سینما یا ژورنال؟ مسئله این است!

«عرق سرد» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سهیل بیرقی و تهیه‌کنندگی مهدی داوری است. این فیلم براساس واقعیت ساخته شده و قصه زندگی افروز اردستانی، بازیکن تیم ملی فوتسال بانوان است که حق اش را تضییع می‌کنند و مانع از حضور او در فینال بازی‌های آسیایی می‌شوند.

گروه فرهنگی ایسکانیوز؛ در یادداشتی به بررسی فیلم سینمایی عرق سرد پرداخته است. عرق سرد دومین فیلم سهیل بیرقی در مقام فیلمنامه نویس و کارگردانی جوان و تازه کار است. نخستین فیلم او تجربه ای جسورانه بود به نام «من» که در آن لیلا حاتمی نقش زنی به نام آذر را بازی می کند. کسی که با کارهای غیرقانونی و خلاف برای دیگران، از این راه کسب درآمد می‌کند.

حالا و در دومین تجربه او قصه ای واقعی را دستمایه ساخت قرار داده است. فیلمی که شمایلی تلویزیونی دارد و مثل بیشتر فیلم های آپارتمانی سینمای ایران برای پرده بزرگ ساخته نشده اند. با این همه بهترین توصیف برای فیلم این است که ما با یک جور سینما/ژورنال طرفیم. شبیهِ خواندن مقاله جنجالی درباره موضوعی ملتهب. گویی سهیل بیرقی در وهله نخست این فیلم را ساخته است برای ایجاد شلوغی و سر و صدا و بحث و جدل.

اگر با «عرق سرد» به مثابه اثری سینمایی روبرو شویم فیلم را پر مشکل خواهیم دید. برای نمونه دو شخصیت اصلی فیلم، باران کوثری و امیر جدیدی، هر دو ویژگی‌های لازم برای بدل شدن به یک شخصیت سینمایی را ندارند. باران کوثری که در فیلم نقش کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران را بازی می کند، پیش از اجرا و حتی در کست انتخاب اشتباهی است. چه اینکه حتی فیزیک کوثری در فیلم با آن چاقی چشم گیرش علیه ادعای فیلم است. ما بیش از آنکه بازی و فوتبال او را ببینیم عملا داریم حاشیه هایش را می بینیم. فیلمساز هم فوتبالش را با تدوینی سریع رد می کند. در نتیجه ما نمی پذیریم که این فرد با چنین خصوصیاتی آن قدر بازی خوبی دارد که نفر اول تیم باشد.

دیگر اینکه هیچ اطلاعی از خانواده و اطرافیان کوثری داده نمی شود. گویی بی کس و کار است. رابطه کوثری با امیر جدیدی هم به عنوان مهم ترین رابطه فیلم خالی از پرداخت است. چیزی از گذشته این رابطه نمی بینیم. آنها چطور با هم آشنا و به توافق رسیدند؟ چگونه هشت سال در کنار هم زندگی کرده اند؟ برای همین با چالش و شکاف بزرگ امروز آنها همراه نمی شویم و نمی توانیم آن را باور کنیم.

به نظر می رسد فیلمساز چنان در مسائل فرامتنی (ژست دفاع از حقوق زنان و فمینیسم مد روز) غرق شده که قصه را به کل رها کرده است. شخصیت امیر جدیدی را به یاد بیاورید. با آن جملات گل درشت و شعاری که قرار است او را به عنوان مجری سلبریت شبه مذهبی به مخاطب معرفی کند. در اجرا عمیقا مضحک از آب درآمده است؛ شدیدا بی مزه و یخ. وقتی شخصیتی انقدر کاریکاتوریزه می شود باورپذیری اش هم از دست می رود.

مشکل «عرق سرد» و طیف بسیاری از فیلم های اجتماعی نمای سینمای ایران که تعدادشان هم کم نیست، به نسبت خالق اثر با «موضوع» و «مسئله» برمی گردد. آنها بیش از آنکه دغدغه و مسئله را واکاوی کرده و مخاطب را به آن نزدیک کنند خواسته یا ناخواسته با سوءاستفاده از سوژه به دورتر شدن مخاطب از آن مسئله و هدر رفتنش کمک می کنند. برای همین در «عرق سرد» رویکرد فیلم جایی اروتیک و جایی درگیر شعارهای سیاسی می شود. انگار ما بیش از آنکه با قصه همراه باشیم درگیر امور بیرونی هستیم. در یک جمله «عرق سرد» فیلم مهندسی شده است. و مورد علاقه جشنواره های فرنگی که تصویر مورد نظر آنها را از ایران و ایرانی بازنمایی می کند.

انتهای پیام/

کد خبر: 972482

وب گردی

وب گردی