چه فرخنده  طالع‌اند شیعیان علی(ع) که حسین  را دارند

سال نوی قمری با محرم شروع می شود و دوباره امام حسین(ع) طلوع می کند. طلوعی بی غروب که تابش انوارش از دیگر روزها و ماه ها، در این روزهای خاص که مصادف است با ایام شهادت مظلومانه‌اش، بیشتر و درخشان تر است.

به گزارش ایسکانیوز علی صرافیان؛ کارشناس علوم اجتماعی در یادداشتی به مناسبت سومین روز شهادت سیدالشهدا (ع) و یاران باوفایش می نویسد: او، خانواده معظم و مطهر(س) و یارانش که تا ابد بی تکرار می مانند، حماسه ای آفریدند که در پس گذشت قرون متمادی، مانند شعله ای جان عاشقان و پیروان‌شان را شعله ور و دلشان را گرم نگه می دارد. حماسه ای که اگر با چشم صورت بنگریم، خونین، غم بار و جانگداز بود ولی در معنا و چشم سیرت، شوری به پا کرد و آتشی را برافروخت که کسی یا واقعه ای دیگر را یارای آن نیست و چه فرخنده روزگار و دلگرمند شیعیان علی(ع) و اولاد او که چنین امامان و رهبران مجاهد و راستینی دارند که می شود با «دلی آرام و قلبی مطمئن»، با رهروی و استفاده از چراغ هدایت‌شان، به فلاح و رستگاری رسید.

و چه احساس غربتی کرد که وقتی ندا داد: «هل من ناصر ینصرنی؟» و جوابی نشنید. احساس غربت نه برای خود که برای دین جدش رسول اله(ص) که چه زود به کج راهه رفته است. چه زود اولاد پیامبر در میان مردمان دین جدش، غریب شده اند و «خارجی» خوانده می شوند.

گاهی که دلی می سپاریم به روضه ای یا با نوحه ای جانسوز بر سینه می کوبیم، کمی به عمق واقعه نزدیک می شویم، اشک است که بی امان می بارد و چه بسا که اگر اشک ها یاری نتوانند، بر ایشان حرجی نیست. امام حسین(ع) هرگز به قصد جنگ با غاصب خلافت از مکه بیرون نرفت و حج خود را نیمه تمام رها نکرد، بلکه نمی خواست خونی در آن ارض مقدس بر زمین ریخته شود. چه اگر قصد او جنگیدن می بود، برای آنچه که حقش بود و آن را غصب کرده بودند، به جمع آوری سپاه و تهیه سلاح می پرداخت. هیهات... نه! او با کسان و خانواده اش از مکه خارج گشت و رهسپار دیاری شد که هزاران دعوتنامه از زعما و عوام اهل کوفه به سویش گسیل گشته بود و چه بی نصیب و محرومند این قوم بی وفای نابکار و پیمان شکن که چنین سبط پیامبرشان را تنها گذاشتند و از ترس جان و مال یا حب جاه، او را یاغی بر خلیفه مسلمین دانستند و ریختن خون او را مباح شمردند. وای بر ایشان و اف بر این مردمان غدار که نسل اندر نسل شان هرگز به پایان نرسید و نزدیک به 1380سال بعد از شهادت امام حسین(ع) هم چنان اخلاف شان زمین را به وجود منحوس و سیرت خبیث‌شان ملوث کرده اند.

نمی دانم اگر هم اکنون و در زنده بودن، دفتر اعمال‌مان را جلوی چشم مان رسیدگی کنند، آیا با ادعای حسینی بودن و تحت لوای پرچم حسین سینه زدن، توانسته ایم شیعه ای حسینی باشیم و رهروی واقعی؟ چه بسا از خجالت سرمان پایین افتد... کاش کنه و غایت قیامش را درک کرده و فقط سرهای بریده و خیمه های آتش زده را نبینیم و گام در قدم به قدم راهش گذاشته باشیم.

به یقین نمی توان به صورت تمام و کمال چنان که حق کلمه و مطلب ادا شود، ابعاد این واقعه فراتر از باور را بررسی کرد و زوایا و رازهای آن را گشود. چنان که محققان، پژوهشگران و مستشرقین و هر کسی که دل در گروی مطالعه تاریخ و دین دارد، هر چقدر در بررسی این حماسه، دقیق تر و عمیق تر می شوند، تازه انگار تشنگی‌شان بر دانستن زوایای مکشوف و نامکشوف این واقعه، دم به دم نو می شود تا باز هم در حلاوت و زیبایی حماسه عاشورای حسینی غور کنند و دقیق شوند.

انتهای پیام/

کد خبر: 970469

وب گردی

وب گردی