تندگویان: من شهیدزاده‌ام، نه آقازاده/ دانشگاه آزاد برای کمک به اشتغال جوانان ظرفیت بالایی دارد

معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان تأکید کرد: اگر دانشگاه آزاد اسلامی در تمام واحدهایش یک سایت با هر عنوانی مانند «مهارت افزایی» یا «مهارت آموزی» در کنار علم‌آموزی ایجاد کند که منطبق بر استان و شهرستان محلش باشد، به شکل بی‌نظیری به ما و کشور کمک می کند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، بیکاری جوانان و به طور ویژه فارغ التحصیلان پرشمار به معضلی جدی برای جامعه تبدیل شده است. هر ساله تعداد زیادی دانشجو از دانشگاه های متعدد کشور، فارغ التحصیل می شوند؛ اما وقتی مدرک خود را در دست می گیرند و به جست و جوی شغل می روند، درهای بسته در انتظارشان است. از طرف دیگر انتصاب آقازاده‌هایی که گاهی بدون دانش و تجربه ای، پست های مهم دریافت می کنند، صدای اعتراض جوانان و حتی دیگر اقشار جامعه را بلند کرده است. با محمدمهدی تندگویان، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان به گفت‌و‌گو نشستیم تا از راه حل وزارت ورزش و جوانان و در مقیاس بزرگتر؛ دولت برای ما بگوید. او در این گفت‌و‌گوی تفصیلی، جای خالی مهارت در آموزش را مهم ترین علت وضعیت موجود دانست و البته اعتقاد داشت دانشگاه آزاد اسلامی با توجه به ظرفیت های فراوانش می تواند گام مؤثری در جهت مهارت‌افزایی جوانان بردارد و به حل معضل اشتغال در کشور کمک کند. ماحصل این گفت و گو را در ادامه می خوانید:

* یکی از معضلات اصلی جوانان مخصوصا دانشجویان متأهل، مسکن است. شما چه راهکاری برای حل این مشکل دارید؟

پیگیری بحث مسکن ارزان برای دانشجویان متأهل به عهده وزارت مسکن است. این وزارتخانه باید گزارش بدهد و بگوید طی این سال ها چه ایده ای در این رابطه داشته است.

* نمی توان از ظرفیت دانشگاه‌ها در زمینه کاهش معضلات مسکن و اشتغال استفاده کرد؟

وقتی شرح وظایف را ابلاغ می کنیم، طرح ها را از همه اعضای ستاد می گیریم. مدل اصلی همکاری ما با دانشگاه ها، آموزش برای جوانان است. به طور مثال بحث جدیدی را مطرح کرده ایم و پیگری حوزه سرباز-مهارت را به عهده گرفته ایم. تأکید داریم مهارت های زندگی را باید به جوانان سراسر کشور آموزش داده و بحث های پایه ای حقوقی، مالیاتی و مراجعه به نهادهای مختلف را به بچه ها یاد بدهیم، حتی پیشنهاد دادیم در دوران سربازی، یک سری بحث های روانشناسی مثل کنترل خشونت که بعدها در کنترل آسیب های اجتماعی طلاق، کمک‌مان می کند را به جوانان پسر بیاموزیم. تنها تفاهمی که با دانشگاه ها داریم در بحث آموزش است. مثلا تفاهم نامه ای با جهاد دانشگاهی امضا کرده ایم؛ استادان را جهاد دانشگاهی می آورد و دوره ها را هم برگزار می کند، اعتبارات نیز از سوی ما تأمین شده و سرفصل ها را تعیین می کنیم. این مدل دوره های توانمندسازی را برای تشکل های خودمان که تقریبا تمام جوان ها را شامل می شود، برگزار کرده ایم.

