سند محرمانه انگلیس؛ آمریکا قصد مداخله مستقیم در جنگ عراق علیه ایران را داشت

«بی.بی.سی» می‌گوید، اسناد محرمانه‌ وزارت خارجه انگلیس، نشان می‌دهد، آمریکا در اواخر جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق بر ایران، جدا نگران پیروزی تهران بوده و قصد دخالت مستقیم نظامی داشته است.

به گزارش گروه سیاسی ایسکانیوز؛ وبسایت شبکه «بی.بی.سی» عربی،اسناد محرمانه‌ای منتسب به وزارت خارجه انگلیس منتشر و اعلام کرد که آمریکا در زمان جنگ تحمیلی عراق بر ایران نگران پیروزی جمهوری اسلامی بر رژیم بعث بوده است. به همین دلیل تلاش کرده که مستقیما دخالت نظامی یا اقتصادی کند.

بی.بی.سی در این گزارش که تلاش کرد وجهه‌ای کاملا بی‌طرف از سیاست لندن در ایام جنگ تحمیلی ارائه کند، از اصرار آمریکا بر دخالت مستقیم در مسیر جنگ نوشت.

بی.بی.سی نوشت: دو سال قبل از پایان جنگ (۱۳۶۵) آمریکایی‌ها نشانه‌هایی دیدند مبنی بر اینکه ممکن است برخی نگرانی‌ها به واقعیت تبدیل شود. یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها، تسلط ایران بر شبه‌جزیره فاو در مارس ۱۹۸۶ بود. طبق اسناد، آمریکایی‌ها دیدند که این تحول نظامی به ایران «روحیه»‌ای می‌دهد که در پی آن ایران آمادگی برای عدم پیش‌رفتن در جنگ ندارد».

بی.بی.سی در ابتدای گزارش خود تلاش کرد بر این نکته تأکید کند که بریتانیا و آمریکا درباره ایران اختلاف نظر دارند و ریشه این اختلاف‌نظر به ایام جنگ هشت ساله بازمی‌گردد؛ زمانیکه آمریکا دغدغه پیروزی ایران در جنگ را داشت و تلاش می‌کرد که برای ممانعت از این اتفاق، مداخله مستقیم نظامی یا اقتصادی کند.

بی.بی.سی ادامه داد: این وضع [تسلط ایران بر فاو] ادامه یافت تا اینکه ارتش عراق در آوریل ۱۹۸۸ یعنی چند ماه قبل از توقف جنگ با قطعنامه سازمان ملل، فاو را پس گرفت. در ۱۹ و۲۰ مارس سال ۱۹۸۶ آمریکا درباره جنگ با انگلیس مذاکراتی کرد. از خلال این مذاکرات برای انگلیسی‌ها روشن شد که آمریکایی‌ها در حال برنامه‌ریزی جهت نوعی مداخله هستند از جمله مداخله نظامی تا مانع پیروزی ایران شوند.

بی.بی.سی نوشت: موضع وزارت دفاع انگلیس طبق اسناد روشن است و آن رد رویکرد آمریکا و اصرار بر عدم مشارکت [در هر اقدام نظامی مستقیم] بود که آمریکایی‌ها بر استفاده از آن اصرار داشتند. در گزارشی از صورتجلسه [مذاکرات] وزارت خارجه آمده است که «سفر خیلی مفید و در خدمت هدف ما در تأکید بر کمک اساسی ما به سیاست آمریکایی‌ها در خلیج [فارس] بود. همچنین در تأکید بر بیان نگرانی خود از خطرات اقدام نظامی عجولانه یا بزرگ‌نمایی شده».

طبق این گزارش، در گزارش وقت وزارت خارجه انگلیس آمده است «نباید به حمایت از اقدام نظامی کشیده شویم که نمی‌توانیم آن را کنترل کنیم یا اینکه در صورت بروز بحرانی، شاید ناچار شویم که آمریکا را درباره کمک [لندن] ناامید کنیم» و این توصیه را وزارت خارجه انگلیس، تأیید کرده است.

در ادامه گزارش بی.بی.سی آمده است، یک ماه بعد، هیئتی از اداره خاورمیانه وزارت خارجه انگلی به واشنگتن رفت و «جی اچ بویز» رئیس اداره درباره این سفرش گفت آمریکایی‌ها «خواستار بررسی نظامی مشترک برای سیر درگیری در آینده خلیج [فارس]... و هماهنگی کمک‌های امنیتی به کشورهای [عربی] خلیج [فارس] شدند».

