جهانگیری باید هزینه‌ها را به گردن بگیرد/ در دیگ بانکداری ما موش گذاشتند/ اظهارنظر موسوی دروغی بزرگ بود

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، گفت: بعد از ماجرای فتنه، تحریم‌ها علیه کشورمان تشدید شد؛ ولی قبل از آن آمریکا می رفت که با ایران از در مسالمت وارد شوداما بعد از فتنه عنادش با ایران بیشتر شد.

به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز، چهل سال از عمر انقلاب اسلامی ایران گذشته و هنوز مسائلی وجود دارد که برطرف نشده است و حالا به چالش های جدی تبدیل شده‌اند. در این بین همت مسئولان در کنار برخورد جدی آنها با مفاسد؛ همچنین توجه شان به راهکارهای موجود برای برون‌رفت از مسائل جدی کشور حائز اهمیت است. با این اوصاف باید گفت هستند افرادی که راهکارهای چنین مشکلاتی را دارند و منتظر گوشه چشمی از سوی دولتمردان برای رفع مشکلات مردم هستند. در گفت و گوی دیگری که با اشخاص سیاسی داشتیم به سراغ فردی رفتیم که هم چهره ای حوزوی است و هم دستی بر تدریس در دانشگاه دارد. وی متولد شهر مقدس مشهد است و در کنار تحصیلات حوزوی در رشته اقتصاد هم تحصیل کرده اند. غلامرضا مصباحی مقدم کسی است که جزو افراد دغدغه‌مند برای اقتصاد اسلامی شناخته می شود؛ اما در بین صحبت هایش ناگفته هایی هم از عالم سیاست پیدا می شود که برای خوانندگان جذاب است. در ادامه شما را به گفت و گویی که با حجت الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام داشتیم دعوت می کنیم.

خودتان را برای خوانندگان ما معرفی کنید

غلامرضا مصباحی مقدم هستم، بیستم تیر سال 1330 در مشهد مقدس و از خانواده متوسط به پایین متولد شدم. در حوزه علمیه قم تحصیل کردم. همزمان تحصیلات در رشته اقتصاد را پیگیری کردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران فرصتی پیدا کردم در دانشگاه تربیت مدرس، علامه طباطبایی، دانشگاه تهران و دانشگاه امام صادق(ع) تدریس کنم.

علاوه بر این از نظر سیاسی وارد فعالیت های جامعه روحانیت مبارز شدم که این کار بنا بر دعوت مرحوم آیت الله مهدوی کنی بود. سه دوره هم نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی بودم؛ یعنی از دوره هفتم تا نهم در مجلس حضور داشتم. بنا بر انتصاب رهبر معظم انقلاب دو دوره هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام شدم. در دوره اخیر از سوی مجمع برای هیئت عالی نظارت انتخاب شدم که این هیئت جمعی منتخب از اعضای مجمع است. خدا را شکر که توفیق داد قبل از دوران دفاع مقدس وارد عرصه کمک به نظام شدم. در این زمان به بروجرد اعزام شدم تا کمیته انقلاب اسلامی را ایجاد کنم. بعد از شکل گیری دوران دفاع مقدس در خدمت سپاه و بسیجیان بودم. مکرر توفیق پیدا کردم در جبهه های دفاع مقدس در کنار رزمندگان برای تبلیغ خدمت کنم. از نظر اجتماعی هم دائما سعی کردم ارتباطم را با مردم چه در مساجد چه در منابر و محافل عمومی حفظ کنم . از این جهت تلاش من بر این بوده هیچگاه از مردم فاصله نگیرم.

درآمد ماهیانه شما چه قدر است؟

استاد دانشگاه امام صادق(ع) هستم که دریافتی من از آنجا حدود 8میلیون تومان می‌شود.

شما ظاهرا عضو کمیته فقهی بورس هم هستید از آنجا چه قدر دریافت می کنید؟

آنجا حق الجلسه‌ای مبلغی به من میدهند.

