آلبوم های «صبوحی زدگان»، «تنگ شکر» و «با قدسیان 4» منتشر شدند

آیین رونمایی از سه اثر جدید محمد جلیل عندلیبی، صبح روز یکشنبه در مؤسسه فرهنگی هنری مکتب تهران برگزار شد.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز؛ آیین رونمایی از سه اثر جدید محمد جلیل عندلیبی، صبح روز یکشنبه در مؤسسه فرهنگی هنری مکتب تهران برگزار شد. هر چند آخرین اثر آهنگساز نامدار و نوازنده چیره دست سنتور، کمتر از دو سال پیش با صدای سالار عقیلی منتشر شد؛ اما سه آلبومی که یکشنبه رونمایی شدند، حاصل سال ها تلاش محمد جلیل عندلیبی هستند. «صبوحی زدگان»، «تنگ شکر (ساز کن)» و «با قدسیان 4»، سه اثر اخیر محمد جلیل عندلیبی به شمار می روند که با معرفی سه خواننده به نام های رسول شریفی، احمد کامیار و علی اسماعیلی توسط مؤسسه فرهنگی هنری «ایران مولانا» که مدیریتش را شخص محمد جلیل عندلیبی بر عهده دارد، راهی بازار موسیقی شده است. در نشست روز یکشنبه علاوه بر خالق آثار و خوانندگانش، حسین علیشاپور، خواننده آواز ایرانی و پژوهشگر موسیقی، رضا مهدوی، نوازنده سنتور و پژوهشگر موسیقی، علی دهقان، روزنامه نگار و نوازنده گیتار کلاسیک همراه با علی نامجو، مدیر اجرایی مؤسسه فرهنگی هنری «ایران مولانا» حضور داشتند و به صحبت درباره آثار پرداختند. البته در این میان درددل محمد جلیل عندلیبی، ملودی پرداز صاحب نام، باز شد و دیگر میهمانان هم از روزگار نامطلوب موسیقی سخن به میان آوردند.

آیین رونمایی از «صبوحی زدگان»، «تنگ شکر» و «با قدسیان 4» با حضور آهنگساز، خوانندگان و کارشناسان برگزار شد.

عندلیبی: دلم خیلی پُر است، می‌خواهم بروم.

شریفی: افتخار بزرگم، شاگردی استاد عندلیبی است.

کامیار: گلایه‌های ما، برخی را خوشحال می‌کند.

اسماعیلی: از استاد عندلیبی، بسیار آموختم.

مهدوی: دیگر مثل محمد جلیل عندلیبی نداریم.

علیشاپور: مشکل ما نافهمی است.

دهقان: عندلیبی، حماسه ساخته است.

عندلیبی: دلم پُر است

محمد جلیل عندلیبی ابتدا از لحظات دشواری صحبت کرد که در راه تولید آلبوم هایش پشت سر گذاشت. او در این باره گفت: «باید بگویم مراحل تولید هر کدام از این سه آلبوم حداقل 10 سال طول کشید. می پرسید به چه دلیل؟ اولینش به قطع، ستم مضاعفی است که بر هنرمندان رفته. من دلم پُر است. تا به امروز 34 آلبوم از من منتشر شده، از 10 اثر آماده ام هم سه تایش امروز رونمایی شده است. امروز می خواهم از خودم بپرسم: «به چه امید داری کار می کنی؟» می گویند بخشی از ماندگارترین آثار موسیقایی ایران را ساخته ام اما چه فایده؟ چه کسی قدرشان را می داند؟ آنها که در کسوت متولی بودند با موسیقی، خوب تا نکرده اند، مخصوصا صدا و سیما که حقیقتا در حق موسیقی ایرانی، ظلم کرده است. صدا و سیما حتی اسم آهنگساز را نمی آورد. وزارت ارشاد هم که سال هاست روی کاغذ پست ریاست ارکستر سازهای ملی اش را دارم، پر و بالم را چیده است. واقعا دلم پُر است، خیلی هم پُر است.»

