سخت گیری بی رویه در مدارس غیرانتفاعی  موجب افزایش استرس دانش آموزان می شود

طبق بررسی های انجام شده در سیستم آموزش و پرورش کشور، در می یابیم که مدارس غیرانتفاعی با تمام اهداف ارزشمندی که درشروع کار داشته اند، در حال حاضر، تاثیرات منفی و مخربی از لحاظ روانشناسی و اجتماعی بر اقشار مختلف جامعه به ویژه دانش آموزان داشته اند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، طبق بررسی های انجام شده در سیستم آموزش و پرورش کشور، در می یابیم که مدارس غیرانتفاعی با تمام اهداف ارزشمندی که درشروع کار داشته اند، در حال حاضر تاثیرات منفی و مخربی از لحاظ روانشناسی و اجتماعی بر اقشار جامعه داشته است.

کارشناسان تعلیم و تربیت بر این نظرند که درجه بندی مدارس و سوق دادن امکانات آموزشی و رفاهی به سمت مدارس خاص غیرانتفاعی هم خلاف قوانین کشور و هم خلاف عدالت و اخلاق آموزشی و پرورشی جامعه است.

آموزش و پرورش، دو هدف خیلی مهم در سراسر دنیا دارد. اول این که در همه کشورها کوشش می کنند سطح پیشرفت تحصیلی جامعه دانش آموزی خودشان را بالا ببرند. دوم، رشد متعادلی در بخش روانی و اجتماعی دانش آموزان ایجاد کند.

در واقع، خانه و مدرسه در درون یک نظام اجتماعی کلان به نوعی عمل می کنند که همواره بقا و دوام جامعه تضمین شود نه آن که هر یک بر خلاف دیگری، دارای فعالیت و عملکردی انحصاری باشد. چنان چه خانه و مدرسه ، اهداف و آرمان ها و عملکردهای یکدیگر را تأیید نکنند، دانش آموزان دچار تضاد و تعارض می شوند و همراهی آن ها با خانه یا مدرسه کاهش خواهد یافت.

مقام معظم رهبری نیز بارها در نشست ها و رهنمودهای خود درباره گسترش ابعاد آسیب های اجتماعی به ویژه در میان نوجوانان و جوانان توصیه های ارزشمندی داشته اند که تبعیت از این راهبردها نقشه راهی برای مقابله با تهدیدهای اجتماعی و فرهنگی است.

یکی از دغدغه های امروز جامعه ما فراوانی روزافزون بروز آسیب های اجتماعی است که ابعاد دیگری در جنبه های روانی و فرهنگی را به خود معطوف داشته است.

در هر جامعه، برخی افراد هستند که مشکلات ذهنی و هوشی و رفتاری دارند. از طرف دیگر 3 درصد یا 4 درصد جامعه هم، افراد با استعداد درخشان، تیزهوش و سرآمد هستند. کشورهای دیگر سعی می کنند دانش آموزان را در کنار یکدیگر آموزش بدهند تا جامعه از افراد مختلف به صورت مساوی تشکیل شود.

جدا کردن دانش آموزان، قطعا روش درستی نیست. اگر امروز کوشش می شود اصلاحاتی در کشورما انجام شود شاید به نوعی هماهنگ کردن خودمان با ارزش های قرن بیست و یکم است. از جمله این ارزش ها می توان به ارزش های انسانی و فرصت های برابر آموزشی اشاره کرد. جدا کردن دانش آموزان، هم به بچه ها آسیب می زند وهم به نوعی تمامی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد.

در کشورهای توسعه یافته، معلم آموزش می بیند که برای هر دانش آموز، برنامه آموزش انفرادی تدوین کند. در مدرسه چند نوع آموزش وجود دارد که یک نوع آن، آموزش هایی است که دانش آموزان به صورت تصویری آموزش می بینند. در دروس ویژه، بچه ها آموزش انفرادی می بینند یا دسته بندی می شوند و برای دانش آموزان سرآمد یا پایین تر، کلاس های ویژه تشکیل می شود ولی عملا در یک مدرسه آموزش می بینند.

در واقع، آموزش و پرورش ما، کنکور محور و آزمون محور است و مهارت های شناختی را به خوبی به دانش آموزان یاد نمی دهد. الان مهارت هایی تحت عنوان مهارت های قرن بیست و یکم مطرح است، در حالی که بخشی از این مهارت ها فقط مربوط به مهارت های شناختی است.

مهارت های شناختی شامل ریاضیات، خواندن و نوشتن و علوم است. تمام آزمون ها و ورودی ها و جدا سازی ها برای این است که مهارت های شناختی را به بچه ها منتقل کنیم که با این تفاسیر، تحقیقات نشان می دهد توانایی های شناختی، لزوما به موفقیت در زندگی و موقعیت شغلی منجر نمی شود.

وقتی این دانش آموزان را به این مدارس می بریم و آنها را جدا می کنیم در حقیقت به آنها می گوییم آدم های متفاوت و دارای ویژگی های منحصر به فرد هستند. مدرسه هم به این موضوع دامن می زند. مدرسه هم فقط مهارت های شناختی به دانش آموزان، آموزش می دهد و در نتیجه در مهارت های فردی و بین فردی و اجتماعی، مشکل و نقص پیدا می کنند.

در عین حال این جدا شدن هم، فرصت تعامل و تجربه را ایجاد نمی کند. بنابراین می شود گفت حتی به نحوی بهترین بچه ها را که انتخاب و جدا می کنیم از یک بخش بسیار مهم از رشد که رشد روانی و اجتماعی شان است محروم می کنیم. رشد روانی و اجتماعی می تواند کارکردهای مغزی این دانش آموزان را تحت تاثیر قرار بدهد.