فرزندان شما الان کجا هستند؟ آیا در دستگاه‌های دولتی شاغل‌اند؟

یک پسر دارم که جایی شاغل نیست و خودش فعالیتی در عرصه نرم افزار و سخت افزار دارد. او کار برنامه نویسی و شبکه سازی می کند.

در ضمن پنج دختر دارم که خانه‌دار هستند. البته یک نفرشان دانشجوست و مشغول به تحصیل است. بقیه خانه دار هستند. هیچ کدام‌شان در دستگاه های دولتی شاغل نیستند.

الان در شرایط اقتصادی هستیم که به علت سوء تدبیر یا ناتوانی مسئولان، کشور به سمت شرایطی رفته که مورد رضایت مردم نیست. دلار لحظه ای نوسان می کند اقلام اساسی و کالاهایی که مردم به صورت روزانه مصرف می کنند تغییر قیمت دارند و سفره مردم کوچک تر شده است. آیا قبول دارید که بگوییم در وضعیت بحرانی قرار داریم؟

کلمه بحران برای حالا خیلی صادق نیست. ما شرایط بدتر از این را هم گذارنده‌ایم که حتی آن را هم تعبیر به بحران نمی کردند. ولی شرایط فعلی چیزی شبیه به بحران هست. معمولا این شرایط را می گویند کشور دچار مشکل است. شرایط به گونه ای است که در بخشی بحران وجود دارد یا نزدیک به بحران هست ولی کلمه بحران خیلی برای شرایط فعلی صادق نیست.

شرایط فعلی خیلی هم عادی نیست به تعبیری نسل های جوان انتظار دارند جریان های سیاسی صدایشان را بشنوند و مقداری از لحاظ روانی هم سو با مردم باشند و تا حدودی جریان های سیاسی در این برهه از زمان که حساس است، خفه خون سیاسی گرفته اند و فقط فعالیت های خودشان را به انتخابات مجلس، شورا یا ریاست جمهوری گره می زنند. شما سخنگوی روحانیت مبارز هم هستید. جریان ریشه دار و اصیلی هم هست. چرا جامعه روحانیت مبارز سکوت کرده است؟

البته شخصا آدم ساکتی نیستم. در هفته شاید ده‌ها گفت‌وگو دارم و پخش می‌شود و مقالات علمی می نویسم. این اظهار نظرها در راستای مطرح کردن مشکلات و راه حل آنها است است. ولی قبول دارم جریان سیاسی روحانیت مبارز وارد این بحث نشده است؛ اما معنایش این نیست که ما درباره چنین موضوعاتی در داخل جامعه روحانیت مبارز بحث نمی کنیم.

مباحث ما بازتاب ندارد. چون نمی خواهیم از نظر سیاسی به مشکلات دامن بزنیم و این طور وانمود شود که از فرصت استفاده کرده و می خواهیم خودمان را مطرح کنیم. نکته مهم دیگر این است که مدتی است، جامعه روحانیت مبارز اقدام به بازنگری اساس نامه خودش کرده و ساختارش در حال تغییرکردن است. به طور عمده فکر و ذهن‌مان مشغول اینگونه مسائل است تا اینکه خودمان را برای دوربعدی فعالیت ها آماده کنیم. چون احساسمان این بود با توجه به شرایط گذشته تاثیر گذاری ما در حدی که انتظار داریم نیست. امیدواریم که در این بازسازی به شرایطی برسیم تا در کل کشور تاثیرگذاری خودمان را در حدی که قابل قبول باشد، داشته باشیم.