* با توجه به فراگیری گسترده دانشگاه آزاد اسلامی، تاکنون هیچ گونه همکاری با این مجموعه داشته اید؟

به صورت اختصاصی خیر. تاکنون کسی از دانشگاه آزاد اسلامی نیامده به ما بگوید حاضر به همکاری هستیم؛ اما قطعا از همکاری با این مجموعه استقبال می کنیم. از خدا می خواهم چنین اتفاقی رخ دهد چون دانشگاه آزاد اسلامی در همه جای کشور، واحد دانشگاهی دارد. اگر نتواند هیچ کمکی به ما کند، حداقل می تواند فضاهایش را در اختیارمان قرار دهد. بچه هایی که مستعد هستند، تشکل ها را تشکیل داده اند و حالا می خواهیم دوره هایی برگزار کرده و مهارتی به آنها آموزش دهیم. ممکن است فضای آموزشی در استان ها در اختیار نداشته باشیم و اگر دانشگاه آزاد بپذیرد چنین کاری را برای ما انجام دهد، کمک خیلی بزرگی است. مثلا سه کلاس از واحدهای دانشگاهی خود را در اختیار ما بگذارند و ما استادان خود را بفرستیم تا به بچه ها درس بدهند یا اصلا برگزاری دوره های ما را به عهده بگیرند. ما حرفی نداریم و همان طور که گفتم از همکاری استقبال می کنیم.

* قانون منع به‌کارگیری بازنشستگان در دستگاه های اجرایی هر چند با استقبال مردم مواجه شد؛ اما برخی انتصابات و استفاده از فرزندان مدیران و مسئولان در سطوح بالای مدیریتی، انتقادات زیادی را به دنبال داشت. شما هم فرزند شهید محمدجواد تندگویان، وزیر نفت ایران هستید، هیچ گاه متهم نشدید «آقازاده» هستید و به واسطه پدرتان در دولت، پست گرفتید؟

قانون منع به‌کارگیری بازنشسته ها، قانون خوبی است و مقام معظم رهبری هم از این قانون دفاع کردند ولی اتفاقی که در عمل افتاده این است که کسی، قانون را «پایش» نمی کند. باید همان زمان که قانون را ابلاغ کردند، یک نهاد به عنوان ناظر تعریف می شد. بهتر بود نهادی خارج از دولت مثل مجلس شورای اسلامی این کار را انجام می داد و واقعا رصد می کرد اگر یک بازنشسته می رود، چه کسی جایگزین او می شود. اگر قرار است فردی بیاید که خودش دو سال دیگر بازنشسته می شود، دیگر این قانون، مفت نمی ارزد و اصلا برای چه ابلاغش کرده اند. من این صحبت را با اعضای فراکسیون جوانان مجلس هم مطرح کردم و گفتم: «شما باید کمیته ای تشکیل دهید و هر هفته یا ماهیانه از وزارتخانه ها گزارش بگیرید که این تعداد بازنشسته داشته اید، چه برخوردی با آنها کرده اید و جایگزین‌های‌شان را چگونه برگزیده اید؟» شایسته سالاری، بحث مهمی در این کشور است و عدم رعایتش یکی از عوامل بزرگ، ناامیدی جوانان است. از زمانی که به معاونت ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان آمده ام، معاونت ما حدود 20 سال جوان شده است. از مدیران کل شروع کرده ام و همه را تغییر داده ایم، معاون ها را هم در کل کشور تغییر می دهیم و حضور بانوان را هم پررنگ کرده ایم.

من به جوانان اعتماد و جوانان دهه شصتی را مدیرکل حوزه خودم کرده ام. در کل کشور هم در حال انجام این کار هستم، نه تنها آسیب ندیده ام بلکه خیلی هم خوب پیشرفت کرده ام، تا حدی که از زیرمجموعه خودم عقب می مانم. آنها فعال، پویا و اهل ایده پردازی هستند

* معیارتان برای انتخاب جوان ها چیست؟ یعنی اگر فردی فرزند یک مدیر یا مسئول باشد، برتری خاصی نسبت به دیگری ندارد؟

