آزادسازی جنوب سوریه و تحیکم جایگاه دولت/ احتمال درگیری در استان ادلب وجود ندارد

پیروزی های نظامی ارتش سوریه در محور استان های «درعا»، «السویداء»، «قنیطره» و شروع مذاکرات با کردها نوید بخش تحولات جدیدی در این کشور هستند. اگرچه شروع عملیات نظامی در استان «ادلب» بعید به نظر می رسد؛ اما پیروزی نظامی ارتش لزوما به معنی حل سیاسی و ترسیم چشم انداز روشن برای گذار به سوریه جدید نخواهد بود.

پایان عملیات ارتش سوریه در جنوب این کشور و برقراری دوباره حاکمیت پس از هفت سال در این مناطق، آغاز گفت وگو های دولت مرکزی با کردها در شمال و شرق سوریه، گمانه زنی ها در مورد آغاز عملیات ادلب و تشدید تلاش های بین المللی برای ترسیم فرآیند گذار سیاسی سوریه جدید امیدها برای حل بحران این کشور را افرایش داده است. آیا پیروزی های نظامی دمشق در جنوب این کشور، در شمال و در استان ادلب نیز تکرار خواهند شد؟ آیا پیروزی نظامی لزوما به معنی موفقیت سیاسی و ترسیم چشم اندازی روشن برای گذار موفقیت آمیز سیاسی در سوریه محسوب می شود؟ در این میان نقش محوری دو بازیگر منطقه ای یعنی ایران و ترکیه و دو بازیگر مهم فرامنطقه ای، یعنی روسیه و آمریکا به کجا خواهد رسید؟ آیا 2018 سال حل و روشن شدن کامل پازل سوریه جدید خواهد بود یا این که منازعات جدیدی دست به گریبان بازیگران مختلف در این بحران می شود؟ ایسکانیوز برای بررسی این موضوع و چند محور مرتبط دیگر با «افشین غلامی» خبرنگار جنگ و کارشناس مسائل سوریه گفت وگویی کرده است که در ادامه می خوانید.


* عملیاتی که ارتش سوریه از روز سوم تیر برای آزادسازی جنوب این کشور آغاز کرده بود، با کنترل کامل این مناطق پایان یافت. اکنون و پس از گذشت هفت سال، حاکمیت دولت مرکزی سوریه دوباره در این مناطق اعاده می شود. قبل از شروع این عملیات، دمشق حتی از جانب آمریکا و اسرائیل تحت فشارهای شدیدی قرارگرفته بود. استان های جنوبی سوریه از چه اهمیتی برخوردار هستند که این چنین دمشق را برای عدم کنترل دوباره آنان تحت فشار قرار می دهد؟

منطقه جنوب سوریه یا استان های درعا، السویدا و قنیطره از اهمیت فوق استراتژیکی برای سوریه و حتی منطقه برخوردار هستند. جنوب سوریه شاهراه ارتباطی این کشور با اردن محسوب می شود و نقطه اتصال به اسرائیل است. بلندی های جولان که یکی از مراکز و ثقل منازعات اسرائیل با کشورهای عربی محسوب می شد، در این منطقه قرار دارد و تقریبا از دهه هفتاد میلادی تاکنون مهمترین عامل تنش مداوم دمشق و تل آویو بوده است. از سال 2011 تاکنون اسرائیل تلاش های بسیاری برای عدم بازگشت دولت مرکزی به این منطقه انجام داده و همزمان با شروع عملیات جنوب سوریه در هفته های گذشته، تل آیو برای تعویق آن اقداماتی انجام داد. پس از آن نیز تلاش کرد تا نیروهای ایرانی در مرز با اسرائیل حضور نداشته باشند و همین مساله باعث ایجاد ترافیک دیپلماتیک این کشور با روسیه شد. حضور دولت مرکزی سوریه در این مناطق به نوعی پاشنه آشیل اسرائیل محسوب می شود و حلقه محاصره ژئوپولتیکی این کشور را بیش از پیش تنگ تر می کند. حضور ایران در این منطقه و حتی دور شدن ایران از آن، نمی تواند امنیت سیاسی و نظامی را که تل آویو به دنبال آن است برای این رژیم فراهم کند. ایران به دنبال ایجاد یک کمربند نظامی در این منطقه است. بنابراین اسرائیلی ها به شدت از پاکسازی این منطقه و حضور ایرانی ها در آنجا نگران هستند. علاوه بر این جنوب سوریه مرکز شروع درگیری ها و اعتراضات محسوب می شود. برای اولین بار بحران سوریه در سال 2011 از شهر درعا شروع شد. یعنی این شهر و این منطقه از یک اهمیت نمادین و سمبولیک برای دولت مرکزی و مخالفان برخوردار است و در صورت عدم پاکسازی آن، امکان اشتعال دور جدید منازعات در جنوب سوریه وجود داشت اما بازگشت امنیت به این منطقه و استقرار دوباره دولت مرکزی، نویدبخش این خواهد بود که در آینده، تحولات سوریه به سمت و سوی حل و فصل پیش می رود.