شما کارشناسی ارشد اقتصاد و دکترای فقه دارید. چهل سال از عمر انقلاب می گذرد؛ ولی اثری از اقتصاد اسلامی نمی‌بینیم. بحث های پیش افتاده و یا با پشتوانه علمی قوی برای اقتصاد اسلامی مطرح شد ولی اقدام عملی ندیدیم. مشکل از کجاست؟

از آغاز پیروزی انقلاب دولت هایی تشکیل شد که دغدغه عملیاتی کردن اقتصاد اسلامی را نداشتند. البته دولت های تشکیل شده نسبت به اقتصاد اسلامی رویکرد عدم تقابل نداشتند ولی رویکر حمایتی هم نداشتند. تقاضایی برای اقتصاد اسلامی نداشتند.

این مقوله نیازمند تقاضا است. اوایل انقلاب بعد از بسته شدن دانشگا ها امام دستور بازگشایی دادند و گفتند برای علوم انسانی از حوزه ها کمک بگیرید. در آن زمان در قم به ابتکار آیت الله مصباح یزدی دفتر مطالعه حوزه و دانشگاه ایجاد شد و مطالعه در مورد علوم انسانی شروع شد. همان موقع فکر می کردیم این فعالیت مورد حمایت دولت ها نیست.

زحمات زیادی کشیده شد ولی هیچ کسی تقاضا نداشت تا چگونه از آن چیزی که تولید کردیم استفاده کنیم. چون تقاضایی نبود مورد حمایت هم قرار نگرفت. در نتیجه فرصتی به وجود نیامد که آنچه تولید شده بود در آموزش های دانشگاهی و یا اذهان استادان دانشگاه ما نفوذ کند. طبعا چیزی شد که اتفاق افتاد.

اقتصاد ما در برهه ای از زمان تحت تاثیر اندیشه های افراد چپ اقتصاد بوده و بعد از آن تحت تاثیر جریان اقتصاد آزاد قرار گرفت که منبعث از اندیشه های لیبرالیسم است. در دوران روحانی شاهد تسلط تفکر لیبرال هستیم و بنابراین این طور نبوده که اقبال جدی برای تقاضای اقتصاد اسلامی وجود داشته باشد. صاحبان اندیشه در تفکر اقتصاد اسلامی سعی کرده اند خودشان را بر جریان فکری حاکم وارد و تحمیل کنند و جایی برای خودشان باز کنند. خوشبختانه اقتصاد اسلامی در جریان آموزش ورود کرده و شما می بینید که تعدادی از دانشگاه های ما مثل دانشگاه امام صادق(ع) ، موسسه آموزش پژوهشی امام خمینی ،دانشگاه علامه طباطبایی تهران و یا در دانشگاه شهید بهشتی اقتصاد اسلامی را جدی گرفتند ولی هنوز جریان غالب نشده است. در دوره دولت قبل از نظر حمایت از فعالیت های پژوهشی حمایت هایی صورت گرفت ولی در این دولت همان حمایت ها هم استمرار پیدا نکرده است. اقتصاد اسلامی آن وقت می تواند بر کرسی اجرایی بنشیند که باور مدیران ما خصوصا در عرصه بانکداری، برنامه ریزی، صنعت،معدن و تجارت اقتصاد اسلامی باشد و چنین باوری داشته باشند.

آیا اقتصاد اسلامی راه نجات است؟

مسلما راه نجات است. تجربه های اقتصاد اسلامی آنجایی که پیاده شده خصوصا در بانکداری اسلامی موفقیت آمیز بوده است و در رقابت با اقتصاد لیبرالی برتری خودش را نشان داده است. شاهد حرف من بانکداری اسلامی ایجاد شده در بعضی از کشورهای اسلامی است.

از جمله این کشورها مالزی است. جالب این که بانکداری اسلامی در آنجا آنقدر موفق بود که غیر مسلمانان آمده اند در بانک های آنجا سرمایه گذاری کرده اند. اوراق مالی مالزی در بازارهای اروپا به کار گرفته شده است.

