به گزارش ایسکانیوز، نشست هلسینکی نخستین ملاقات دوجانبه پوتین و ترامپ بود که از آن انتظارات زیادی میرفت. توقف در هلسینکی پایان یک هفته ماراتن دیپلماتیک برای ترامپی بود که در آمریکا به وی لقب ماشین تخریب دادهاند. او در توقف نخست خود در اجلاس ناتو در بروکسل شرکت کرد و این پیمان را به باد انتقاد گرفت.
ترامپ در بروکسل گفته بود ناتو خود را در درون، «شیر» میپندارد اما در بیرون یک «گوسفند» است. مجموعه دیدارها و عکسهای یادگاری در بروکسل به پایان بخش اول سفر اروپایی ترامپ مبدل شد و پس از آن رئیسجمهوری آمریکا به لندن رفت تا جنجال خود را در سرزمین ملکه ادامه دهد. او در انگلیس با نخستوزیر «ترزا می» و ملکه الیزابت دوم ملاقات کرد و گفتوگوهایش ناتمام مانده بود که خبر اتهام به 12 افسر اطلاعاتی روسیه بهخاطر دخالت در کمپین انتخاباتی دموکراتها توسط افبیآی منتشر شد.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که این اقدام افبیآی در حالی رخ داده است که مقصود اصلی آن ضربه زدن به دیدار هلسینکی ترامپ و پوتین بود که روز دوشنبه برگزار شد و پس از آن تحلیلهای بسیاری نیز درباره این ملاقات طولانی پشت درهای بسته منتشر شد. نمیتوان ملاقات پوتین و ترامپ را بررسی کرد مگر آن که اصل توازن قوا در جهان را نادیده گرفت و از آن یک ارزیابی دقیق نداشت، چرا که در حال حاضر آمریکا به یکی از بدهکارترین کشورهای جهان مبدل شده است و بودجه نظامی 700 میلیارد دلاری آن نیز بدون توجیه کافی تصویب میشود.
اقتصاد آمریکا سهم بسیار اندکی از جذب سرمایهگذاریهای محدود بینالمللی دارد و در مقابل صنایع این کشور قابلیت رقابت با ماشین صنعتی اروپا و بعضا ژاپن را ندارند، به همین جهت آمریکاییها برای بقای خود نیازمند برهم زدن توازن موجود در مناسبات بینالمللی به سود خود هستند.
اروپا در این میان یکی از اصلیترین اهداف آمریکاییها به شمار میرود. خروج انگلیس از اتحادیه توان اروپا را کاهش خواهد داد، زیرا اروپایی که پیشتر با 2 قدرت اتمی یعنی فرانسه و انگلیس در عرصه بینالمللی قدم میگذاشت، اکنون تنها با قوای اتمی فرانسه مجبور است خود را معرفی کند. در عین حال هجوم مهاجران به خاک اروپا، طرح افزایش بودجه نظامی ناتو را برای تضعیف اروپا تکمیل میکند. اروپاییها از 2 جهت نظامی و اجتماعی با فشارهای سنگینی روبهرو خواهند شد که عملا طرحهای توسعهای آنها را متوقف یا با تعدیل مواجه میکند. در این صورت گروههای ملیگرا تقویت شده و شاکله اتحادیه اروپایی با خطر فروپاشی از دورن روبهرو میشود. اما چرا فنلاند؟
مکان دیدار همواره مساله مهمی است و عموما رهبران 2 طرف مذاکره بر سر انتخاب مکان گفتوگوها نقطه نظرات خاص خود را دارند. نباید از نظر دور داشت رئیسجمهوری فنلاند «سائولی نینیستو» توانست فضای این گفتوگوها را به گونهای مدیریت کند که رهبران روسیه و آمریکا بتوانند در فضایی کاملا بیطرف به مذاکرات خود بپردازند، فارغ از اینکه بارها درباره نقش فنلاند به عنوان کشوری که تمایلات شرقی آن بیشتر از غربیاش است صحبت شده بود. فنلاند که 5 مرتبه میزبان سران 2 بلوک شرق و غرب بود، بار دیگر توانست این نقش جهانی خود را ایفا کند.
فنلاند توانست نشان دهد با اینکه عضوی از پیمان ناتو نیست اما در تعاملات و تحولات بینالمللی میتواند نقش فعالی ایفا کند. این کشور یک دموکراسی است و چندین دسته تظاهرات در آن علیه سیاستهای آمریکا برگزار شد که خدشهای به نقش جهانی آن به عنوان عضوی از اتحادیه اروپایی وارد نکرد. فنلاند به صورت آگاهانه به عضویت ناتو در نمیآید و در دروازه شرقی اروپای متحد با روسیه هممرز است.
روسای جمهوری روسیه و آمریکا با محورهای مختلفی ملاقات کردند، این ملاقات با محور اوکراین، سوریه، مساله خلع سلاح اتمی در جهان و روابط 2 و چندجانبه انجام شد که نتیجهای از آن منتشر نشده است و باید دید پسلرزهای این دیدار چگونه در فضای مناسبات بینالمللی پژواک خواهد یافت.
نویسنده: آنا کوتاویتا تحلیلگر فنلاندی روابط بینالملل