تهران-ایسکانیوز: ناشنوایان یکی از گروههای خانواده بزرگ معلولان هستند که به دلیل نداشتن توانایی در ارتباط با دیگران خود را مظلومترین گروه معلولان میدانند و برای انتقال منظور خود مجبورند از دستهایشان کمک بگیرند. برای دیدنشان یا بایدسری به انجمن ناشنوایان در نواب اول کوچه افروخته بزنیم و یا به موسساتی که شرایط اشتغال آنها را فراهم کرده است.
چشمانششان هی دو دو میزند ومرتب چشم میدوزند به لبهای طرف مقابل. ناخودآگاه دستانشان بالا میرود و با حرکات تند و بدون وقفه به چپ و راست میچرخد و زمانی دلشان بیشتر میگیرد که با وجود تلاشهای زیادشان کسی متوجه حرفهایشان نمیشود.
ناشنوایان و کم شنوایان تنها عضو کوچکی از جامعه برزگ معلولان هستند که تحت پوشش سازمان بهزیستی هستند و بزرگترین مشکل شان نداشتن رابط برای انتقال گفتههایشان به دیگران است.
برداشت اول: کارگاه فیلتر سازی
اولین قدم برای تهیه این گزارش برقراری ارتباط کلامی با آنهاست که اصوات رانمیشنوند و نمی توانند صحبت کنند و باید اعتراف کرد که به سختی توانستم این گفتگو را بگیرم.
اینجا یافت آباد ابتدای بلوار الغدیرجنوبی است و بیش از 45نفر از معلولان نابینا و ناشنوا مشغول تولید فیلترهوای خودروهستند.
این کارگاه حمایتی به همت خیرین و نیکوکاران موسسه نیکوکاری رعد الغدیر به منظور حمایت از اشتغال معلولان حسی در تیرماه سال 1388 فعالیت خود را آغاز کرد. مکان این کارگاه توسط یکی از خیرین ساکن یافت آباد به صورت هدیه و بدون دریافت اجاره بهاء به صورت کاملاً رایگان در اختیار این موسسه قرار گرفته است وهمه هزینههای مناسب سازی، تجهیزات مکان و خرید ابزار اشتغال توان یابان نیز توسط او تهیه شده است.
علیرضا آتشک مدیر موسسه نیکوکاری رعد الغدیر با بیان این مطلب میگوید:«معلولان دراین کارگاه تولیدی انواع فیلتر هوای خودرو و وسایل برقی مانند جارو برقی را تولید میکنند ومحصولات تولیدی این کارگاه حمایتی برای فروش به مراکز عمده توزیع کننده فیلتر هوای خودرو و همچنین خرده فروشیهای توزیع فیلتر هوا مثل تعویض روغنیها و مراکز معاینه فنی خودرو عرضه میشود.»
برداشت دوم :معلولان حرف هم را میفهمند
"مهدی عرب" 32 ساله متاهل و ناشنوا سعی میکند با حرکت دستانش بگوید که 3 سال پیش با همسرش که اوهم ناشنوا است ازدواج کرده واز زندگی خود راضی است دلیلش را هم وجود مشکل مشابهش با همسرش میداند و میگوید:«راحت حرف هم را میفهمیم و مشکلات یکدیگر را درک میکنیم.»
او درمورد علت معلولیت اش میگوید:«پزشکان دلیلش راداشتن نسبت فامیلی پدر و مادرم عنوان کردند.»
برداشت سوم :اشتغال بزرگترین مشکل معلولان
پیش از اینکه در کارگاه رعد الغدیر شاغل باشد در کارگاه تزریق پلاستیک مشغول به کار بوده ولی معتقد است که کارفرمایان و کارگران بیشتر اوقات از ناشنوا بودن او سوء استفاده کرده اند.
مهدی با بیان این مطلب میگوید:«اولین روزی که به کارگاه رفتم مسئول کارگاه گفت که بیمه ام میکند و بعد از سه ماه حقوقم را نیز اضافه میکند ولی این کار را نکرد و هرماه که میگذشت وعده ماه بعد و سال بعد را میداد و مجبور شدم دنبال کار دیگری باشم. بعد از دو سال از آن کارگاه بیرون آمدم و به کارگاه تراشکاری رفتم در آنجا نیز یک سال و نیم کار کردم ولی باز به دلیل اینکه حق و حقوقم را نمیدادند و بیمه ام نمیکردند از آن محیط نیز بیرون آمدم.»
او در موردنحوه آشناییش با کارگاه فیلتر سازی رعد الغدیرمیگوید:« نداشتن شغل و هزینه های زندگی و پرداخت کرایه خانه آزارم میداد به سازمان بهزیستی رفتم و از آنها درخواست کار کردم آنها هم کارگاه فیلتر سازی رعد الغدیر را به من معرفی کردند و در این کارگاه مشغول به کار شدم و در حال حاضر روزی 6 ساعت در این کارگاه کار میکنم و حقوق میگیرم و مهمتر اینکه بیمه شده ام.»