* پس از این عملیات احتمال شروع دور جدیدی از عملیات های ارتش سوریه و یا حتی مخالفان وجو د دارد یا این که دوره ای از سکون و رکود را به لحاظ نظامی در سوریه خواهیم دید؟

در حال حاضر میدان جنگی سوریه پس از پایان عملیات های جنوب به صورت راکد درآمده است. این رکود نیز به آن بازمی گردد که نیروهای مختلف حاضر در این کشور به دنبال یارگیری جدیدی هستند. اکنون سه کانون عمده نیروهای نظامی را در سوریه داریم. یکی در شمال و شرق که کردها در این منطقه، قریب به یک سوم خاک سوریه را تحت کنترل دارند. گروه دوم تحت نظر آمریکا به عنوان ارتش آزاد سوریه در جنوب شرق سوریه و در پایگاه «التنف» حاضر هستند اما گروه سوم و مهم دیگر معارضان امروز سوریه، در قسمت شمال و شمال غرب سوریه قرار دارند. منطقه ای که قریب به ده درصد از خاک سوریه را تشکیل می دهد. اکنون این سه نیرو همراه با نیروهای دولت مرکزی از شروع دور جدیدی از نبردهای نظامی اجتناب می کنند.

* اما خبرهای متعدد از آماده سازی دولت سوریه و متحدینش برای شروع عملیات در استان ادلب خبر می دهند. یعنی احتمال شروع درگیری در ادلب را محتمل نمی دانید؟

به باور من نبرد نظامی در ادلب روی نخواهد داد. روسیه، ترکیه و ایران در مذاکرات آستانه توافقاتی را با هم به امضا رسانده ­اند که یکی از این توافقات گسیل تمامی نیروهای معارض و تروریست به استان ادلب بوده است تا در آینده برای آنان تصمیم گیری شود. یکی از این مسائل اساسی که ترکیه در مذاکرات آنان را عنوان کرده بود مدیریت انجام عملیات نظامی در این استان و عدم شروع نبرد نظامی در آن است. اگر این اتفاق رخ دهد ما شاهد نقض قرارداد این سه کشور خواهیم بود و این دریچه تازه ای بر بحران سوریه خواهد گشود. نه ترکیه و نه روسیه موافق این موضوع نیستند زیرا آنان برای ایجاد یک بستر سیاسی برای تدوین قانون اساسی سوریه و گذار بر مرحله پسابحران تلاش می کنند. شروع نبرد عملا این دستاوردها را از بین می برد. ترکیه نیز به هیچ عنوان حاضر نیست از حمایت از این نیروها دست بردارد. زیرا اهمیتی راهبردی برای ترکیه دارند. در صورت شروع عملیات در ادلب، ترکیه نیز می تواند از کارت های خود برای تقویت گروه های نظامی مخالف و ایجاد دور جدیدی از بحران استفاده کند و این نیز به نوعی بازگشت به نقطه اولیه و ابتدایی است و روسیه از این مساله استقبال نمی کند. شروع عملیات در ادلب بیشتر در قالب جنگ روانی و رسانه ای قابل تحلیل است و روسیه از این طریق درصدد تحت فشار قرار دادن گروه های نظامی و الحاق آنان به فرآیند سیاسی خواهد بود.

* ترکیه اکنون هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم بخش های بزرگی از خاک سوریه را در اختیار دارد و از طرفی دیگر یک محور مذاکرات آستانه و سوچی محسوب می شود. راهبرد ترکیه برای آینده سوریه به ویژه در ارتباط با گروه های معارض چیست؟ آنکارا چگونه از این کارت خود استفاده می کند؟

ترکیه به دنبال استفاده از این گروه ها در انتخابات، تدوین قانون اساسی و حاکمیت آینده سوریه با روش های مختلف است. بر اساس برخی از گزارش ها، ترکیه اکنون برای آموزش صد هزار نفر نیروی مخالف دولت مرکزی در این مناطق تلاش می کند؛ یعنی اگر ترکیه موفق شود که گروه های معارض را سازماندهی کند و از سوی دیگر به لحاظ نظامی موفق شود همانند کردهای سوریه نیروهای موافق و همراه با دولت را در قالب یک حاکمیت سیاسی متحد سازد، می توان این انتظار را داشت که در آینده سوریه از آنان به عنوان برگ برنده مهمی استفاده شود اما اگر ترکیه به لحاظ نظامی در این زمینه موفق عمل نکند سعی خواهد کرد از طرق سیاسی کانون های وابسته به خود در این مناطق و تحت پوشش گروه های معارض ایجاد و از آنان برای تعقیب سیاست های خود در سوریه و نشست های آتی بین المللی حول محور سوریه همچون آستانه و سوچی استفاده کند.

