تداوم نا آرامیها در رومانی یادآور بحرانی است که کمتر از یک ماه پیش در لهستان رخ داد. زمانی که زمزمههای تغییرات در قانون اساسی و تغییر در حوزه مسئولیتهای دادگاه عالی لهستان به گوش میرسید، کسی فکرش را هم نمیکرد خیلی زود در بخارست و شهرهای دیگر رومانی هم بیش از 500 تن در درگیری با نیروهای پلیس زخمی و راهی مراکز درمانی شوند.
دولت سوسیال - دموکرات رومانی اما قادر نخواهد بود حتی با بازگشت نخستوزیر از تعطیلات تابستانیاش هم شرایط را بهبود بخشد. زمانی که 13 آگوست خانم «ویوریکا دانسیلا» اعلام کرد استعفای دولت و برگزاری انتخابات پارلمانی رومانی را نخواهد پذیرفت، درست وقتی بود که مردم در بخارست فریاد میزدند «طاعون سرخ» باید برود. شعارهای مردم با در درست داشتن پرچمهای رومانی «استعفا، استعفا» بود.
فساد اقتصادی در رومانی به شکل بیسابقهای ریشه دوانده و اوضاع را در این کشور اتحادیه اروپایی وخیم کرده است. این کشور در حال حاضر یکی از فقیرترین و در عین حال فاسدترینها در میان اعضای اتحادیه به شمار میرود. زمانی که رومانی و بلغارستان به جمع کشورهای عضو اتحادیه اروپایی پیوستند، شبکههای تلویزیونی غرب اروپا گزارشهایی منتشر کردند که نشان میداد تصمیم اعضا در بروکسل مبنی بر گسترش اتحادیه چیزی جز افزایش آمار بیکاران، افزایش مهاجرت کارگران خارجی به غرب اروپا و همچنین شراکت در دولتهای فاسد منطقه اروپای مرکزی به دنبال نداشته است.
حال آن طور که از گزارشهای خبری درباره رومانی برمیآید، شکاف طبقاتی که این کشور را متاثر از خود کرده است یکی از عوامل کلیدی چالش کنونی است.
در تجمعات 3 روزه در بخارست و شهرهای دیگر رومانی شاهد آن بودیم که ملیگرایی در میان «رومن»ها وجود دارد که آن ها را به سوی دولتی که آزادنه و سختگیرانه با مجرمان رفتار میکند سوق میدهد. اما نقطه پاردوکسیکال این ملیگرایی بخشی از حاضران در این تجمعات هستند که پرچمهای ناتو و اتحادیه اروپایی را به همراه خود دارند؛ ناتویی که رومانی را مجبور کرده بودجه نظامیاش را افزایش دهد و سربازان رومانی را به جبهههای جنگ در افغانستان فرستاده است؛ مکانی که برای رومانی کمترین جذابیت اقتصادی و سیاسی را خواهد داشت، حتی رومانی در معرض افراطیگری به سبک طالبان و القاعده هم نیست اما جریان سیاسی در این کشور وجود ندارد که با چنین رویکردهایی مخالف باشد.
مانند دیگر کشورهای شرق اروپا جز مجارستان در حال حاضر تمام گروههای سیاسی از ایده پیوستن به اتحادیه اروپایی و پیمانهای نظامی فرا آتلانتیکی حمایت میکنند. این جادوی رسانه را به ثبات میرساند؛ زمانی که رسانههایی چون رادیو آزاد اروپا در دهههای 1980 از زندگی رویایی در غرب برنامههای متعددی پخش میکردند، افکار عمومی آرام آرام پذیرفت هیچ جایگزینی جز اتحادیه اروپایی و معادلات فرا آتلانتیکی ناتو و مشارکت در جنگطلبی آمریکایی وجود ندارد، ولو اینکه هزینههای بسیار زیادی را به کشاورزان، صنعتگران و حتی دانشآموزان رومانیایی تحمیل کند.
زمانی که سربازان رومانیایی از جبهههای جنگ افغانستان بازمیگردد، خشونت و ناامیدی را به عنوان یک دستاورد عمومی در جامعه رومانی تزریق میکنند. در این میان شرایط در لهستان هم به همین منوال پیش میرود؛ دولت لهستان لایحه جدیدی را به تصویب خواهد رساند که قانون دیوان عالی این کشور را اصلاح میکند. این مساله شباهتهایی با قانونی دارد که رومانی را در تظاهراتی 3 روزه گرفتار کرد. به نظر میرسد اتحادیه اروپایی با اعضای شرقی و مرکزی خود وارد چالشی جدی شده باشد که تداوم آن مسیر بحرانها را در منظومه لهستان، رومانی و مجارستان با بروکسل جدیتر میکند و میتواند حتی منجر به درگیریهای وسیعتر میان اروپای پیر و اروپای جوان شود. در این میان نباید از نظر دور داشت که آمریکاییها در لایههای پنهان این درگیری نقشی فعال دارند.
نویسنده: سیدبهزاد اخلاقی