دکتر ایمانی روانشناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز در این زمینه اظهار کرد: در واقع اصل سیستمی که ما در نظام آموزش و پرورش خود داریم، دو بعد بسیار با اهمیت دارد که شامل آموزش و توامان پرورش است.

وی ادامه داد: در واقع نظام آموزش و پرورش ما، از موضوع تربیت که یکی از ارکان اساسی خود است غفلت کرده است و بیشتر بر روی بخش آموزش تمرکز کرده است. این نظام در راستای کیفی سازی آموزش و پرورش، اقدام به سرمایه گذاری در تاسیس مدارس غیرانتفاعی کرد، متاسفانه چه در مدارس دولتی و چه در مدارس غیرانتفاعی توجه به موضوع تربیت کمرنگ شده است.

ایمانی تصریح کرد: با شکل گیری مدارس غیرانتفاعی، جامعه ما به دو بخش عمده تقسیم شد ، بخش اول، افرادی هستند که به لحاظ شرایط مالی و اقتصادی جزء قشر مرفه جامعه هستند و بخش دوم، طبقات متوسط و پایین جامعه که اکثرا به دلیل محدودیت های مالی درمدارس دولتی تحصیل می کنند.

وی افزود: همین امر باعث می شود تا فاصله آموزشی بین قشر ثروتمند و متوسط و فقیر جامعه بیشتر شود و معلمان مدارس دولتی نیز به دلیل امکانات بیشتر به تدریس در مدارس غیردولتی روی می آورند و به این ترتیب مدارس دولتی ما دچارافت آموزشی و در نتیجه تبعیض آموزشی می شوند.

ایمانی بیان کرد: دانش آموزانی که در یک محیط بسته و ایده آل آموزشی تحصیل می کنند، در مرحله بعدی زندگی خود نمی توانند به راحتی خود را با جامعه منطبق کنند و خسارات جبران ناپذیری درمسائل زندگی و اجتماعی به ویژه در شهرهای بزرگ ایجاد خواهد کرد.

وی در ادامه گفت: یکی دیگر از تاثیرات منفی مدارس غیرانتفاعی ، این است که قشر محروم و فقیر جامعه تمام موفقیت خود را از راه پول و ثروتمند شدن می بینند و بسیاری از اصول اخلاقی و انسانی را نادیده می گیرند که این موضوع قطعا برای قشر جوان ما نگران کننده است.

در 50 سال اخیر، روند آموزش و پرورش تغییر کرده است. روند آموزش و پرورش به سمتی است که پیشرفت تحصیلی و رشد روانی و اجتماعی تحقق پیدا کند. ما تقریبا بحث رشد روانی و اجتماعی دانش آموزان را کنار گذاشته ایم، به همین دلیل است که در حوزه های مختلف رفتاری، اخلاقی، و روانی یعنی اختلالات مختلف و آسیب های اجتماعی، مشکل پیدا کرده ایم.

همچنین دکتر مجید ابهری روانشناس و استاد دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز اظهار کرد: از آن جا که در توزیع ثروت، عدالت اجتماعی در کشور در نظر گرفته نشده است، این موضوع به تمام ابعاد اجتماعی و فرهنگی انتقال می یابد. همچنین توزیع غیرعادلانه آموزش و امکانات آموزشی در کشور ما بسیار تاسف انگیز است.

وی ادامه داد: ایجاد مدارس غیرانتفاعی متعدد به اندازه کافی و همچنین کلاس های فوق برنامه خصوصی برای قشر معدودی از جامعه دانش آموزی مظهر تبعیض آموزشی و تحصیلی است زیرا امروز در برخی مناطق کشور امکانات ضعیف و غیراستاندارد آموزشی و رفاهی در کلاس های درس هستیم.

ابهری تصریح کرد: این مسائل قطعا تاثیرات منفی بسیاری در روحیه دانش آموزان قشر ضعیف و متوسط خواهد گذاشت و به آن ها احساساتی که با بی انگیزگی و بعضا عقده ای بودن تلفیق شده است، همراه خواهد کرد.

وی افزود: تفاوت سطح امکانات آموزشی و رفاهی ، منجر به ایجاد فاصله و اختلافات کودکی بین افرادی که در مدارس دولتی و مدارس غیرانتفاعی تحصیل می کنند، ایجاد خواهند کرد که این موضوع قطعا با توزیع عادلانه این امکانات در مدارس رفع خواهد شد.

ابهری در ادامه گفت: آزمون کنکور علاوه بر ایجاد مافیا در این حوزه، با سودهای میلیاردی باعث شده تا مدارس خاص، موسسات کنکور و همچنین معلمان تدریس خصوصی در زمینه کسب درآمد در کشور، سرآمد باشند و همچنین موجب می شود تا خانواده های کم درآمد عملا شانس کمی برای ورود به دانشگاه داشته باشند.

وی در پایان تاکید کرد: با وجود تمام این تبعیضات، کنکور بر اقشار ثروتمند جامعه نیز اثرات منفی بسیاری دارد. زیرا از این افراد به دلیل هزینه های فراوانی که در این زمینه کرده اند ، توقعات زیادی خواهد داشت و همین موضوع موجب اضطراب و آشفتگی آن فرد خواهد شد که قطعا این روند نادرست نیازمند بازنگری جدی مسئولان مربوطه است.

انتهای پیام/

کد خبر: 993472

وب گردی

وب گردی