من چنین افرادی در مجموعه ام ندارم چون کاملا تخصصی نگاه می کنم. در هیچ یک از مدیریت های کل ما، فرد شناخته شده ای به آن معنا وجود ندارد. در حوزه ما جوانگرایی به معنای واقعی رخ داده است. من به جوانان اعتماد و جوانان دهه شصتی را مدیرکل حوزه خودم کرده ام. در کل کشور هم در حال انجام این کار هستم، نه تنها آسیب ندیده ام بلکه خیلی هم خوب پیشرفت کرده ام، تا حدی که از زیرمجموعه خودم عقب می مانم. آنها فعال، پویا و اهل ایده پردازی هستند. مدیران کل ما در جلسات هفتگی شورای مدیران به قدری ایده دارند که مقابل‌شان کم می آورم چون جوان هستند، اطلاعات‌شان به‌روز است، به مردم و جامعه دسترسی دارند و مشکلات را به‌روز و منطقی می بینند. بدنه حاکمیتی ما به قدری از اجتماع و مدل جوانان، فاصله گرفته که هر چه ما می گوییم، درک نمی کند. این جوانان به کار اشراف پیدا کرده اند و به همین دلیل توانسته ایم در طول یک سال، تحولی در این حوزه ایجاد کنیم. ما به جوانان اعتماد کردیم و به همه وزارتخانه ها هم توصیه می کنیم این کار را انجام دهند چون خودشان موفق می شوند. جوان، استعداد زیادی دارد و از آنجا که تازه آمده، می خواهد کار کند؛ انگیزه دارد و انرژی مضاعفی صرف می کند. ما تنها یک سال است آمده ایم ولی در همین مدت همراه با 4 مدیرکل به 20 استان سفر کرده ایم، در هر استان چند روز مانده ایم، جلسه گذاشته ایم، به شهرستان ها رفته ایم و با جوانان روستاها صحبت کرده ایم. بچه های ما جوان و پای کار هستند.

* خروجی این جلسات چه بوده است؟

بر مبنای ایده ها و مشکلاتی که به شکل مستقیم از مردم دریافت می کنیم، تصمیم می گیریم، استان ها را تفکیک کرده و برنامه های مختلف تولید می کنیم. جوانگرایی در معاونت ما و بعضی از جاهای دولت واقعا انجام شده است. بعضی از وزرا هم شروع کرده اند و معاونان جوان انتخاب می کنند، رئیس جمهوری هم یک وزیر جوان دارد ولی هنوز خیلی کم است. این کشور روزی با جوانان اداره می شد. وقتی انقلاب کردیم، جوان ها بودند که کشور را اداره کردند. شهید تندگویان با 29 سال سن در کابینه شهید رجایی، وزیر نفت شد. کار سخت تری از وزارت نفت در کشور داریم؟ چرا آن زمان به یک جوان 29 ساله اعتماد شد؛ ولی حالا وقتی یک فرد 40 ساله را معرفی می کنیم، می گویند نمی توانیم اعتماد کنیم چون تجربه ندارد. چطور آن زمان همه شما تجربه داشتید؟! الان سراغ به هر کدام از مدیران و وزرا بروید و بپرسید: «مدیریت در کشور را از چند سالگی آغاز کردید؟» پاسخ می دهند: «22 یا 25 سالگی». حالا من جوان 40 ساله معرفی می کنم که دیگر جوان هم نیست اما به او اعتماد نمی کنند. این تغییر در کشور به وجود نیامده و فقط بعضی از مدیران پذیرفته اند و به جوانان اعتماد می کنند. کافی است هر وزارتخانه فقط یک معاون جوان انتخاب کند.

* انتقاد مردم به نحوه انتخاب جوانان است. جوانان بسیاری تحصیلات عالیه دارند و واجد شرایط هستند؛ اما فرزند یک مدیر با همان شرایط یا حتی شایستگی های کمتری به مناصب مهم می رسد...

بحث «ژن خوب» از مصاحبه غلط یک فرد شکل گرفت. من زیاد به این صحبت نمی پردازم چون همیشه بدم آمده وارد این حوزه شوم.