* همزمان با شروع درگیری های جنوب و احتمال جنگ جدید در ادلب خبرهای متعددی از مذاکرات دولت سوریه و کردهای این کشور به گوش می رسد، آیا کردها و دولت می توانند در مورد خواسته های متعارض خود از طریق مذاکره به نتایجی دست یابند؟

می توان گفت رابطه کردها و دولت سوریه حداقل در چهل سال گذشته تاریخی بوده است. در دوران مبارزات کردها با ترکیه، دولت سوریه نقش مهمی در تجهیز، آماده سازی و کمک های لجستیکی به آنان داشته است و مذاکرات کنونی نیز اتفاق تازه ای در میان آنان محسوب نمی شود. دولت سوریه در هفت سال گذشته مذاکرات متعددی با کردها داشته است. براساس مشاهدات میدانی خود در سوریه چه کردها و چه دولت سوریه در مقاطع مختلفی با همدیگر گفت‌و‌گوهایی انجام داده اند و حتی نقاط و مناطقی را به صورت مشترک اداره کرده اند. این دو حتی اکنون مراودات اقتصادی و بازرگانی بسیاری گسترده ای با یکدیگر دارند و حقوق کارمندان مناطق کردنشین توسط دولت مرکز پرداخت می شود. با شروع درگیری های سوریه در سال 2011 مناطق کردنشین این کشور درگیر بحران و درگیری نظامی نشدند و براساس یک قرارداد نانوشته مناطق کردنشین به حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک تحویل داده شد و نیروهای دولت مرکزی از این مناطق عقب نشینی کردند. امروز نیز همپوشانی فراوانی در میان کردها و دولت سوریه وجود دارد و کردها از روز اول خود را به عنوان یک بازیگر ضد نظام و ضد دولت مرکزی تعریف نکرده اند. آنان برای ایجاد یک خط سوم در سوریه تلاش کرده اند و در همین راستا برای نوعی عدم تمرکز، خودمدیریتی یا خودمختاری تلاش می کنند. کردها احتمالا در سوریه آتی به این مهم دست خواهند یافت اما شیوه، حدود و مکانیزم اجرایی آن تاکنون مشخص نیست و این مذاکرات خواهد توانست نقش مهمی در طرح ریزی حدود و ثغور مناطق خودمدیریتی و حیطه نفوذ آنان ایفا کند. این مذاکرات همچنین می تواند آینده مناطق مورد مناقشه همچون استان های دیرالزور و رقه را نیز حل و فصل کند. باید این نکته را در نظر داشت دولت مرکزی نیز هیچ گاه از جانب کردهای این کشور احساس ناامنی نکرده است و کردها نیز مذاکره پذیرترین گروه داخلی سوریه محسوب می شوند. پس احتمال به نتیجه رسیدن این مذاکرات و از میان برداشتن موانع وجود دارد.

* از سال 2011 تاکنون هیچ گاه آینده حل بحران سیاسی و نظامی سوریه همچون دوره کنونی روشن نبوده است آیا با پیروزی های ارتش در جنوب سوریه، شروع مذاکره با کردها و عدم وقوع حمله نظامی در ادلب می توان گفت پازل نامبهم سوریه چند گام دیگر به حل نهایی نزدیک شده است یا خیر؟


اتفاقات و رویدادهای کنونی سوریه نوید بخش شروع و فرآیند جدیدی در سیاستگذاری این کشور خواهند بود. جنگ در سوریه در حال اتمام است و ارتش این کشور با موفقیت بیش از شصت درصد از خاک این کشور را دوباره کنترل کرده است و این استقرار دوباره، امنیت را بهبود می بخشد. اما به باور من به لحاظ سیاسی هنوز زود است در مورد پایان بحران و استقرار وضعیت سیاسی در سوریه سخن بگوییم. زیرا فرآیند سیاسی و ثبات حکمرانی در این کشور بیش از آنکه ناشی از علل و عوامل داخلی باشد به رای و نظر و منافع بازیگران منطقه و فرامنطقه ای بستگی دارد و تا این کشورها نتواند در خصوص آینده سیاسی سوریه به نوعی از اجماع و توافق دست یابند همچنان پازل سیاسی سوریه مبهم و بهم ریخته باقی می ماند. سوریه در داخل نیز نیازمند یک مدل جدید از حکمرانی در پرتو توزیع مجدد قدرت و اجتناب از تمرکز همه جانبه در دمشق است. نظام سیاسی سوریه باید بتواند جوابگوی نیازمندی های جدیدی جامعه سوریه باشد. در غیر این صورت لزوما پیروزی نظامی به معنی حل سیاسی نخواهد بود.

کد خبر: 963877

وب گردی

وب گردی