به گزارش خبرنگار گروه اقتصادی ایسکانیوز، به نظر میرسد با پیشفروشهای دستوری اخیر که از سوی دو خودروساز بزرگ کشور به اجرا درآمده نهتنها بخشی از نقدینگی سرگردان از چرخه حذف شد بلکه بازار خودرو نیز به آرامشی نسبی رسید؛ اما این ظاهر ماجرا بود. رشد برقآسای تقاضای کاذب باعث ظهور و بروز پدیده «خودرو به مثابه کالای سرمایهای» شد.
آسیبشناسی وقایع اخیر در صنعت و بازار خودرو نمیتواند پروسه پیچیدهای باشد. چرایی بحرانهای اخیر و چگونگی عدم دستیابی به جایگاهی که با کوچکترین نسیمها به تزلزل میافتد، داستان سادهای دارد. خودرو همیشه فرزند لوس کل خانواده صنعت بوده است. فرزندی که نه تاب انتقاد دارد و نه طاقت تربیت. نه میشود او را با همقطارانش مقایسه کرد و نه اینکه میشود از آن انتظار پاسخگویی داشت.
صنعت خودروسازی از ابتدای انقلاب تا به امروز بهشدت حمایت میشده است. این فقط منحصر به یک دولت و جریان خاص نبوده است. تمام دولتها از اشتغالزایی مطمئن و درآمدزایی تضمینشده این حوزه منتفع شدهاند و خرابکاریهای خود را به دولت بعدی پاس دادهاند. شرکتهای خودروسازی در انحصار کامل آنقدر جولان دادند که اساساً فراموش کردند که پشت دربهای کشور هیچ خبری نیست و به عبارت سادهتر «از ما بهتران» تماماً خیال است.
اینکه خودروهای داخلی از تیراژ و فروش قابلقبولی برخوردار هستند، دلیل محکمهپسندی برای محبوبیت آنها نزد اقشار جامعه نیست. ناچاری و عدم وجود گزینه جایگزین چیزی است که مشتری ایرانی را برای خرید خودرویی که فقط اسم ایرانی دارد، مجاب میکند. ادعا، بزرگنمایی، اغراق، تکذیب واقعیتها، تقبیح منتقدین و عدم شفافیت از جمله دلایلی بودند که فاصله اعتماد را بین مشتری و تولیدکننده بیشتر و بیشتر کرد.
در چنین شرایطی است که هرچقدر هم که دادستان، نماینده مجلس، مدیران بالارده و مسئولین فغان میکنند باز هم اذهان عمومی جامعه به این باور نمیرسد که واقعاً خبری از احتکار نیست. حالا همه، همهچیز را از چشم خودروسازان میبینند. دیدگاهی که البته ریشه در واقعیت دارند. این مردم همان مردمی هستند که شاهد چانهزنی مداوم خودروسازان برای افزایش سطح استانداردهایشان بودند. خودروسازانی که هیچگاه اعتراف نکردند که فناوری تولیداتشان مربوط به 30 سال پیش است. خودروسازانی که تحت هیچ شرایطی زیر بار مسئولیت افزایش آمار مرگومیر ناشی از بیکیفیتی محصولاتشان نرفتند.
شرکتهای بزرگ خودروسازی در اتمسفر «خودی و غیرخودی» مردم را از صف سهامداران و مدیران خود جدا کردند. هرگاه نیاز بود بهمنظور تأمین نقدینگی خود با هزار ناز و کرشمه پیشفروش پرحاشیهای را راه انداختند و طبق معمول در چند دقیقه «سایت بسته شد!». شرکتهای بزرگ خودروسازی بهلطف بهرهای که از بودجه عمومی میبرند، تیم بزرگی از رسانههای دوستدار خود را دور خود جمع کردهاند تا مبادا خبری، انتقادی، افشایی یا خدای ناکرده نقطه ضعفی بر آنها وارد شود.
این روزها مدیران ارشد خودروسازی به پسربچههای نقزنی تبدیل شدهاند که همیشه از شرایط فعلی ناراضیاند و خود را از هر اشتباهی مبرا میدانند. مدام به این در و آن میزنند تا تمام موفقیتها را ناشی از مدیریت درخشان خود نشان دهند ولی شکستها را تابعی از بحرانهای بینالمللی و کمکاری قطعهسازان و حتی دسیسه بیگانگان تلقی میکنند.
انتهای پیام/