بانکداری اسلامی در بانک های مثل HSBC یا CITY BANK ورود پیدا کرده است. این برای شما جای تعجب ندارد! خود غربی ها برای جذب سرمایه مسلمانان بانکداری اسلامی را می پذیرند؛ ولی در میان بعضی از کشورهای اسلامی از جمله ایران اهتمام لازم برای عملکرد بانکداری اسلامی دیده نمی شود.

حرف از بانکداری اسلامی زدید. اخیرا رئیس جمهور هم گفتند بانک های خصوصی اوضاعشان خراب است و برخی از بانک ها روزانه برای ما دردسرساز هستند. به این نظام بانکی بعضی از مراجع واکنش نشان دادند و گفتند سیستم بانکداری ما ربوی است. آیا چنین چیزی را تایید می کنید؟ چرا بانک های ما نمی توانند به تولید و مردم کمک کنند؟

سال 1362 مجلس عملیات بانکی بدون ربا را تصویب کرده است. از یک سال بعد این قانون اجرا شده است. اما از اول در اثر عدم باور به آن به تعبیر عامیانه در دیگ بانکداری ما موش گذاشتند. می دانید وقتی موش در دیگ وارد شد کل غذا نجس می شود. آن موشی که وارد کردند سود پول است. البته این کلمه به تنهایی حقیقت امر را نشان نمی دهد. واژه سود علی الحساب معنای بدی نمی دهد.

آنچه در عمل اتفاق افتاد چیزی جز سود پول نبود. به عبارت دیگر سپرده گذاران در بانک پول های خودشان را می دهند ولی سود از قبل تعیین شده ای را می گیرند.

این را سود پول می گوییم. عملکرد بانک ها در مقام عمل دوگونه است. در بعضی از آنها استفاده درستی از عقود مبادله ای می شود مثل تامین مالی برای خرید مسکن، شاید در مورد فروش خودرو هم در مواردی درست عمل کنند آنجایی که وجه برای خرید خودرو به حساب خود شرکت تولید کننده واریز می شود و به خریدار داده نمی شود. به معنای اینکه خودرو را بانک به صورت نقد می خرد و به صورت قسطی به فروشنده می فروشد این اشکالی ندارد؛ اما جایی که سوری می شود. مثل اینکه در مورد خرید کالا فاکتور سوری تهیه می کنند دقیقا نشان دهنده عملکرد غیر شرعی بانک هاست. مواقعی که تسهیلاتی تحت عنوان مشارکت مدنی به سرمایه گذاران می دهند ، آنجا بانک به صورتی عمل می کند که سود قطعی به دست بیاید.

این هم سوری عمل کردن است. بر این اساس نمی توان گفت آن بانکداری اسلامی است. نه اینگونه نیست. این مواقع همان جایی است که بانک نامشروع عمل می کند. مشکلات بانکداری ما بخشی از این مقوله است. بخش دیگری هم از ناکارآمدی است. البته علت عمده همان ناکارآمدی همین مسئله سودبانکی است. سودی که به سپرده گذارن می دهند پاشنه آشیل نظام بانکداری است. همین می شود که بانک ها بین یکدیگر مسابقه ای برای پرداخت سود پول بیشتر می گذارند.

بانک های خصوصی که اضافه شدند این موضوع تشدید شد. موسسات مالی که آمدند مسئله بازهم تشدید شد. الان فرهنگی شکل گرفته و آن هم این است که خانواده پس‌اندازی داشته باشند و از آن زندگی‌شان را بگذرانند.

باورتان می شود که الان 60دردصد خانواده های کشور ما صاحبان سپرده هایی هستند که این سپرده ها حداقل معیشتی را برایشان تامین می کند.

دیگر شاغل نیستند و دستشان به کار نمی آید. آنهایی که مبالغ بالاتری دارند می گویند به جای اینکه خودم کار کنم پولم کار می‌کند. این سم مهلکی برای نظام اقتصادی است. نظام اقتصادی باید کاری کند و صاحبان سرمایه ها کار کنند و خودشان هم ظرفیتشان را به کار بگیرند و پول به عنوان کمک باشد.