ما «شهیدزادگان» هستیم و اصلا اوضاع مان متفاوت است. خودم 25 سال است در دولت کار می کنم، از کارشناسیِ صفر شروع کرده و دوره هایم را به تناوب طی کرده ام و بعد از 25 سال به این نقطه رسیده ام. اگر هم به شورای شهر رفتم، مردم انتخابم کردند و کسی به زور مرا وارد شورا نکرد

فکر می کنم بعد از 25 سال سابقه اجرایی در دولت، تبدیل شدن به یک معاون وزیر، چندان قضیه پیچیده ای نباشد. همه مراحل را طی کرده ام، درسم را خوانده ام و مدرک هایم را هم گرفته ام ولی می خواهم بگویم مسئولان ما و آدم هایی که در این نظام، کار کرده اند هم خانواده دارند. حالا پسرِ فردی که وزیر، نماینده مجلس یا در جایی مسئول بوده، درس هم خوانده و کار هم کرده، الان باید در این کشور چه کار کند؟ نمی گویم همه انتصابات درست است ولی اینکه مدام بنشینیم، رصد کنیم و هر کسی در هر جایی مشغول به کار شد، او را بزنیم، کار درستی نیست. برویم بررسی کنیم و اگر انتصابش شایسته بود، اعلام کنیم و بگوییم پسر آقای فلانی، انتصاب شایسته ای بوده و در واقع تفکیک قائل شویم ولی اگر بخواهیم از دم، همه را بزنیم، کار اشتباهی است. چه کار کنیم؟ همه را به خارج از کشور صادر کنیم تا بروند خارج از ایران، پست بگیرند؟ بالاخره باید کاری انجام شود. من می گویم بعضی از آنها، همین که از ایران نرفته اند، ایستاده اند و خدمت می کنند، خیلی خوب است ولی قبول دارم شایسته سالاری در نظام انتصابات دولت و در خیلی از جایگاه ها مثل شهرداری، رعایت نمی شود و در انتصابات، زیرساخت ها و تجربیات را در نظر نمی گیرند، بعد هم اتفاقات بدی رخ می دهد. در نهادهایی که باید تصمیم‌گیر باشند، ناگهان فردی را می گذاریم که هیچ سابقه اجرایی ندارد و سپی آن نهاد به صورت کلی دچار آسیب می شود. باید تفکیکی قائل شویم تا حداقل مردم، خوب را از بد تشخیص دهند.

* از دانشگاه آزاد اسلامی چه درخواستی برای کمک به وزارت ورزش و جوانان دارید؟

درخواست اولیه ام از دانشگاه ها و دانشگاه آزاد اسلامی، این است که پایش آموزش انجام شود، اگر آموزش عالی هم چنین کاری نمی کند، دانشگاه آزاد یک نهاد بزرگ است و خودش می تواند این کار را انجام دهد و در جهت خدمت به جوانان، پایش کند. دانشگاه آزاد می تواند برداشتی از مدل اشتغال در شهرستان ها و روستاها انجام دهد و بر مبنای آن، رشته ها را توزیع کند، به نظرم حتی باید یک تغییر نگرش در کشور به وجود بیاوریم. یک نخبه اجتماعی از تشکل های ما توانسته در یک شهرستان 270 یا 280 شغل ایجاد کند ولی نه مدرک دانشگاهی دارد و نه مخترع است؛ این نخبه برای من هزار برابر فردی ارزش دارد که دکتری می گیرد ولی هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. این تحول باید در کشور ما به وجود بیاید. من الان نیاز به نخبگان اجتماعی دارم؛ نخبگانی که مهارت های‌شان بسیار بالا باشد و بتوانند در اجتماع تولید اشتغال کنند. دانشگاه های ما باید به این موضوع ورود کنند، یعنی در کنار پرداختن به بحث دوره های علمی، به مهارت های مورد نیاز اجتماع هم بپردازیم و آنها را هم تولید کنیم. اصلا جوان ها را به این سمت سوق بدهیم. این که همه دکتر شوند، دردی را دوا نمی کند ولی اگر فردی در یک رشته خاص که هم علاقه، هم انگیزه و هم توانایی دارد، مهارت کسب کند، می تواند مثلا 30 شغل ایجاد کند. الان شرایط کمی برعکس است، فرد برای جست و جوی کار و حتی به خواستگاری می رود، از او می پرسند: «مدرک تحصیلی‌ات چیست؟!» هیچ کسی نمی پرسد: «مهارت تو چیست؟ آیا توانایی داری یک کار را به تو واگذار کنیم؟ می توانی کار را بچرخانی؟ اگر مدرکش را داری، مهارتش را هم داری؟» اما جوانان ما واقعا مهارتش را ندارند.

* دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین-پیشوا، مجتمعی تحت عنوان «مجتمع تحقیقاتی تولیدی کشاورزی و دامپروری» دارد که متشکل از گلخانه، گاوداری، مرغداری، استخر پرورش ماهی، زمین های کشاورزی، آزمایشگاه و مراکز تحقیقات جانبی است. از چنین ظرفیت هایی در دانشگاه آزاد چگونه می توان بهره برد؟

«استارتاپ»، بحثی است که دانشگاه ها می توانند به آن رونق ببخشند. ما یک سایت نمونه در زنجان با همکاری جهاد دانشگاهی درست کرده ایم، فضایی را گرفته ایم که حدود هزار و 800 متر مساحت دارد، جوان که وارد این فضا می شود، 7 هفته آموزش می بیند و همان جا در پروسه خودمان برایش ثبت شرکت انجام می دهیم. وقتی تعدادشان به 7 یا 8 نفر می رسد، ایده ای را با همدیگر جمع کرده و شرکتی را تأسیس می کنند. به تعداد محدودی از شرکت ها در همان جا، اجازه فعالیت می دهیم. مثلا به 10 تا 20 شرکت، دفتر می دهیم، فعال که شد و به سودآوری رسید، از مجموعه ما خارج می شود. امکان دارد جهاد دانشگاهی سهام‌دار شود و اگر تمایل نداشته باشد، هیچ سهمی در شرکت ها نخواهیم داشت. اردیبهشت ماه سال جاری، این کار را شروع کردیم و حدود دو ماه پیش، یکی از شرکت های ما با ارزش اسمی 5 میلیارد تومان خارج شد. جوانان در 7 هفته آموزش با ثبت یک شرکت به 5 میلیارد تومان سودآوری رسیدند.

* این اتفاق دقیقا همان چیزی است که می گویند باید در خصوصی سازی صحیح صورت بگیرد...

تعریف واقعی استارتاپ، همین است، یعنی در کوتاه مدت تبدیل به ارزش شوید. هر دانشگاهی می تواند چنین سایتی داشته باشد. موضوع استارتاپ کمی با علم‌آموزی متفاوت است. این افراد مهارت های لازم را برای کار کردن در اجتماع یاد می گیرند. ممکن است خیلی از جوانان ما دکتر و مهندس باشند ولی عملا مهارتی بلد نیستند. بچه هایی که شرکت‌شان را به ارزش 5 میلیارد تومان رساندند، در صنعت پوشاک فعالیت داشتند؛ شرکتی را ثبت کرده، تولیدی راه انداختند و الان به درآمد رسیده اند. مدل های مختلفی در این زمینه داریم. در بحث های علمی پژوهشی هم بچه هایی هستند که کار کرده اند. ما مدل های جالب زیادی در تشکل های خود داریم، به طور مثال در استان لرستان که با محرومیت های زیادی روبرو است، دو جوان (زن و شوهر)، رصدخانه ای با کمک ما، دریافت وام و ... در ارتفاع هزار و 800 متری از دامنه کوه احداث کرده اند. کنار رصدخانه، یک رستوران گردان و یک مجتمع اقامتی هم تأسیس کرده اند و حالا ما از «ناسا» (اداره کل ملی هوانوردی و فضا) هم پذیرش داریم. می آیند در رصدخانه، کار علمی انجام می دهند، در هتل استراحت می کنند و بعد می روند. 70 نفر الان در این رصدخانه مشغول هستند. از این دست نمونه های عجیب و غریب زیاد داریم که شاید اصلا به ذهن‌تان نرسد. در تبریز، تشکلی از بچه های فارغ التحصیل رشته نجوم داریم که آسمان‌نمای سیار تولید کرده اند، با مدارس، قرارداد می بندند، یک هفته آسمان‌نمای خود را مستقر می کنند، نجوم را در یک چادر مدور به بچه ها آموزش می دهند، درآمدشان هم از بلیت‌فروشی میان بچه هاست و در عین حال آموزش می دهند. در کشاورزی هم بچه های ما کارهای عجیبی انجام داده اند. در ارومیه چند سال است زعفران صادر می شود و شاید کمتر کسی از این اتفاق، باخبر باشد. بچه های ما حتی به دریاچه ارومیه هم کمک می کنند...