سعی کردم از خط اصیل موسیقی ایرانی فاصله نگیرم

آهنگساز «کیش مهر» و «بی قرار» به شدت از صدا و سیما انتقاد کرد و گفت: «حرف آخرم آن است که در این آشفته بازار و در روزگاری که از حامیان فرهنگ، خبری نیست، روزنامه نگاران تنها پل ارتباطی ما با مردم هستند، در روزگاری که صدا و سیما به هر نحوی مترصد مفت خوری است و آثار آهنگسازان را بدون شناسنامه پخش می کند، تنها دلخوشی امثال من حضور روزنامه نگاران و خبرنگارانی است که همیشه زحمت کشیده اند برای معرفی آثار من در میان مردم. از آنها می خواهم باز هم به مردم آگاهی بدهند درباره انتشار آثارم. یک آرزو هم دارم؛ از استادان دلسوز و صاحب ذوق جز چند نفر که دیگر زنده نیستند، خواهش می کنم قدر همدیگر را بدانند و در روزگاری که آلودگی صوتی جای آثار آرامش بخش و صلح طلب را گرفته، در کنار هم بمانند. متأسفانه در روزگاری زندگی می کنیم که بعد از شنیدن یک آلبوم به اصطلاح سنتی، از آن اصوات شلوغ چیزی نمی ماند که آدم با خودش زمزمه کند. من تمام سعی ام را کرده ام که از خط اصیل موسیقی ایرانی فاصله نگیرم.»

عندلیبی به خوانندگان سه آلبوم جدیدش اشاره کرد و ادامه داد: «تصنیف اول آلبوم «صبوحی زدگان» با نام «خورشید من کجایی» بیش از دیگر قطعات آلبوم به دلم می نشیند چون در ژانر جدیدی نوشته و اجرا شده و شعر ابوالقاسم لاهوتی هم این اثر را برای خودم جذاب‌تر کرده است. آقای علی اسماعیلی هم که اهل کبودرآهنگ همدان است، با عشق و علاقه زیادی، من را چند سال پیش پیدا کرد. واقعا هم دردسر زیادی کشید و پای کار ایستاد. او ردیف موسیقی اصیل ایرانی را کار کرده و خوب بلد است. صدای خیلی خوبی هم دارد. از اجرای خوبش در آلبوم تشکر می کنم و امیدوارم مورد پذیرش ملت فرهنگ دوست ایران قرار بگیرد. آقای احمد کامیار هم زحمت زیادی می کشد برای مردم ایران مخصوصا مردم اصفهان. او دندان‌پزشک است و من بسیار دوستش دارم. آقای کامیار در کارهای خیریه هم حضور پررنگی دارد.»

مهدوی: عندلیبی همیشه به جوان‌ها میدان داده است

رضا مهدوی، نوازنده سنتور و پژوهشگر موسیقی، این نشست را اتفاقی خوب برای موسیقی ایران دانست و در اول صحبت هایش گفت: «امروز برای موسیقی ایران به دو دلیل، یک روز خوب به حساب می آید؛ اول این که شخصیت برجسته ای مثل استاد محمد جلیل عندلیبی سالم اینجاست که به معنای واقعی، سلامت موسیقی اصیل ایرانی را به ضرب و زور عاشقی خودش و نه حمایت فرد یا ارگانی تا به اینجا کشاند. دوم اینکه آثار ایشان منبعث از ریشه های اقوام کُرد ایرانی و اصطلاحا موسیقی دستگاهی آمیخته با موسیقی بومی است که از آن با انواع اسامی مختلف نظیر موسیقی مقامی، نواحی و غیره یاد می شود. در این که خواننده جدیدی آمده و استاد همیشه به خوانندگان جوان میدان داده، شکی وجود ندارد. او همیشه یاری رسان بوده، زیر پر و بال جوان ها را در چهار دهه فعالیت هنری اش گرفته و این موضوع به همه ما اثبات شده است. نکته این سه آلبوم را می توانیم در سه چکیده خلاصه کنیم و بگوییم امکاناتی شنیداری در اختیار ما قرار می دهد که از ابتدای دهه هشتاد یعنی قریب به هفده سال است به دنبال آنیم. ما به دنبال فضایی شنیداری هستیم که امانتدار بو، عطر و رایحه دهه شصت باشد. نمونه های بی بدیل آن دوران را استاد عندلیبی آهنگسازی کرد، استاد شهرام ناظری خواند و نغمه ها و اشعاری که عندلیبی انتخاب کرد، شد جزو یادگاری ها و خاطره های آن سال ها.»