پول باید در تولید بیاید و از این جهت سود کند. پول باید در تجارت وارد شود تا سود کند. الان اتفاقی افتاده افتاده این است که پول وارد جریان تولید نمی شود و سود می کند.

این موضوع 60درصد اقتصاد ما را تشکیل می دهد. اقتصاد ما را ناکارآمد کرده است. همین باعث شده تا بانک های ما که تعهداتی برای خودشان ایجاد کردند، از پس آنها درست بر نمی آیند و در نتیجه همه شان دچار مشکل شده اند. الان بانک های ما یا نزدیک به شرایط بحران هستند و یا حتی می توان گفت وارد بحران شده اند. این ناکارآمدی ها همان موشی است که در دیگ افتاده است. به نظرم تامسئله سود پول حل نشود بقیه مسائل هم حل نمی شود.

شما تا به حال از این نظام بانکی که می گویید وامی هم گرفته اید؟

برای بازسازی خانه ام وام گرفتم و البته دلیلم این بود چون ساخت خانه را مبنا قرار دادم دقیقا خواستم در راستای قراردادی که با بانک داشتم عمل کنم و هیچ تخلفی نداشته باشم. از این جهت الحمدالله تصفیه شده است؛ اما بار دیگر وقتی رفتم تا وام دیگری بگیرم عقب نشستم چون رفتاری دیدم که نادرست بود.

چهل سال از عمر انقلاب می گذرد قوه قضائیه ما را چگونه ارزیابی می کنید؟

در مورد فساد برخورد می شود و شاهدش هم برخورد با شهرام جزایری است. وقتی مفسد را مبنا قرار می دهیم برخورد شد. با مه آفرید خسروی، بابک زنجانی، افراد دیگری هم که فساد مالی داشتند، برخورد شد. اخیرا هم افرادی که در عرصه خودرو و دلار و ... فساد داشتند با آنها برخورد شد؛ اما در مورد مدیران نظام قبول ندارم که برخوردهایی انجام شده است. غالبا برخورد با مدیران را می گذارند برای بعد از دوره خدمتشان و این را در مورد چند نفر شاهد بودیم. مثل معاون اول رئیس جمهور سابق و یا اطرافیان او که رسیدگی هایشان بعد مدت کاری‌شان بوده است. در همان زمانی که تخلفات رخ می دهد باید رسیدگی کرد.

در مجلس دوره نهم یا هشتم، حداقل دوبار و در هر بار 12 بند تخلفات رئیس جمهور را تصویب شد. این تخلفات را باید قوه قضاییه فورا رسیدگی می کرد.

شاید رسیدگی به این تخلفات می توانست جلوی تخلفات دیگری را بگیرد. یکی از تخلفات اجرای بد هدفمندی یارانه ها بود. به گونه ای این قانون را اجرایی کردند که نتایج معکوسی به دست آمد. ما چه انتظاراتی در خصوص هدفمندی یارانه ها داشتیم؟! انتظار یک تحول یا انقلاب را داشتیم. اسمش را گذاشته بودن تحول اقتصادی؛ اما نه تنها چنین اتاقی نیفتاد که افول اقتصادی را شاهد بودیم. مشکلات جدی اقتصادی مثل تورم و رکود برایمان پیش آمد.

این برخورد نکردن مصلحت اندیشی است یا محافظه کاری؟

هرکدامش می خواهد باشد. من نمی دانم کدام است؛ اما قابل قبول نیست. برخورد باید به نحوی باشد که جلوی تخلفات را بگیرد و برای مدیران هم درس بشود و بدانند نظام قضایی مسامحه نخواهد کرد.

