عصبانی هستم! / ایده های ناب و فیلمسازی جهت دار

رضا درمیشیان، فیلمسازی که ساز مخالف می زند.

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز؛ فیلم عصبانی نیستم، محصول سال 92 به نویسندگی و کارگردانی رضا درمیشیان است که در جشنواره سی و دوم فجر کنار گذاشته شد و سرانجام پس از پنچ سال در بهار سال 97 اکران شد. درمیشیان تاکنون سه فیلم سینمایی در کارنامه خود دارد که فیلم اول او؛ «بغض»؛ نیز با توقیف مواجه شد. او در ادامه به تولید فیلم «عصبانی نیستم» و سپس «لانتوری» پرداخت.

فیلم های رضا درمیشیان دارای امضای مشخصی است به گونه ای که اگر در پایان فیلم تیتراژ نیز حذف شود، بازهم مخاطب تشخیص خواهد داد که این فیلم متعلق به درمیشیان می باشد و شاید به همین خاطر است که در فیلم های خود از دروبین روی دستی که آرام نمی گیرد و چشم مخاطب را هم آزرده می کند؛ بهره می جوید.

فیلم عصبانی نیستم؛ داستانِ جوانی به نام نوید (نوید محمدزاده) است که به دلیل ستاره‌دار شدن از دانشگاه اخراج شده است. او و ستاره (باران کوثری) که در دانشگاه باهم آشنا شده بودند قصد ازدواج دارند. اما مشکل اصلی این است که نوید بیکار شده است و وضع مالی خوبی ندارد. به همین دلیل پدر ستاره (رضا بهبودی) با ازدواج آن‌ها مخالف است. در مواجهه با این شرایط نوید می کوشد «عصبانی» نباشد.

عصبانی نیستم در حالی پس از اعتراضات بسیار از جشنواره کنار گذاشته شد که در سال 92 به جشنواره فیلم فجر راه یافته و نوید محمد زاده نیز نامزد دریافت سیمرغ از این جشنواره شده بود. این اتفاق باعث شد تا مخاطبان سینما همچنان در انتظار اکران این فیلم بمانند تا نوع نگاه درمیشیان به حوادث سال 88 را مشاهده کنند. سرانجام در سال 97 این فیلم از ارشاد مجوز اکران گرفت و از اردیبهشت ماه بر روی پرده ی سینماهای کشور رفت که تا کنون فروشی نزدیک به 2 میلیارد و هشتصد و چهل میلیون تومان داشته است.

این فیلم مدعی است که حرف های دانشجویانی که در سال 88 به قول درمیشیان ستاره دار شده اند را زده است، اصطلاحی که از زمان دولت اصلاحات در دانشگاه ها مرسوم شد. به اینگونه که دانشجو پس از تذکر کتبی و رسمی کمیته انضباطی، ستاره دریافت می کرد و تنها با یک تخلف ساده دیگر اخراج می شد. البته این نوع از برخورد تا پایان دولت نهم رنگ باخت و تعلیق چنین دانشجویانی به دو جلسه کمیته انضباطی در دو سطح مدیران میانی و مدیران ارشد دانشگاه ها سپرده شد و اصطلاح ستاره دار شدن تنها در حد یک لفظ به جا ماند و عملا کاربردی نداشت. به طوری که در جریان سال 88 و برخورد با دانشجویان متخلف دیگر چنین مسئله ای مطرح نبود و تنها از او خواسته می شد تا برای دفاع از خود در جلسه ابتدایی در کمیته انضباطی شرکت نماید.

همیشه عنوان شده است که فیلمساز می بایست از جامعه خود جلوتر حرکت کند و طلایه دار راه جامعه خویش باشد تا جایی که برخی، این وجه مشخصه را تعریف کاملی برای لفظ هنرمند قلمداد کرده اند. حال آنکه درمیشیان در فیلم عصبانی نیستم به موضوعی اشاره کرده است که مدت زمان زیادی از منسوخ شدن آن می گذرد و دیگر اثری از اصطلاح ستاره دار شدن باقی نمانده است. در حقیقت کاربرد زیاد این اصطلاح در فیلم درمیشیان نمایانگر داده های ذهنی شخص کارگردان از زمان دانشجویی می باشد.