* با وجود اینکه ایران 90 درصد زعفران جهان را تولید می کند اما متأسفانه کشورهایی مثل اسپانیا، زعفران‌های ما را بسته بندی کرده و به نام خود صادر می کنند. برای بسته‌بندی هم فکری کرده اید؟

بسته بندی زعفران هم توسط بچه های ما انجام می شود. اتفاقا جوانان ما به دلیل اینکه اطلاعات‌شان به‌روز است و در نمایشگاه های صنایع غذایی دنیا شرکت می کنند، ایده ها را می گیرند، مدل ها را استانداردسازی می کنند و حتی نمایندگان خارجی به ایران می آیند و به بچه های ما آموزش می دهند. کار دومی که انجام می شود این است که پایش کرده اند و متوجه شده اند یکی از دلایل خشک شدن دریاچه ارومیه، مدل کاشت استان آذربایجان غربی است. به طور مثال درخت سیب باعث خشک شدن دریاچه شده است؛ درختان سیب روستاها را از کشاورزان می خرند و به جایش پسته و زعفران می کارند. هر دو محصول هم به صادرات رسیده و کشاورز هم استقبال می کند. این کارها را تشکل های جوانان ما انجام داده، نه دولت کمکی کرده و نه حتی وسط قضیه بوده. بچه های جوان، خودشان هستند که کار و مهارت پیدا می کنند. در دانشگاه ها باید واحدهایی به وجود بیاید که در کنار علم‌آموزی، مهارت و جسارت کار کردن هم به بچه ها یاد بدهد. این بچه ها وقتی فارغ التحصل شوند، جایگاه های بسیار خوبی در اجتماع پیدا می کنند و مانند همین افرادی می شوند که برای شما مثال زدم.