عدم عملکرد به موقع قوه قضاییه را آیا در جلسات مطرح کردید؟ چه جوابی دریافت کردید؟ اصطلاحا گفته می شود شکایت از قاضی را پیش قاضی نمی برند. در خصوص عملکرد قوه قضاییه این موضوع چگونه صدق می کند؟

شکایت از قاضی هم جایگاه رسیدگی دارد. به خود قاضی نمی برند؛ اما به دستگاه دیگری می برند که آنجا جای رسیدگی به تخلفات قضات است.

آیا شما این شکایات را به جایی غیر از قوه قضاییه بردید؟

به نظرم معنایی نداشت که این کار را انجام دهم. چون این کار شکایت بود و باید خود قوه قضاییه به آن رسیدگی می کرد.

به نظر شما در سال 88 آقای احمدی نژاد برای نظام بیشتر هزینه داشت یا اصلاح طلبان؟

انتخابات 88 را انتخاباتی سالم می دانم. البته در انتخابات تخلفاتی صورت گرفت که عمده آن در مناظره بود. ادبیات درست در مناظرات به کار گرفته نشد. اینها هم بی تاثیر در بعد از انتخابات نبود؛ اما هرگز به این معنی نیست که افرادی که رای نیاوردند جر زنی کنند. آنچه اتفاق افتاد مربوط به بعد از انتخابات می شود در خود انتخابات فتنه ای نبود. آنهایی که می گویند سهم احمدی نژاد بیشتر است ناظر به خود انتخابات و تخلفاتی که ایشان در مناظرات داشت چنین چیزی می گویند. انتخابات هر چه بود گذشت آنچه ماند رأی مردم بود.

آقای موسوی که اظهار کرد من برنده انتخابات هستم یک دروغ بزرگ بود. از این دروغ بزرگ هیچگاه عدول نکرد. نتیجه اش این شد که فتنه شکل گرفت. چندین بیانیه هم داد. از این ماجرا ماه ها گذشت. 8ماه کشور دچار ابهام بود و بعد از آن این ابهام از بین رفت. اما اثر سوء و فرامنطقه ای برایمان داشت. نظام ما که در اوج قدرت بود موقعیتش در منطقه و جهان به شدت افت کرد و این غیر قابل بخشیدن است.

هنوز آثار آن فتنه در اذهان عده ای باقی است و نمی دانند چه اتفاقی افتاده است. هنوز برخی تصور می کنند آرای این یکی به حساب دیگری ریخته شده است و هنوز فکر می کنند که حق با کاندیدای شکست خورده بوده است.

بعد از ماجرای فتنه، تحریم های ما تشدید شد. قبل از آن آمریکا می رفت که با ایران از در مسالمت وارد شود؛ اما بعد از فتنه عنادش با ایران بیشتر شد. هیچ مانعی نمی بینم حالا از طریق رسانه ها اقدامی صورت بگیرد و مسئله فتنه 88 باز شود.

در همان روزها رهبر معظم انقلاب از نمایندگان ستادهای انتخاباتی دعوت و با آنها اتمام حجت کردند. نمایندگان ستاد میر حسین و کروبی خواهان ابطال انتخابات بودند. فرمانده معظم کل قوا فرمودند چرا باید این کار را کنم. این اتفاق دفعه قبل افتاد و گروه مقابل شما خواست انتخابات را باطل کنم که چنین کاری انجام ندادم الان هم می گویم حاضر نیستم در مقابل 40 میلیون رأی مردم بایستم. آنها باید عقب می نشستند. بنده تقریبا مطمئن هستم اگر موسوی خضوع می کرد و دفعه بعد کاندیدا می شد قطعا پیروز انتخابات بود و می توانست مدیریت اجرایی کشور را به دست بگیرد.

