یادداشتی بر فیلم «مردی بدون سایه»/ سمپات خشونت و ابتر

فیلم «مردی بدون سایه» ساخته جدید علیرضا رئیسیان در جشنواره سی‌و‌هفتم فیلم فجر به نمایش درآمد.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، شاید در جشنواره سی و هفتم فیلم فجر کمتر فیلمی باشد که اسم مناسب و ایضا فیلم یک داشته باشد؛ اما فیلم مردی بدون سایه از این خصلت برخوردار است.

فیلم با سکانس خشنی آغاز می شود و پس از آن با ساختاری یکنواخت ادامه می یابد. گویی فیلمساز فراموش کرده است که 10 دقیقه ابتدایی فیلم مهم‌ترین دقایق آن هستند و اگر نتواند مخاطب را به خود جذب نماید فاتحه گیشه برای آن خوانده شده است. هر چند ممکن است فیلمساز این گونه عنوان کند که صحنه خشن ابتدایی جذاب بوده و پس از آن نیز ساختار کلاسیک برای روایت خود برگزیده، که نادرست است. این فیلم در ابتدا و انتها دارای غافلگیری است و بیشتر از آنکه این غافلگیری به عمل منتهی شود به سرخوردگی منجر می‌گردد و سپس ترک سالن سینما.

کارگردان می بایست یک بار دیگر چارچوب فیلم را در تدوین خراب کرده و از نو این ساختمان را بنا کند. شاید بتواند به اثری که بویی از سینما برده باشد، برسد. البته در همین حال نیز گویی فیلم حاصل تدوین است، تدوینی که روی یک سری راش های پیاپی انجام گرفته است.

ماهان که خود ضد خشونت فیلم ساخته و اتفاقا فیلم خشنی هم ساخته است، خود درگیر خشونت می شود. علیرضا رئیسیان باید مراقب باشد تا سرنوشتش به مانند ماهان که از خشنونت فیلم خشنی ساخته نشود، چرا که او نیز فیلمی سمپات خشونت و پر از ناامیدی ساخته است که بعید نیست این نوع از تفکرات و ذهن شکاک او در مورد کاراکترهای فیلم خود در عمل نیز نسبت به افراد پیرامونش رخ دهد.

ماهان از کار بیکار می شود و سایه در هلدینگی مشغول به کار می شود. روند روایت داستانی و حتی اخراج ماهان به گونه ای است که حتی مخاطب را توجیه نمی کند که چرا باید ادامه فیلم را تماشا کند.

قصه فیلم در سینمای دهه هشتاد و تم خیانت پرداخته شده است. تمی که آنقدر نخ‌نما شده که فیلمساز می بایست با احتیاط به سراغ آن برود تا به تکرار گویی نیفتد. اما رئیسیان بدون در نظر گرفتن چنین امری آزادانه به سراغ این موضوع رفته و در بیان داستان خود و کارگردانی آن بسیار ناتوان بوده است.

در فیلم همچنین شاهد کات‌های بی موقعی هستیم که گاها داستان آن سکانس را نیمه رها می کند و اساسا جامپ در روایت اتفاق می افتد.

برادر دختری که ماهان از او فیلم ساخته است، ماهان و خانواده اش را تهدید می کند اما در ادامه ی فیلم هیچ اتفاقی رخ نمی دهد و عملا به یک عنصر کاملا اضافی تبدیل می گردد. حتی در انتهای فیلم که باز برادر آن دختر دوباره دیده می شود و دیالوگی آبکی بیان می کند مخاطب ترجیح می دهد از پدید آمدن چنین صحنه ی مضحکی بخندد تا به فکر فرو رود.

دست نویسنده در نویسندگی این داستان بسیار مشهود است؛ برادری که یکهو در پارک جلوی بچه ماهان را می گیرد، کاری که برای سایه و آن هم یک شبه پیدا می شود، پلیسی مهربان که به ماهان گزارش پیشرفت پرونده را می دهد، رئیس هیأت مدیره ای که خلافکار است و حاضر می شود زندگی خواهر خود را خراب کند، دختری که نیم رخش شبیه سایه است و... همه و همه نشانگر ناتوانی نویسنده در نگارش فیلمنامه است و یا ناتوانی او برای خروج از مشکلاتی که خود پدید آورده است.

هر چند در انتها اتفاقی که برای سایه افتاده مخاطب را با شک روبرو می‌کند؛ اما در همین حد هم نویسنده متوجه نشده است که برای جذب مخاطب می بایست تعلیق پدید آورد نه غافلگیری. شاید تیم سازنده این فیلم اینگونه عنوان کند که این فیلم را برای دل خود ساخته ایم و کاری به این حرف ها نداریم که در این صورت این حرف دروغی بیش نخواهد بود؛ چرا که در این صورت جای این فیلم در جشنواره فیلم فجر نبوده است.

در این فیلم به مانند بسیاری از فیلم های جشنواره فیلم فجر شراب خواری، خوانندگی زنان، دوست پسر و دختر و... عادی جلوه داده شده و این اساسا یک ایراد اساسی برای مسئولین جشنواره و وزارتخانه است، چرا که اگر این امور خلاف دین و مذهب و قاعده و قانون کشور است، نباید شاهد آن باشیم و اگر چنین نیست چرا قانون جدیدی برای آن وضع نمی کنند.

در انتها باید گفت که بهتر بود علیرضا رئیسیان یکی از عناوین نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی را به فرد دیگری واگذار می کرد تا تمرکز خود برای ساخت این فیلم بیشتر می شد و فیلمی در خور جشنواره ساخته می شد. هر چند برای سینمای ایران روزهای پرفروشی در سال جدید را آرزومندیم؛ اما فیم مردی بدون سایه قطعا شکست سنگینی در گیشه خواهد خورد.

*حسین نوری

انتهای پیام/

کد خبر: 995605

وب گردی

وب گردی