برداشت چهارم :غفلت جامعه از حقوق شهروندی معلولان
مهدی به عنوان یک ناشنوا یکی از مهمترین مشکلات معلولان را غفلت جامعه از حقوق شهروندی آنها میداند و میگوید:«مانیاز به شغل داریم بسیاری از سازمانها یا کارگاهها ما را قبول نمیکنند. زمانی که متوجه می شوند که ناشنوا هستیم از پذیرش ما منصرف
میشوند. میگویند فهماندن حرف ،به ما ناشنوایان دشوار است. کاش میشد تمامی افراد با زبان اشاره آشنا میشدند و برای ما نیز ارتباط برقرار کرددن راحتتر میشد. نداشتن مسکن هم یکی دیگر از مشکلات ماست اجاره خانه ها بسیار بالاست وافرادی مانند من بیشتر یا کل حقوقی که می گیریم باید به صاحبخانه بدهیم.»
او در مورد تفاوت و محدودیتهای بین معلولان و افراد سالم میگوید:«افراد سالم راحتتر در جامعه میتوانند زندگی کنند و برای اشتغال شان با مشکلات کمتری روبرو هستند خود من هر کجا که میرفتم میگفتند باید حتماً شنوا باشی تا بتوانی با دستگاه کار کنی و اگر صدایت کردند بشنوی و این مسئله آزارم میداد.»
برداشت پنجم: آرزویی به وسعت دستان زحمت کش مادر
کاش حقوقم به اندازه ای بود که می توانستم کمک خرج مادرم باشم. این آرزوی مهدی عرب است آرزویی که شبیه به رویایی دور و دست نیافتنی میماند.
به زحمت و با تکان دادن دست میگوید:« همیشه بزرگترین آرزویم این بوده که حقوقم به اندازه ای بود و میتوانستم کمک خرج مادرم باشم. زیرا از زمانی که پدرم فوت کرده مادرم با خیاطی کردن برای مردم خرج زندگیمان را در میآورد و تا الان نیز خیاطی میکند؛ ولی دیگر خیلی پیر شده است و به سختی پشت چرخ خیاطی مینشیند.»
برداشت ششم : به ما فرصت دهید ؛ زود قضاوت نکنید
توصیه مهدی به دوستان همنوع خود این است که در زندگی زود ناامید نشوند وتوکلشان به خدا باشد و در سایه تلاش اعتماد به نفس خودشان را بالا ببرند. همچنین از طریق سازمان بهزیستی و موسساتی که متولی معلولان هستند جویای کار باشند زیرا افراد عادی و سالم ما را درک نمیکنند و به فکر ناشنوایان نیستند.
عرب در پاسخ به این سوال که افراد ناشنوا در چه زمینه هایی می توانند فعالیت کنند میگوید:«افراد ناشنوا در بیشتر زمینه ها میتوانند کار کنند فقط باید به آنها فرصت دهند و زود قضاوت نکنند. در ابتدای کارم در کارگاه تزریق پلاستیک گفتند که باید شنوا باشید زیرا دستگاهی که قرار بود من با آن کار کنم یک دستگاه هوشمند بود که پس از اینکه کارش تمام می شد آژیر میکشید و من چون ناشنوا بودم صدای آژیر آن دستگاه را نمیشنیدم وقتی که با مسئول کارگاه صحبت کردم ابتدا موافقت نکردنداما خواهرم که به همراه من آمده بود ضمانت کرد که اگر مشکلی پیش آمد خودمان خسارت میدهیم در روزهای اول که مشغول شدم وقتی کار دستگاه تمام میشد انگار حسی به من میگفت و دقیقاً متوجه می شدم کارش تمام شده است این رفتار من موجب حیرت همه کارگران شده بود و همه مات و مبهوت به من نگاه
میکردند.»
ناشنوایان از ارتباط با دنیای اطراف خودشان محرومند نه زبانی برای بیان مسائل دارند و نه گوشی که توانایی شنیدن پاسخی را داشته باشد. دامنه ارتباطی آنها محدود به خانواده و یا افرادی است که با زبان اشاره آشنایی دارند و تعداد رابطان ناشنوا هم کم است مخصوصا ناشنوایانی که گذرشان به کلانتری یا داسرا میافتد و برای بیان حرفهایبشان کسی را پیدا نمیکنند جالبتر اینکه افرادی که زبان اشاره را می داند و می توانند کمک کنند سازمان بهزیستی استخدام نمیکند.
زهره حاجیان- سرویس اجتماعی