸۹ اظهار کرد این کمیته در حال تدوین طرحی برای ارائه به مجلس شورای اسلامی است که در صورت تأیید میتوان انگیزههای لازم مادی و معنوی را برای جلوگیری تدریجی از خروج نخبگان فراهم کرد.
افزایش سه برابری و پلکانی عوارض خروج از کشور در سال ۱۳۹۶ در لایحه بودجهای که از دولت به مجلس آمد از دیگر اقدامات دولت ایران بود.
دکتر فرهاد فلاحتی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در گفتگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز درباه فرار مغزها و حمایت از نخبگان گفت:در حال حاضر قوانین محکمی برای حمایت از نخبگان و برگشت آن ها به وطن وجود ندارد و اگر بستر مناسب برای حضور نخبگان در کشور فراهم شود قطعا به کشور بر می گردند.
عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس افزود:در واقع خروج نخبگان تنها به لحاظ امور اقتصادی نیست توجه به نیازها و خواسته هایشان برای انجام امور تحقیقی و پژوهشی و حمایت و همراهی مسئولان امر و قرار گرفتن در جایگاه مناسب با شان و مرحله علمی مهم ترین خواسته نخبگان خارج از کشور برای برگشت به وطن است.
اگر با کمترین ذکاوت و هوشمندی، علل و ریشه ی موضوع "فرار مغزها" را واکاویِ میدانی کنیم و چشممان را به روی اطرافِ خویش نبندیم، درخواهیم یافت نخبگانی که حضور در کشور برایشان یک دغدغه ای عقیدتی است یا به هر دلیل، نا و توانِ رفتن به دیگر سرزمین ها را ندارند. به هر روی، بنا بر قول دیگران، ماندن را بر فرار ترجیح داده اند ولیکن مسؤولان کشور، از رییس جمهور گرفته تا رییس یک اداره در دورافتاده ترین نقطه ی اداری این آب و خاک، بایستی پاسخگو باشند که؛چرا عملکردشان در مقام استخدام و به خدمت گرفتن منابع انسانی اعم از نخبه و غیر آن، بر ابتنای "شایسته گزینی" استوار نیست!؟
شوربختانه! کم نیست مشاغل و پست های سازمانی در جای جای میهن عزیز که به افراد کم صلاحیت و یا فاقد صلاحیت، سپرده شده یا حتی متأسفانه! بعد از این، واگذار می شود و این، "بدترین نوعِ فرار مغزها" است. چرا که با "فرار مغزها"، سالانه، خسارت بسیار سنگینی بر کشور تحمیل می شود ولیکن در مقابل، در واقع، با استخدام افراد در غیرِ تخصص و حرفه و رشته ی تحصیلی شان، تضییع حقوق شهروندان در سطح کلان اتفاق میفتد.فرار مغزها، فقط از داخل به خارج نیست؛ مغزهای ماندگار را دریابیم که برای یک لقمه نانِ سنگکِ تازه ی هشتصد تومانی، به ناچار، شغلی را می پذیرند که منطبق با تخصص و حرفه و علاقه شان نیست.و بدون تردید، عددِ "مغزهای ماندگار" از شمارِ مغزهای پایدارِ سفرکرده به خارج از کشور، بیش است.
خبرنگار: ندا فراهانی