ارتباط بحران سوریه با جنگ 33 روزه و حمایت این کشور از محور مقاومت

جنگی که هم اکنون از سال 2011 در سوریه جریان دارد با مواضع صریح سوریه در برابر اقدامات آمریکا و برخی از متحدین عرب آن در منطقه و همچنین حمایت ویژه این کشور از محور مقاومت و پشیبانی از حزب الله لبنان در جنگ 33 روزه و شکست اسرائیل ارتباطی مستقیم دارد.

به گزارش گروه بین المللی ایسکانیوز، هنگامی که رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۰۸ با آزاد کردن ۵ اسیر از جمله سمیر قنطار از زندان های خود علاوه بر تحویل اجساد ۱۹۹ شهید مقاومت لبنان و عرب در مقابل مقاومت تسلیم شد، هیچ شکی باقی نماند که شکست اسرائیل در سال ۲۰۰۶ تثبیت گردید. این همان جنگی بود که سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در مصاحبه با روزنامه الاخبار در سال ۲۰۱۴ به مناسبت سالگرد این جنگ در مورد آن گفت: احتمال بروز جنگ در آن زمان در سوریه نیز وجود داشت. حتی سید حسن نصرالله از نقش سوریه در جنگ 33 روزه و اینکه این کشور ستون فقرات مقاومت است تاکید کرد. وی از این حقیقت پرده برداشت که آنچه امروز سوریه با آن مواجه است با هدف تضعیف این کشور انجام می شود و پشتیبانی لجستیکی ارائه شده از طرف سوریه در جنگ تموز یکی از دلایلی بود که مقاومت اسلامی در لبنان توانست پیروزی های را در برابر ارتش اسرائیل محقق نماید.

سید حسن نصرالله همچنین در سخنانی از در خصوص جنگ سوریه در سال ۲۰۱۱ تاکید کرد که اسرائیل و آمریکا و عربستان می ‌خواهند از طریق تلاش برای ویرانی سوریه و تغییر نظام در این کشور که نقش رابط میان ارکان محور مقاومت دارد محور مقاومت را نابود کنند. تصمیم جنگ علیه سوریه مساله جدیدی نیست زیرا مقصود از طولانی کردن جنگ در سال ۲۰۰۶ آن بود که جنگ به دمشق نیز سرایت پیدا کند و این همان چیزی است که سید حسن نصرالله در مصاحبه خود در سال ۲۰۱۴ با روزنامه الاخبار بر آن تاکید کرد. اما پیروزی در جنگ ۲۰۰۶، رژیم صهیونیستی و حامیان آن را از طراحی نقشه های جدید برای انتقام از سوریه از طریق وارد کردن آن به فضای هرج و مرج و تجاوز به آن و تجزیه این کشور با از بین بردن وحدت و نظام موجود در آن دست بر نداشتند.

نتیجه جنگ دوم لینان پیروزی مقاومت بر ارتش اسرائیل و تثبیت شکسته آن و همچنین تثبیت شکست آمریکا و جنگی مخفی بود از سال ۲۰۰۳ بر علیه سوریه آغاز شده بود. این جنگ مخفی در پی مخالفت سوریه با حمله به عراق و پس از آن حمایت از مقاومت عراق و ادامه حمایت از مقاومت لبنان و فلسطین آغاز شد، چنانچه پیروزی هایی که عراقی ها به دست آوردند و خروج مفتضحانه آمریکا از عراق در سال ۲۰۱۱ مجازات های را برای سوریه به دلیل مواضع این کشور در خصوص محور مقاومت و اصرار بر این سوریه جایگاهی برای برخی جریان های عربی بود در پی داشت. شکست قطعی آمریکا در عراق دلیل آغاز جنگ مستقیم علیه سوریه بود و ترجیح آمریکا این بود که این مأموریت توسط اسرائیل انجام شود اما هنگامی که در جنگ ۲۰۰۶ از مقاومت لبنان شکست خورد آمادگی برای یک جنگ پنهانی آغاز شد.

