بانک مرکزی به جای بانک اقتصادی کشور، به بانک دولت تبدیل شده است

یک کارشناس اقتصاد بین الملل اقتصاد ایران گفت: بایستی اصلاحات ساختاری و عملیاتی اساسی برای احیای قدرت بانک مرکزی ایران در پیشبرد سیاست پولی کارآمد، انجام بگیرد. مهمتر ازهمه مساله تسلط مالی دیرینه، باید به عنوان مالیه عمومی مطمئن معرفی شود که یک پیش شرط اساسی برای سیاستگذاری پولی است.

نادعلی بای کارشناس اقتصاد -سیاسی بین الملل، در گفت‌وگو با خبرنگار گروه اقتصادی ایسکانیوز، گفت: اقتصاد ایران به دنبال خروج آمریکا از برجام، رویدادهای مهم و پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته و در رویارویی با موج جدید تحریم­‌های یکجانبه آمریکا، آسیب پذیرتر شده است. در این میان، انباشت بدهی ­های دولت و شرکت­ های دولتی، خروج سرمایه، کاهش درآمدهای نفتی، بحران نظام بانکی و واگرایی شدید میان واقعیات بخش حقیقی اقتصاد و نرخ سود سرمایه نزد بانک­ ها، ورشکستگی صندوق ­های بازنشستگی، گسترش فساد اداری و مالی، و ...، سیر قهقرایی اقتصاد ایران را موجب شده است. با توجه به تحریم ­های جدید، پیش بینی می شود که تولید ناخالص داخلی در کوتاه مدت بیش از 10 درصد کاهش یابد.

او تصریح کرد: برخی مراجع معتبر مالی جهان در گزارش ­های خود در مورد ریسک اقتصادی ایران در آوریل 2018، پیش بینی کرده بودند که ارزش ریال در برابر دلار آمریکا ادامه یافته و در عرض چند ماه با توجه نرخ­ های پایین تر بهره، تورم، کاهش ارزش پول ملی و ادغام مالی افزایش یابد. برآورد میان مدت این مراجع بیانگر آنست از انجا که نرخ بهره نسبت به قبل بالا خواهد رفت، سقوط ریال کند شده، تاثیرات اقدامات ریاضتی به تدریج کم شود و رشد قیمت­ ها نیز متعادل خواهد شد. همچنین در صورت حضور اطراف برجام منهای آمریکا در این توافق، درآمدهای بالای نفتی و اقدامات ادغام مالی، به کم کردن کسری بودجه ایران به صورت تدریجی، کمک خواهد کرد. در همین حال انباشت بدهی تسریع خواهد شد و تلاش­هایی برای حل معوقات بخش دولتی و اصلاح ترازنامه­ های بانکی انجام خواهد گرفت.

بای ادامه داد: به نظر می رسد که اقتصاد ایران پس از دهه­ ها رشد اقتصادی پایین و ناکافی، به یک نقطه عطف چشمگیر نزدیک می شود. با توجه به عدم سرمایه گذاری عمده، رشد تولید نفت ایران در کوتاه مدت بعید به نظر می رسد.

او گفت: در حوزه مالی، تسلسل بی ثباتی- که به سطح تاریخی غیر قابل تصور رسیده است، باعث شده که بنیان­ های اقتصادی بسیار شکننده شوند. بخش مالی به لحظه کایوت (Coyote) می رسد که هم ثبات کلی نظام بانکی و هم ارزش پول ملی را می تواند به صورت ناگهانی تنزل دهد.نرخ­ های بهره واقعی بالای مثبت (نرخ بهره اسمی منهای تورم)، به مدت مدیدی است که باعث شده از میزان سرمایه­ گذاری کاسته شود، -در حالی که وقتی به واقعیت­ های کساد بخش حقیقی اقتصاد نگاه می کنیم- پس اندازهای شخصی به سمت بازار ارز (که باعث افت ارزش ریال و تسریع فرار سرمایه شده) هدایت شده ا­ند، بنابراین باید نرخ بهره کاهش یابد.

او افزود: نظام بانکی – با مبالغ بیشمار دارایی­ های مولد غیر درآمدی- با مساله جریان نقدینگی شدید مواجه است و اساساً تبدیل به یک برنامه پونزی (Ponzi) گسترده در کشور شده که در ابتدا فشار فزاینده ای بر ترازنامه ­ها و سپس بر بخش حقیقی اقتصاد تحمیل می کند.