* برنامه جامع‌تری برای سر و سامان دادن به استارتاپ‌ها دارید؟

در حال حاضر شبکه کارآفرینان را در کل کشور ایجاد کرده و تشکل های‌مان را یک‌دست کرده ایم. برای اولین بار در ایران، شبکه ملی «گردشگران جوان» را راه انداختیم. الان بوم‌گردی‌های کل استان ها را شبکه ما انجام می دهد. توریست‌پذیر شده ایم، تا جایی که از خارج کشور، ثبت نام می کنند و می خواهند مثلا 4 استان کشورمان را ببینند، بچه های ما توریست ها را در استان ها تحویل همدیگر می دهند. گردشگران در خانه های بوم‌گردی ما ساکن می شوند و حتی به هتل نمی روند. لیدرهای تورها هم از جوانان خودمان هستند که هر کدام مسلط به دو، سه زبان هستند. در کنار این اتفاق، تنظیم بازار گردشگری داخلی را انجام می دهیم. دبیرستانی های یک استان را به استان دیگر می بریم و کشور را به بچه ها نشان می دهیم. جشنواره های بومی و محلی استان ها مثل جشنواره لباس و غذا را هم برگزار می کنیم. در شورای عالی هم اعلام کردم این شبکه را اردیبهشت راه انداختیم و تا پایان سال علاوه بر وضعیت موجود، حداقل هزار نفر اشتغال مستقیم تولید می کنیم. در اجلاس بین المللی ترکیه، پیشنهاد و پروپوزال خود را ارائه دادیم و گفتیم: «دفتر گردشگری جوانان جهان اسلام را باید به ما بدهید». پروپوزال ما در حال بررسی است و مطمئنم تصویب هم می شود. من از اعتبارات بین المللی در حوزه ام استفاده می کنم و بحث گردشگری بین المللی را در حوزه جوانان جا می اندازم. این جوانان، همان هایی هستند که کم کم، مهارت یاد گرفتند. طبق برداشت ما، نیاز کنونی جوانان فقط مهارت‌آموزی است؛ مدرک دارند ولی مهارت ندارند؛ بنابراین برای تمام شبکه ها، دوره برگزار می کنیم. به طور مثال برای گردشگری، دوره های مشخص گذاشته ایم، استادان دانشگاهی آورده ایم و اینطور نیست که جوان، صبح بیاید و شب یک لوح برایش بفرستند. امتحانات کتبی می گیریم و برگه ها برای تصحیح به دانشگاه تهران می رود. مدارک دوره ای که در اردیبهشت ماه برگزار کردیم را هنوز نداده ایم چون در حال بررسی هستیم، پایش عملکرد انجام می دهیم و میزان فعالیت بچه ها در مدارج علمی‌شان تأثیرگذار است. دوره ها را هم در آموزش، تکرار می کنیم. بچه هایی هستند که فارغ التحصیل شده اند و کار را هم شروع کرده اند ولی احساس کردیم مهارت لازم را ندارند و به آنها مهارت آموختیم.

اگر دانشگاه آزاد اسلامی در تمام واحدهایش یک سایت با هر عنوانی مانند «مهارت افزایی» یا «مهارت آموزی» در کنار علم‌آموزی ایجاد کند که منطبق بر استان و شهرستان محلش باشد، به شکل بی‌نظیری به ما و کشور کمک می کند

* پس دانشگاه آزاد می تواند از ظرفیت هایش در استان ها برای آمایش شغلی استفاده کند؟

اگر دانشگاه آزاد اسلامی در تمام واحدهایش یک سایت با هر عنوانی مانند «مهارت افزایی» یا «مهارت آموزی» در کنار علم‌آموزی ایجاد کند که منطبق بر استان و شهرستان محلش باشد، به شکل بی‌نظیری به ما و کشور کمک می کند. این ایده من است و فکر می کنم عملی باشد. ما در کرمان، جاهایی را داریم که به جای کشت خشخاش، به کاشت گُل پرداخته اند و روی عرقیاتی مثل گلاب کار می کنند. ما برای اولین بار در ایران، تولید «خشت گلاب» داشتیم؛ از تفاله گلاب، خشتی تولید کرده اند که وقتی در شومینه می گذارید، علاوه بر اینکه خوشبو است و فضا را معطر می کند، عمر سوختش 10 برابر زغال است. 10 ساعت می سوزد، هیچ نوع اشتعال دودزایی ندارد و در عین حال خوشبو است. همچنین از کنسانتره گلاب، تولیداتی داشته اند که در کِرِم ها و لوازم آرایشی استفاده می شود و تا جایی که می دانم هر گِرم آن، 10 برابر طلا معامله می شود. بچه های کرمان، کشت خشخاش را به کشت گُل محمدی تبدیل کرده اند و به چنین دستاوردهایی رسیده اند. در کنار گلاب، فراورده ها و گیاهان دارویی بسیاری هم تولید می شود چون استان کرمان، مستعد بوده، زمین‌شناسی شده و به نتیجه رسیده است. اگر چنین کاری را در کل کشور و برای همه استان ها انجام دهیم، معلوم خواهد شد کدام استان بستر مناسبی برای دامپروری، کشاورزی، صنعت و ... است. اگر بچه های همان استان، مهارت متناسب با استعداد زادگاه‌شان را یاد بگیرند، بحث اشتغال خیلی متفاوت خواهد شد.

خبرنگار: مهدی فیضی‌صفت

انتهای پیام/

کد خبر: 989777

وب گردی

وب گردی