از فضای مسموم امروز موسیقی، بهت‌زده می‌شوم

مهدوی با انتقاد از شرایط امروز موسیقی ایران ادامه داد: «این که دائما گفته می شود باید از موسیقی پول درآورد، محصولش چیزی می شود که امروزه در اجراها می بینیم؛ خانواده ها با بلیت های چند دَه هزار تومانی به سالن های کنسرت می آیند و خواننده ها به خودشان اجازه می دهند «پلی بک» کنند. البته آن خواننده ها تقصیری ندارند. وقتی صدا و سیما چهل سال است پلی بک پخش می کند، چنین رفتاری مباح است. مردم ما وقتی چنین رفتاری را می بینند، الگوسازی می کنند و می گویند این نگاه حاکمیتی است، پس ما هم اجازه داریم این کارها را انجام دهیم. اینجاست که منِ نوعی به عنوان یک منتقد و کسی که موسیقی را از گذشته های دور مورد بررسی قرار می دهد از فضای مسموم امروز بهت زده می شوم.»

دیگر مثل محمد جلیل عندلیبی نداریم

او از تور بزرگ محمد جلیل عندلیبی در کنسرت 30 سال پیش صحبت کرد که در ژاپن برگزار شد: «ما دیگر موسیقی مثل «کیش مهر» یا «میهن ای میهن» نداریم. دیگر مثل محمد جلیل عندلیبی نداریم که عرق ملی-میهنی و دینی داشته باشد. چه کسی را می توانید در سراسر جهان معرفی کنید که عمق اعتقادی محمد جلیل عندلیبی را داشته باشد؟ جلیل عندلیبی زمانی روی شعر علامه طباطبایی (کیش مهر) دست گذاشت که کسی جرأت نداشت به آن سمت ها برود. عندلیبی زمانی دف خانقاهی را وارد موسیقی ایرانی که اصلا کسی جرئت نداشت به سوی موسیقی خانقاهی قدم بردارد. اما عندلیبی این کارها را کرد و ناگهان موسیقی مورد تأیید بالادستی ها هم قرار گرفت. عندلیبی در سال 1368 کنسرت «راه ابریشم» را به خوانندگی علیرضا افتخاری به ژاپن برد و در 30 شهر آن کشور، کنسرت گذاشت. می خواهم سؤال کنم آیا تا امروز موسیقیدان دیگری را به خاطر دارید که در 30 شهر، کنسرت گذاشته باشد؟»

مسئولان می خواهند حرکت بزرگ عندلیبی را فراموش کنند

این نوازنده سنتور، انگشت اتهامش را به سوی مدیران و متولیان هنری دراز کرد و ادامه داد: «مشکل این است که ما گاهی به عمد حافظه تاریخی مان را پاک می کنیم و مسئولان می خواهند فراموش کنند عندلیبی چه حرکت بزرگی انجام داده است. خاطرم هست در اوایل سال 1380، آقای عندلیبی بعد از 10 سال در تالار وحدت کنسرت گذاشت و به روی صحنه رفت. از کنسرت، استقبال عجیبی شد. از ایشان پرسیدم چرا ادامه نمی دهید؟ گفت نمی گذارند! متأسفانه آزمون و خطاهای مدیریتی در کشور ما تمامی ندارد. انگار قرار نیست از اشتباهات دیگران، درس بگیریم.»