بای اظهار کرد: بانک مرکزی ایران با میانگین نرخ تورم 20 درصدی در طول سه دهه گذشته، به صورت اصولی و سیستماتیک در دستیابی به هدف اولیه ثبات قیمت شکست خورده است. البته دلایل بسیاری در پشت نتیجه ضعیف سیاست پولی ایران وجود دارد که در این میان تسلط مالی (تسلط سیاست‌ مالی بر سیاست پولی توسط دولت در راستای جبران کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی که مانع از اجرای سیاست‌ پولی کارآمد در کنترل تورم می‌ شود) و فقدان ابزارهای پولی مناسب در دستور کار بانک مرکزی قابل ذکر است. کسری بودجه دولت های متعدد پس از انقلاب اسلامی، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از طریق استقراض از بانک مرکزی به جای انتشار اوراق قرضه دولتی تامین شده است.

او گفت: در این میان بحث عدم پرداخت مالیات توسط برخی نهادهای شبه خصوصی مزید بر علت شده و دولت در راستای اصلاح و کمک به کنترل کسری بودجه، به اجرای کاهش یارانه انرژی و حتی استقراض از وام­ دهندگان در بازار نقدینگی مبادرت کرده است. در عوض به صورت سیستماتیک، با پر­کردن شکاف بودجه با افزایش عرضه پول، دولت و بانک مرکزی به طور ضمنی در حال جمع­ آوری مالیات نزولی پنهان از همه شهروندان بوده است. در نتیجه می توان گفت که بانک مرکزی ایران به عنوان بانک دولت اقدام کرده است تا بانک اقتصادی کشور.

بای تصریح کرد: به علاوه، بانک مرکزی ایران مجموعه موازین محدودی در دستور کار خود برای پیشبرد سیاست پولی کارآمد داشته است که اساساً به خاطر فقدان بخش مالی توسعه یافته در کشور است. مضافاً، بانک مرکزی در ایران با بحران ­های درهم پیچیده چندگانه­‌ای که بخش مالی کشور را در آستانه یک فروپاشی عمده قرار داده است، مواجه است. در واقع هم اکنون، می­ توان پذیرفت پیامدهای اقدامات غیر مسوولان قبلی و سوء مدیریت اقتصادی که منجر به تولید پایین شده، یک بحران مالی تمام عیار را شکل خواهد داد که منجر به کاهش قابل توجه تولید و اشتغال خواهد شد.

این کارشناس ادامه داد: دلیل ریشه‌ای مسائل نظام بانکی ایران به عوامل تسلط مالی، ضعف نهادی بانک مرکزی، فساد داخلی و سوء مدیریت کلی در خود نظام بانکی بر می گردد. روندهای شاخص­‌های مطمئن مالی، یک پسرفت و وخامت چشمگیر از سلامت بخش بانکی بر حسب انباشت دارایی­ های مولد غیر درآمدی، ایجاد بدهی به بانک مرکزی و کاهش نسبت کفایت سرمایه را نشان می دهد که بیانگر توانایی بانک­ ها برای جذب زیان­ ها بوده و بازگشت پایین تر دارایی‌­ها، بیانگر سودآوری بانک­ هاست.

او ادامه داد: بایستی اصلاحات ساختاری و عملیاتی اساسی برای احیای قدرت بانک مرکزی ایران در پیشبرد سیاست پولی کارآمد، انجام بگیرد. مهمتر ازهمه مساله تسلط مالی دیرینه، باید به عنوان مالیه عمومی مطمئن معرفی شود که یک پیش شرط اساسی برای سیاست گذاری پولی است. همچنین ایران باید در ساختار، حکمرانی و عملیات بانک مرکزی برای اجتناب از یک نتیجه فاجعه بار مشابه سیاستگذاری پولی آتی، دست به اصلاحات بنیادین بزند.

بای گفت: این اصلاحات می تواند به صورت گسترده­ای به شرح ذیل تقسیم بندی شود: 1- هدف گیری اهداف بانک مرکزی، 2- بهبود حکمرانی و استقلال بانک مرکزی، 3- ایجاد ابزارهای کارآمد تر برای اجرای سیاست پولی و 4- افزایش نظارت بانک مرکزی.

او خاطرنشان کرد: بدیهی است در صورت عدم واکنش نسبت به سیاستگذاری فوری و قاطع، بحران­ هایی که هم اکنون ایران با آن روبروست، احتمالاً تشدید شده و کل اقتصاد را به درون یک مارپیچ رو به پایین فرو برده و سپس به سمت وضعیت فروپاشی اساسی خواهد برد.

گفت‌وگو: حبیبه رحیمیان

انتهای پیام/

کد خبر: 965963

وب گردی

وب گردی