درمیشیان در ادامه مدعی بررسی مشکلات عدیده این دانشجویان پس از اخراج از دانشگاه شده است؛ در حالی که اتفاقات زندگی نوید به عاشقی و سرمستی او نسبت به ستاره و جستجوی کار برای از دست ندادن او خلاصه می شود.

در واقع فیلم رضا درمیشیان تنها، مدعیِ وارسی یک مسئله اجتماعی است. شاید اگر ستاره خواستگار پولدار نداشت، نوید هیچگاه به دنبال پیدا کردن کار هم نمی رفت، نویدی که دچار کسالت باره گی شده است و دائما با خوردن قرص های متفاوت مست می کند و در عالم دیگری لحظات زندگی اش را سپری می کند.

دانشجویی که به خاطر فعالیت هایش در سال 88 اخراج شده است و ما هیچ رگه ای از روحیه مبارزه طلبی او آن همه انگیزه ای که برایشان تلاش کرده است، در فیلم مشاهده نمی کنیم. دانشجوی نخبه ای که از دانشگاه اخراج شده است؛ البته نخبه از منظر درمیشیان؛ نخبه ای که فقط در چارچوب دانشگاه تعریف می شود و بیرون از دانشگاه هیچ قابلیتی جز تدریس در زمینه درسی خود ندارد. نخبه ای که بهتر بود درمیشیان نام او را با بچه درس خوان کلاس تعویض می کرد.

نوید پس از دانشگاه نمی تواند راه به جایی ببرد و نه تنها در جامعه کاری نمی یابد بلکه بسیار تنهاست و دوستی به غیر از عشق خود، ستاره، ندارد. هیچ دوست و رفیقی که بتواند به او پشت گرم کند و لااقل از مشکلاتش برایش بگوید، گویی همان ها که نوید؛ خودش را به خاطرشان به آب و آتش زده است، نوید را تنها گذاشته اند و این زیر سوال بردن راهی است که نوید طی کرد.، حال آنکه از دلایل توقیف این فیلم؛ تمجید راه اغتشاشگران سال 88 عنوان شده بود.

مجوز اکران این فیلم باعث شد تا مخاطب برای تماشای این فیلم پر سر و صدا به سینما برود، فیلمی که پر است از صحنه هایی که امیر و ستاره که به عشق بازی می پردازند و دیالوگ های عاشقانه رد و بدل می کنند تا آنجا که مخاطب از این حجم از ابراز عشق این دو به زجر می آید. این در حالی است که صحنه آب پاشیدن نوید و ستاره در پایان فیلم بیشتر و بهتر معرف عشق تینیجریِ میان این دو کاراکتر است، عشقی که با داد و بیداد نوید تَرَک بر می دارد، عشقی که فیلمساز آن را پا در هوا نگه می دارد، عشقی که نه دختر حاضر است برای آن تن به ترک دانشگاه بدهد و نه پسر حاضر است برای بدست آوردنش؛ سر پایین بیاندازد و در بازار مشغول به کار شود.

تنها جمله ای که پس از فیلم در ذهن مخاطب به یادگار می ماند؛ «من عصبانی هستم» است. هرچند که نوید در طول فیلم دائما با خود تکرار می کند: من عصبانی نیستم؛ در حالی که عصبانی است و می خواهد یقه ی هم صحبت خود را بگیرد و سرش را به دیوار و ماشین بکوبد و تنها در برابر ستاره است که چنین حسی ندارد، شاید عشق او به ستاره نیز به واقع دارای تعریف عشق نباشد و نوید او را دوست می دارد چون برایش به مانند یک مسکن قوی است و نوید به او معتاد شده است.

در واقع فروشی کنونی این فیلم نیز مدیون توقیف پنج ساله فیلم می باشد و همچنان مخاطب در اوسط فیلم از شدت پراکندگی داستان، بی هدفی و ابراز عشق سطحی دو کاراکتر نسبت به یکدیگر مجبور به ترک سالن می شود. شاید بهتر است تا مسئولان ارشاد با سعه صدر بیشتری به فیلم های ساخته شده در سینمای ایران نگاه کنند و از تحلیل سینماگران انقلابی بهره ببرند تا فیلم کم اهمیتی مانند عصبانی نیستم باعث رخ داد آن همه جنجال و فریاد در سال 92 نمی شد و تنها با امضای مجوز اکران آن، این فیلم را با مخاطبان محدودش تنها می گذاشتند.

کد خبر: 962059

وب گردی

وب گردی