مهدوی در خصوص انتشار سه آلبوم جدید محمد جلیل عندلیبی توسط مؤسسه فرهنگی هنری متعلق به این آهنگساز گفت و ادامه داد: «امروز این آثار توسط شرکت «ایران مولانا» به مدیریت خود آقای عندلیبی منتشر شده است. ای کاش یکی از مجموعه های کلان مدیریتی، حامی واقعی این اتفاق فرهنگی می شد و این سه اثر را در تمام دفاتر چهل گانه رایزن فرهنگی ایران در کشورهای صاحب زبان ارائه می داد اما رایزن های فرهنگی ما فقط در دهه فجر، گروه هایی را دعوت می کنند تا برای جمع خانوادگی آنها موسیقی اجرا کند و جالب است که خودشان هم به آن موسیقی گوش نمی دهند! آقای عندلیبی از دهه شصت تا امروز، مسیری را انتخاب کرد و در طول این چهل سال هیچ وقت از آن مسیر خارج نشد.»

علیشاپور: آذربایجان کجا و ما کجا؟!

حسین علیشاپور در ابتدای صحبت هایش به مقایسه ای میان بودجه فرهنگی ایران و آذربایجان پرداخت و گفت: «در سال های 1380، 1381 مسئولیتی در یکی از خبرگزاری ها داشتم. در واقع سابقه ای در روزنامه نگاری دارم و هر از گاهی مطالبی درباره مقام های موسیقایی می نوشتم. من سردبیر اخبار فرهنگی بودم، یک بار به یکی از خبرنگاران گفتم: یک بررسی تطبیقی بین بودجه موسیقی در ایران و بودجه موسیقی در یکی از کشورهای اطراف ایران مانند آذربایجان انجام بده و نتیجه اش را برای من بیاور. اولین اطلاعی که در آن سال کسب کردیم، این بود که شصت درصد از بودجه فرهنگی تعیین شده در کشور آذربایجان مرتبط با موسیقی است؛ مرتبط با حفظ و اشاعه موسیقی، فرستادن موزیسین ها به خارج از کشور، اشاعه موسیقی در سراسر دنیا و کمک به موسیقی‌دانان در قالب‌های مختلف در حوزه تولید آثار و حتی زندگی عادی آنها. بودجه کشور آذربایجان با 45 میلیارد دلار بسته شده و بودجه فرهنگی در نظر گرفته شده حدود 7 و نیم میلیارد دلار بود که شصت درصدش یعنی حدود 4 میلیارد دلار به موسیقی اختصاص داشت.»

این خواننده آواز ایرانی از بی توجهی متولیان هنری به موسیقی گلایه کرد و گفت: «در هیچ گوشه‌ای از دنیا، دولت به یک ساندویچی که کمک نمی کند. به طور مثال دولت آمریکا به مک دونالد کاری ندارد چون خودش درآمدش را از مردم درمی آورد اما اگر قرار باشد برای نگهداری آکروپولیس هزینه کنند، این کار را انجام می دهند تا این میراث جهانی برقرار باشد، دیده شده و به مظهر یونان تبدیل شود. آیا ما با موسیقی ایرانی به عنوان ویژه ترین پدیده فرهنگی کشورمان نباید چنین رفتاری داشته باشیم؟ من تعصبی ندارم اما یکی از بزرگترین موزیکولوگ های جهان می گوید موسیقی ایرانی، ویژه ترین موسیقی در دنیاست. آیا مسئولان و هر کس دیگری چنین فکر می کند؟ آیا ما برای زنده نگه داشتن و اشاعه موسیقی ایرانی، هزینه می کنیم؟ مگر ما چند محمد جلیل عندلیبی داریم؟ آیا ما هزینه می کنیم تا عندلیبی کار کند؟ آقای مهدوی در مورد ارکستر سازهای ملی صحبت کرد، من خواننده این ارکستر بودم ولی آمدند و گفتند این ارکستر نمی تواند توجیه مالی داشته باشد! آیا این حرف زشت نیست؟ شما یک ارکستر را به عنوان ارکستر سازهای ملی در این مملکت درست کنید و بعد بگویید باید توجیه مالی داشته باشد؟ اسم این کار را چه می خواهیم بگذاریم؟»

