خبرنگاری جهان بینی گسترده و بینشی عمیق می طلبد

«مزار شریف به دست طالبان سقوط کرد. عده ای از افراد طالبان در محوطه کنسولگری دیده می شوند. به من بگویید که چه وظیفه ای...» این آخرین پیام و مکالمه شهید محمود صارمی با خبرگزاری بود و ناگهان گفت‌وگوی تلفنی قطع و در پی آن سکوتی ممتد و انتظاری کشنده شروع شد. انتظاری که طی چند ساعت بعد که انگار قرار بود تا ابد ادامه داشته باشد، با خبر شهادت شهید صارمی و جمعی از نیروهای کنسولگری ایران در مزارشریف به پایان می رسد. اینجا مزارشریف، 17 مرداد 1377... .

معمولا چنین است که برای نامگذاری، گرامیداشت و یادآوری یک روز خاص و اختصاص آن به یک گروه، رسته، قشر، جنس، شغل یا... از یک مناسبت فرخنده و مبارک استفاده می شود. این موضوع اگر چه یک قاعده تقریبا کلی است اما در 2 مورد ویژه رعایت نشده است: روز معلم که مصادف است با سالروز شهادت معلم بزرگ استاد شهید مطهری به وسیله ایادی گروه فرقان و دیگری روز خبرنگار که همزمان است با شهادت شهید صارمی، خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) به دست گروه متحجر طالبان.

یکی از اهالی فرهنگ که ارادتی به او دارم، با لحنی گله مند می گفت: «کجای دنیا چنین است روز شهادت که روز غم و اندوه هست را به نام معلم نامگذاری کنند؟!» حق می گفت... اما اگر بر وظیفه سترگ و کارکرد فوق العاده مهمی که این دو گروه (معلمان و خبرنگاران) بر عهده دارند عمیق شویم، می بینیم هر دو، چراغی برافروخته اند بر تاریکی های جهل و نادانی آدمیان و تاوان آگاهی و تلاش برای آگاه ساختن مردمان، همیشه تاوانی سخت، سنگین و گاه جانگداز و خونین بوده است، شاید آنگاه هم عقیده باشیم که این نامگذاری بی راه نیست.

میان دوستانم، چند نفری هم خبرنگار هستند و این موقعیتی را فراهم کرده تا گاهی در هنگام کار ببینم شان و از میزان رنجی که می برند و پشتکاری که به خرج می دهند تا صحت و سقم خبری یا شنیده ای را از منبع قابل اعتمادی به دست بیاورند، مطلع شوم. اعتراف می کنم با این مشاهدات، خبرنگاری را جزو سخت ترین کارها می دانم.

آگاه بودن خبرنگاران از مسایل دنیای پیرامون، جهان بینی گسترده و بینشی عمیق می طلبد تا در تلاطم اخبار، مقالات روشنگر، گزارش های خبری و... بتوانند سره را از ناسره و صواب را از اشتباه تشخیص دهند. روح پویشگر و سائل و آمادگی برای اقدام و عمل در هر زمان و شرایط، از ویژگی های یک خبرنگار است. مثلا به ناگاه خبر می رسد که فلان جا در آتش می سوزد، لحظه ای بعد می بینید که خبرنگار در راه رسیدن به محل حادثه است. خبرنگار همیشه هزاران سوال را در ذهنش آماده دارد تا به محض این که موقعیت مناسبی به دست آورد، در پی جواب باشد.

یا یک مسئول مصاحبه خبری ترتیب داده، خبرنگار باید از قبل آماده باشد تا بتواند از میان صحبت های آن شخص، آنچه می خواهد به دست بیاورد و آنچه به دست نیاورده است را بپرسد. سلاح برّان او چند وسیله محدود و کوچک است: دوربین، قلم، کاغذ، دستگاه ضبط کننده(رکوردر)! و با همین چند قلم ناقابل، می بایست دنیای خوانندگان را روشن کند، برای سوالاتشان پاسخی بیابد، آگاه شان سازد و حساسیت شان را برانگیزاند.

باید بداند به دنبال چه می گردد؟ چه می خواهد؟ برای تنویر اذهان و شکل دادن به افکار عمومی که وظیفه اش بر عهده اوست، باید دانش تشخیص این که کدام موارد حاشیه محسوب شده؟ و کدام متن؟ را داشته و وقتی در دو راهی «الاهم و فی الاهم» قرار می گیرد، قدرت تمیز داشته باشد.

او یک هدف دارد، برافروختن چراغی بر تاریکی ها، مطلع کردن خوانندگان از آنچه در اطراف و اکناف کشور و جهان می گذرد، روشن کردن و بازکاوی زوایای مبهم مسایل جامعه، رصد دایمی اخبار جهان، کاوش گری و جستجو، اهل خطر بودن، ریسک پذیری، تسلط بر حوزه کاری، پررنگ کردن قصور و تقصیرها در برنامه ها و روند پیاده سازی و اجرای آن ... و گاه برای انجام وظیفه اش، از جانش می گذرد و آن را تقدیم می کند تا نوری را برافروزد که هرگز خاموشی ندارد: «چراغ آگاهی و بصیرت!»

به قول سهراب سپهری:

کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ

کار ما شاید این است

که در افسون گل سرخ شناور باشیم

پشت دانایی اردو بزنیم...

خبرنگاران عزیز و پرتلاش، روزتان مبارک باد.

*کارشناس علوم اجتماعی

انتهای پیام/

کد خبر: 964492

وب گردی

وب گردی