طبق این گزارش، «انگلیسی‌ها در گفت‌وگوها دریافتند، آمریکایی‌ها "به شکلی جدی به این نتیجه رسیده‌اند که جنگ هرچه طولانی‌تر شود، ایران پیروز خواهد شد، برای همین سیاست آمریکا به این سو رفت که هر چه در توان دارد برای حمایت از عراق به کار بگیرد، حداقل تا وقتی که نشانه‌ای از نرم شدن سرسختی ایران ببیند».

سلاحی نبود که عراق در اختیار نداشته باشد

بویز می‌گوید که وضع سیاسی و نظامی عراق از نظر آمریکایی‌ها علت مشکل بود. او توضیح داد که آمریکایی‌ها «اعتراف کردند که در سایه ابعاد کوتاهی فرماندهی سیاسی و نظامی عراق، هر چه آمریکا عملا انجام دهد، کم خواهد بود. چرا که عراق برای مثال همه نوع سلاحی که نیاز داشته باشد در اختیار دارد. برای همین آنها (آمریکایی‌ها) توجه خود را بر تلاش برای مهار ایران متمرکز کردند». در وهله اول تلاش کردند که تسلیح ایران متوقف شود «تا نتواند حملات بزرگ‌تر با شدت بیشتر انجام دهد».

گزارش بویز می‌گوید که «امید اصلی آنها [آمریکایی‌ها] این بود که اسلحه به دست ایران نرسد. هر چند آنها موفق شدند، رسیدن سلاح از بازار سیاه [به ایران] را کُند کنند، ارسال سلاح از اروپای شرقی، کره شمالی، سوریه، لیبی و چین با میانگین روزافزون به ایران جریان داشت».

بی.بی.سی نوشت: سند نشان می‌دهد آمریکایی‌ها در اندیشه حملات نظامی (مستقیم) برای فلج کردن ایران بودند. بویز می‌گوید «در بعد نظامی، آمریکایی‌ها معتقدند بودند که حمله‌ای فراگیر و ماهرانه از هوا به تاسیسات حیاتی اقتصادی ایران ممکن است رفتار ایران را تغییر دهد. اما نبود عزم و طراحی نظامی عراق [از یک سو] و سرسختی سیاسی ایران [از سویی‌ دیگر] این گزینه را چندان نویدبخش نشان نداد». او همچنین از تفاوت تفکر انگلیسی‌ها و آمریکایی‌ها سخن گفت و توضیح داد که آمریکایی‌ها «نتوانستند سناریویی معقول و معتبر پیدا کنند که نجات عراق با تکیه بر ثقلی مستقل را تضمین کند و این ثقل قادر به رویارویی با قدرت ایران باشد».

ناامیدی آمریکا

بی.بی.سی نوشت، «در چنین تنگنایی، بویز احتمال می‌داد که کشورش در معرض فشار روزافزون آمریکا قرار بگیرد تا "شیوه متعادلش" در چارچوب تلاش آمریکا برای مهار ایران و ممانعت از پیروزی بر عراق را تغییر دهد». تقریبا یک ماه بعد، یک هیئت نظامی بلندپایه آمریکا به فرماندهی افسری در حد ژنرالی، با چهار معاون، به وزارت خارجه انگلس آمدند. هدف آنان ارائه نتیجه سفر طولانی مدت 28 روزه هیأت به منطقه شامل قطر، عمان، امارات، بحرین، عربستان، کویت و اردن بود.

سند فاش شده نشان می‌دهد که «آمریکایی‌ها ناامید شدند از اینکه کشورهای خلیج [فارس] به آمادگی آمریکا جهت همکاری بیشتر با هدف دفاع از آنان» در سایه نشانه‌های احتمالی پیروزی ایران، «پاسخ [مثبت] ندادند». «آمریکایی‌ها بعد از تماس با کشورهای خلیج [فارس] ناامید به نظر می‌رسیدند. موضع آنها [کشورهای خلیج فارس] هنوز این بود که تنگه هرمز باز بماند». آمریکایی‌ها «به کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] اطلاع دادند که اگر خواستار بیشتر [باز ماندن تنگه] هستند، باید نقش خود را در ارائه پایگاه در بندرها ایفا کنند و با رزمایش مشترک و برنامه‌ریزی مشترک برای وضعیت فوق‌العاده» جهت دخالت نظامی احتمالی آمریکا «موافقت کنند».

سند نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها [به طرف انگلیسی] گفته‌اند که «با آنکه آنها [اعراب خلیج فارس] الان خیلی بیشتر از قبل نگران بودند، کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] پاسخ [مثبت] ندادند».