آقای جهانگیری گفتند بنده حتی در عزل و نصب منشی دفتر خودم هم اختیاری ندارم. در مناظرات 96 کاندیدای پوششی روحانی بودند و ما تمام شعرهای هیجانی را از او شنیدیم. این حرف او را تا چه اندازه منطقی می بینید؛ آیا کد خاصی را می دهد؟

برای بنده قابل قبول نیست. جریان اصلاحات می خواهد او را فاقد مسئولیت معرفی کند تا برای دور بعد او را به میدان بیاورند. به نظرم تلاش بیهوده ای است. نمی توان گفت جهانگیری در این دوره مسئولیت ندارد و آنچه اتفاق افتاده را برعهده نداشته است.

می خواهد گردن رئیس جمهور یا هر کس دیگری بیندازد قابل قبول نیست. اینکه این مسائل بخواهد، آثار سیاسی رفتار و عملکرد مسئولان کشور را بپوشاند، چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. او که در تبلیغات انتخاباتی تمام قد به میدان آمده بود باید هزینه ها را به دوش بگیرد.

الان جهانگیری معاون اول رئیس جمهور هست که جایگاه کمی نیست و او حتما در تصمیم گیری‌ها تاثیرگذار است . اینکه می گوید دلار 4200 تومان قیمت گذاری شده و غیر از این چیزی دیگری نیست نشان می دهد در قیمت گذاری تاثیرگذار بوده است.

سال بعد انتخابات مجلس و سال 1400 انتخابات ریاست جمهوری را داریم. چرا جریان اصولگرایی نمی تواند به نتیجه واحدی برسد. برای انتخابات سال بعد جریان اصولگرایی چه برنامه ای باید داشته باشد؟

اگر به گذشته برگردیم در دوره هایی جریان اصولگرایی به ائتلاف رسیدند و موفق بودند. هر دوره ای اینگونه نبود شکست خوردند. اگر دقت کنیم جریان اصولگرایی زمانی به موفقیت رسیده که بر مبانی خودش تکیه کرده و محوریت جامعتین را پذیرفته است. اگر قبول کنند حول محور جامعتین گرد هم بیایند به موفقیت می رسند و اگر نتوانند این کار را انجام دهند شکست می‌خورند.

خدا رحمت کند آیت الله مهدوی کنی را که از اتحاد در فعالیت های سیاسی پرهیز می کرد. می فرمودند اتحاد اتفاق نمی افتد؛ اما آنچه می تواند اتفاق بیفتد ائتلاف است. معنای ائتلاف این است که جریان های سیاسی از مواضع خود کمی عقب‌گرد کنند و روی مشترکات خود تمرکز کنند.

نظرتان در خصوص جبهه پایداری چیست؟

من نیازی نمی بینم دیدگاه های گذشته را تکرار کنم. می توانم تقاضا کنم و بگویم برادران عزیز که در گذشته با ما در جریان سیاسی هم نوا تعریف می شدید تجربه ثابت کرده آهنگ جدا زدن تجربه خوبی ندارد. بیایید همه با هم هم نوا شویم که احتمال پیروزی‌مان در این صورت است.

اولین چیزی که در قبال شنیدن این کلمات به ذهنتان می آید را برایمان بگویید؟

محمود احمدی نژاد: سیاستمداری که خوب شروع کرد بد تمام کرد.

حسن روحانی: سیاستمداری که قدرت تبلیغاتی بالایی دارد.

نمره شما به لیست امید: زیر 10

ترامپ: یک احمق بزرگ

مشکل اصلی دولت فعلی: نداشتن تفکر درست اقتصادی

سپنتا نیکنام: کسی که موفق شد به شورای شهر راه پیدا کند.

آخرین فیلمی که دیدید: تنگه ابوقریب

جبهه پایداری: دوستانی که تکروی می کنند.

آیت الله مهدی کنی: استادی که الگوی تمام عیار بود.

پراید: خودروی از دور خارج شده.

رئیس جمهور 1400: ان شاءالله یک شخصیت اقتصادی.

دانشگاه آزاد: دانشگاهی که توانست کمبود ظرفیت را برای دانشجو در داخل کشور برطرف کند.

انتهای پیام/

کد خبر: 993984

وب گردی

وب گردی