القاعده در عراق در ابتدا برای تسلط بر منابع نفت این کشور مستقر شد، هنگامی که جبهه النصره و نیروهای وابسته به آن با حمایت قطر نتوانست دمشق را پس از سال ۲۰۱۲ اشغال کند و حزب الله به دفاع از تمام سوریه به ویژه دمشق پرداخت حوزه عمل القاعده تحت عنوان عنوان دولت اسلامی در عراق گسترش یافت تا اینکه با حمایت عربستان به دولت اسلامی عراق و شام یا همان داعش تبدیل شد و اداره امور در سال ۲۰۱۳ به آن واگذار شد. در واقع گروه های تکفیری به عنوان نمایندگان ارتش اسرائیل و آمریکا برای انتقام از مواضع ثابت سوریه به این کشور حمله کردند و تمام میراث تاریخی سوریه را به طور کامل تخریب کردند مانند همان کاری که ارتش آمریکا در عراق انجام داد، اقدامات انجام شده در سوریه و عراق برای تخریب تاریخ کشور تصادفی نبوده بلکه قصد آنها از این کار تخریب تاریخ منطقه و اهالی آن بود.

سید حسن نصرالله در برخی از سخنرانی ها خود از امکان ورود سوریه در جنگ ۲۰۰۶ سخن گفته و حساسیت وضعیت در آن زمان را شرح داده است، وی این مساله را به این دلیل محتمل دانسته که اسرائیل بخشی از مسئولیت ایستادگی مقاومت و بخشی از تجهیز مقاومت به سلاح هایی که تاثیر کیفی در مسیر جنگ داشته است را متوجه سوریه می داند.

انتقام اسرائیل از سوریه با عملیات های ترور در اراضی این کشور از جمله ترور عماد مغنیه آغاز شد که اسرائیل از این طریق قصد داشت در روابط میان مقاومت و رهبران سوریه اخلال ایجاد کند و تلاش کرد این مساله را ترویج نماید که سوریه و رهبران آن در این عملیات دست داشته اند، چنانچه رسانه های عربی و غربی نیز این مسئله را انعکاس می دادند که ترور سرتیپ محمد سلیمان که 6 ماه پس از عماد مغنیه ترور شد تسویه درون سازمانی بوده است. در حقیقت سید حسن نصرالله از این حقیقت پرده برداشت که اسرائیلی‌ ها محمد سلیمان را به دلیل نقش وی پیش از جنگ و در حین جنگ 33 روزه ترور کردند، چرا که بشار اسد سلیمان را مکلف به پیگیری این پرونده کرده بود و از نقشی بسیار جدی و مثبت در این ماجرا برخوردار بود و از این جهت پس از جنگ اسرائیلی ‌ها به دنبال عماد مغنیه و محمد سلیمان بودند. برخی از رسانه های عربی پس از ترور این دو نفر از تصفیه های درون سازمانی سخن گفتند اما بر اساس تحقیقات و اطلاعات میدانی برای ما کاملا روشن است که اسرائیل در پشت این قضیه بوده و برخی افسران اطلاعاتی آمریکا به طور صریح از این حقیقت پرده برداشتند که عملیات ترور آنها نه تنها برای انتقام بلکه برای ایجاد مانع در مقابل عملیات های آینده انجام شده است.

امروز و پس از گذشت هفت سال از آغاز جنگ سوریه حقایق زیادی در خصوص کسانی که زمینه را برای این جنگ فراهم کردند و همچنین تامین کنندگان مالی آن مشخص شده است، آنها همان کسانی هستند که سید حسن نصرالله از درخواست آنها از رژیم صهیونیستی برای طولانی کردن جنگ ۲۰۰۶ علیه لبنان خبر داده بود که هدف آنها چیزی جز نابودی نیروی نظامی حزب الله نبود. بر اساس اطلاعات منتشر شده از سوی بسیاری از رسانه‌های همراه و یا ضد سوریه جنگی که هنوز تا امروز در سوریه ادامه دارد اگر چه در روزهای پایانی خود قرار دارد اما اولاً این جنگ عملیاتی برای انتقام از موضع سوریه علیه آمریکایی ‌ها و برخی کشورهای عربی خلیج فارس بوده و ثانیاً به دلیل موضع اساسی سوریه در قبال مقاومت و مسئله فلسطین به راه افتاد.

کد خبر: 963017

وب گردی

وب گردی