بی.بی.سی نوشت: بعدتر، گزارش اداره خاورمیانه وزارت خارجه انگلیس نشان داد که ارزیابی آمریکایی‌ها از وضعیت نظامی ایران و عراق، خیلی بدبینانه بوده است. گزارشی که بعد از سفر هیأت آمریکایی نوشته شده به نگرانی‌های آمریکا اشاره کرد: اول؛ قدرت هوایی عراق بر خلاف آنکه از حیث نظری بر قدرت ایران برتری دارد، اما عملا نامؤثر است... و عدم تأثیرگذاری آن شاید عدم آمادگی شخصی صدام حسین برای حملات فراگیر و مؤثر باشد. دوم؛ بمباران عراق علیه مواضع ایران در فاو هم نامؤثر بود. مواضع ایران بخوبی [در عمق] حفر شده است. سوم؛ تجمع نیروها در نزدیک هور الحویزه (عراق به موازات ایران) نگرانی از حمله بزرگ (ایران) طی چند ماه آتی را افزایش داده است».

در گزارش وزارت خارجه انگلیس آمده که این سفر هیأت آمریکایی‌ها، نشان داد که آمریکایی‌ها جداً نگران احتمال پیروزی ایران هستند. پس واشنگتن تلاش کرد متحد انگلیسی‌ خود را به مشارکت در طرح فوق‌العاده دخالت احتمالی نظامی که مانع چنین پیروزی شود، متقاعد کند. اما انگلیس موضع خود را تغییر نداد و بر خلاف تمایل شدید بر (حفظ) روابط راهبردی با واشنگتن، اعلام کرد که چنین مشارکتی بر خلاف منافعش در منطقه خواهد بود.

جایگاه راهبردی ایران

بی.سی.سی نوشت: طبق سندی با عنوان «ایران، عراق، طراحی فوق‌العاده بین پادشاهی متحده و ایالات متحده» وزارت خارجه انگلیس بار دیگر بر عدم دخالت در هر طرح نظامی آمریکایی برای دخالت در روند جنگ تأکید کرده است. سند می‌گوید «هر چند منافعی قدرتمند در حفظ نزدیکی خود به آمریکایی‌ها در این مسئله (جنگ عراق و ایران) داریم تا تفکر آمریکا را همراهی و همچنین تلاش کنیم این رویکردشان را نرم کنیم، اما سیاست دولت (بریتانیا) احتراز از بحث جدی بیش از حد با ارتش آمریکا درباره طرح‌های عملیات در منطقه خلیج [فارس] است».

این سند هدف نهایی این موضعگیری [لندن] درباره هرگونه دخالت احتمالی آمریکا با هدف ممانعت از پیروزی ایران را اینطور خلاصه می‌کند: «به احتمال قوی‌تر، این بیشتر به نفع منافع ما در منطقه است که کشورهای منطقه به ما اینطور نگاه نکنند که بیش از حد لازم در طراحی آمریکا مشارکت داشته‌ایم».

همچنین -طبق این گزارش- وزارت دفاع انگلیس نیز در گزارشی از گفت‌وگوهای بعدی در واشنگتن (همین نتیجه را) می‌گوید که حمایت بریطانیا از واشنگتن به ضرر منافعش [لندن] است. این گزارش می‌گوید «اگر کشورهای منطقه از این زاویه (مشارکت در اقدام نظامی آمریکا) ما را نبینند، احتمالا بیشتر به نفع منافع خود خدمت کرده‌ایم».

در گزارشی به تاریخ جولای 1986، اداره خاورمیانه وزارت امور خارجه انگلیس می‌گوید «از آنجا که ایران از اهمیت و امکانات بیشتری در طولانی‌مدت برخوردار است، پس سیاست بهتر در شیوه‌ای آرام است که جلب‌توجه نکند و در قبال ایران و عراق، بی‌طرف باشد. این [سیاست] به ما اجازه می‌دهد که حداکثر مزیت تجاری در کل منطقه را به دست آوریم».

بعد از جلسه گفت‌وگوهای جدید بعدی دو هیأت آمریکایی و انگلیسی در لندن درباره «دو ارزیابی پادشاهی متحده و ایالات متحده» از وضعیت جنگ، طرفین توافق کردند «تصور این است که ایران کشوری بزرگ، مهم و دارای جایگاهی راهبردی است و در طولانی مدت مهم خواهد بود که غرب روابطی خوب با آن داشته باشد» اما ارزیابی آمریکا -طبق گزارش انگلیس از گفت‌وگوها- این بود که ایران «شاید فکر می‌کرد که با یک فشار دیگر همانطور که رژیم شاه فروپاشید، رژیم بعث نیز ممکن است زیر فشارش، فرو بپاشد». در همین سیاق، آمریکایی‌ها می‌گفتند که ایران «دارد برای حمله بزرگ نهایی... که ضربه بزرگ [آخر] را به عراق وارد می‌کند، آماده می‌شود». انگلیسی‌ها دریافتند که آمریکایی‌ها معتقدند که «دقیقا به همین دلیل، احتمال زیادی در فروپاشی عراق وجود دارد و این سبب پیروزی ایرانی‌ها می‌شود. آنگاه انتظار آنچه احتمالا رخ دهد، بسیار اندوهناک خواهد بود».