وقتی به جامعه نگاه می کنیم دچار ترس می شویم

این روزنامه نگار و نوازنده گیتار کلاسیک با انتقاد از جامعه فرهنگی ادامه داد: «خیلی از بحران هایی که به جامعه تزریق می شود، می تواند شرایطی را ایجاد کند که فرایندی درونی درباره رشد را در ارتباط با خودش تجربه کند. ما در این راستا هم عملکرد خوبی نداشته ایم. امروز وقتی به جامعه نگاه می کنیم دچار ترس می شویم و واهمه بزرگی از این شتاب برای مصرف کردن در وجودمان ایجاد می شود. همه رفتارها و پدیده ها در یک پکیج به نام توسعه تعریف می شود که بخش مهمی از این جهش یا اتفاق به عهده خود مردم است. فکر می کنم در این بخش هم دچار مشکلات عمیقی هستیم. نماد این مشکل هم جامعه فرهنگی ماست که واقعا چیزهایی را بلد نیستیم یا نمی دانیم یا فقط شعارش را می دهیم. به جلسه امروز حداقل هم‌صنفان خودم یعنی روزنامه نگاران باید توجه بیشتری می داشتند. این ها همه یک نشانه است که نشان می دهد گروه های مرجع ما دارند آن ورشکستگی فرهنگی را نمایندگی می کنند که در ملت اتفاق افتاده؛ ورشکستگی مدنیتی که به عهده ما بوده است.»

نامجو: کارهای زیادی مانده بود و مانده است

علی نامجو، مدیر اجرایی مؤسسه فرهنگی هنری «ایران مولانا» در بخش پایانی نشست، به زحمات بسیاری که در راه تولید این سه آلبوم کشیده شد، اشاره کرد و گفت: «آقایان کامیار، شریفی و اسماعیلی سال ها در کنار استاد محمد جلیل عندلیبی تلاش کردند تا این سه آلبوم به ثمر برسد. آقای کامیار اشاره کرد بیش از دو دهه نزد استاد تلمذ کرده است. آقایان شریفی و اسماعیلی هم پدران شان، مشوقان شان بودند. آقای شریفی دوست داشت پدرش امروز در کنارش باشد و انتشار آلبومش را ببیند اما متأسفانه اجل مهلت نداد. خبر خوب اینکه پسری به نام «حسین» در راه دارند که هم‌نام پدرش است. او، آلبومش را به روح پدرش و فرزند نورسیده اش تقدیم می کند. آقای اسماعیلی هم از سال 1385 همراه استاد عندلیبی بود. برای ما که کارمان از دو سال پیش شروع شده، کارهای زیادی مانده بود و هنوز هم مانده است. خوشبختانه این سه آلبوم با راهنمایی های استاد عندلیبی، همراهی دوستان خواننده و ذره ای تلاش ما به نتیجه رسید.»

او ادامه داد: «امروز خیلی خوشحالم که این سه آلبوم منتشر شده است. از استاد عندلیی عذرخواهی می کنم که برخی، ما را شرمنده کردند. من بارها همراه با استاد عندلیبی به وزارت ارشاد رفته ام، در مورد ارکستر سازهای ملی باید بگویم در نامه ای که روزنامه نگاران در این مورد و درباره ارکستر اقوام ایرانی نوشتند، قول مساعدت های بی سر و تهی دادند و بعد از گذشت دو سال هم می بینیم هیچ اتفاقی نیفتاده است. استاد عندلیبی با تمام این تفاسیر، تلاش می کنند و ادامه می دهند. من در تعجبم از مسئولان عجیب و غریب مان که نه تخصصی و نه حسی به موسیقی دارند. از استاد عندلیبی و هنرمندانی که در این عرصه کار جدی می کنند و شوق در سر دارند، سپاسگزارم و به عنوان یک دوست کوچک، به استاد عندلیبی و همه علاقه مندان به هنر واقعی و راستین قول می دهم که ما در این مسیر، تلاش خود را ادامه می دهیم و اگر به نتیجه رسیدیم که خوب است وگرنه در این راه از هیچ تلاشی دریغ نمی کنیم. در پایان امیدوارم اوضاع بهبود پیدا کند.»

انتهای پیام/

کد خبر: 968707

وب گردی

وب گردی