جنگ فرسایشی، ارزیابی انگلیس !

بی.بی.سی نوشت: اما ارزیابی انگلیس «ادامه نزاع خونین بدون برتری [دیگری بر طرف دیگر] بود. در خلال گفت‌وگوها آمریکایی‌ها ادعا کردند که «هیچ تعارضی میان سیاست‌های کوتاه‌مدتشان با هدف آغاز فشار بر ایران برای دوری از سناریو فوق الذکر و بین این اعتقادشان نیست که می‌گوید، به نفع منافع غرب در بلندمدت نیست که روابط طبیعی با ایران نداشته باشد». در این گزارش آمده «اما انگلیس در گفت‌وگوها اصرار داشت این را توضیح دهد که «پادشاهی متحده اتخاذ موضع بی‌طرف در منازعه را ادامه می‌دهد و به لزوم داشتن روابط طبیعی با همه طرف‌ها تا حد امکان ایمان دارد».

طبق این گزارش، قدرت نظامی تنها ابزار پیشنهادی آمریکا برای قطع مسیر پیروزی احتمالی ایران و فروپاشی عراق نبود. اسناد می‌گوید که راهبرد آمریکا تلاش برای «افزایش هزینه اقتصادی ایرانی‌ها در جنگ بود». جفری هاو وزیر خارجه انگلیس در گزارشی دیگر می‌گوید که «بعد از تلاش‌های (ناموفق) برای توقف رسیدن سلاح به ایران، آمریکا اکنون (1986) برای ممانعت از توسعه دایره تسهیلات بیمه به ایران تلاش می‌کند» که به ایران کمک می‌کند واردات داشته باشند. آمریکایی‌ها آنطور که هاو فاش کرده، تماس‌هایی در این خصوص با دولت‌های اروپای غربی، ژاپن، سنگاپور و ترکیه می‌گیرند.

وقتی موضوع فشار اقتصادی بر ایران مطرح شد، وزارت خارجه انگلیس اعلام کرد که استدلال لندن این است که «فشار بر ایرانی‌ها با هدف قراردادنشان در وضعیت سخت اقتصادی آنان را به [میز] مذاکره نمی‌کشاند و در طولانی مدت به ضرر غرب خواهد شد». سند جفری هاو می‌گوید که «به آمریکایی‌ها اعلام شد که "سیاست ما بی‌طرفی است" و توجیه آن، این است که "حضور ایران در منطقه و رفتارهای سیاسی‌اش، حقایق زندگی است". بدین معنا که واقعیتی است که باید با آن تعامل کرد. سند می‌افزاید که "دریافته‌ایم که این امر (حضور ایران و رفتارش) را بیشتر کشورهای خلیج [فارس] به رسمیت خواهند شناخت"».

در خصوص عربستان سعودی، انگلیس معتقد بود که «نگران جایگاه خود بود اما دیگران معتقد بودند که نیاز است با ایران موقتا سازش کرد».

هاو اشاره کرد که موضع بریتانیا توجیه‌های دیگری هم دارد و آن اینکه سیاست آمریکا «عزم ایران را بر پافشاری و ادامه (جنگ) تقویت می‌کرد». «ایران از حیث سیاسی و اقتصادی منعطف (یعنی قادر بر برخاستن بعد از هر لغزشی) است و به صرفه‌جویی [سختی/ریاضت] عادت دارد».

پنج سال پیش نیز نشریه فارین پالیسی با افشای اسنادی از «سیا» اعلام کرد که آمریکا به صدام در حمله شیمیایی به ایران کمک کرده است.

فارین پالیسی سال 1392 در گزارشی اختصاصی با استناد به اسناد سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) نوشت، آمریکا از حملات شیمیایی عراق به ایران مطلع بوده و حتی با دادن تصاویر ماهواره‌ای به «صدام حسین» در این حملات کمک می‌کرده است.

این نشریه نوشت: در سال 1988، در روزهای پایانی جنگ ایران و عراق، آمریکا به واسطه تصاویر ماهواره‌ای متوجه شد که ایران در آستانه باز کردن معبری بزرگ در دل لایه‌های دفاعی عراق و رسیدن به دستاوردی راهبردی قرار دارد. مقامات اطلاعاتی آمریکا در حالی محل نفوذ نیروهای ایرانی را به اطلاع عراقی‌ها رساندند که به خوبی می‌دانستند «صدام حسین» با تسلیحات شیمیایی از جمله عامل اعصاب «سارین» به آن‌ها حمله می‌کند.

فارس

انتهای پیام/

کد خبر: 995213

وب گردی

وب گردی