به گزارش خبرنگار گروه علموفناوری ایسکانیوز، بهداشت و سلامتروان فردی برای ادامه زندگی سالم امری ضروریست. همواره با بهداشت روان سالم میتوانید کیفیت زندگی و سلامت جسمی را هم تضمین کنید. فرد سالم فردیست که هم از لحاظ فکری و هم از لحاظ جسمی سالم باشد. در این گزارش سعی کرده ایم شما را با مشخصه های مهم سلامت روان آشنا کنیم.
بهداشت روان چیست؟
بهداشت روان حالتی از رفاه است که در آن فرد تواناییهایش را باز میشناسد و قادر است با استرسهای معمول زندگی مدارا کند، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد، برای اجتماع خود نقشی ایفا کند و با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد سلامت روان شامل افزایش تواناییهای افراد و جامعه و قادرسازی آنها در دستیابی به اهداف مورد نظر است. بهداشت روان به همه ما مربوط است، نه فقط به کسانی که از بیماریهای روانی رنج میبرند.
هیچ گروهی از بیماری روانی مصون نیست. البته باید اذعان داشت که در افراد بیخانمان، تهیدستان، افراد بیکار و با سطح تحصیلات پایین، کسانی که قربانی خشونت بودهاند، مهاجران و پناهندگان، کودکان و نوجوانان و زنانی که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند و در افراد مسن که مورد غفلـت و بیتوجهی واقع شدهاند، بیشتر دیده میشود. متاسفانه در بخش عظیمی از دنیا به بهداشت روان و بیماری روانی به اندازه سلامت جسمانی و بیماری جسمی اهمیت داده نمیشود.
تاریخچه
بیماری های روانی از زمان های قدیم وجود داشته، بهطوری که بقراط حدود 400 سال قبل از میلاد عقیده داشته است بیماران روانی را مانند بیماری جسمی باید درمان کرد. تقریبا از سال 1930 یعنی بعد از تشکیل اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان بود که این رشته بهصورت جزئی از علوم پزشکی درآمد و سازمان های روانپزشکی و مراکز پیشگیری در کشورهای مترقی یکی بعد از دیگری فعالیت خود را شروع کردند.
در سال 1930 اوّلین کنگره بین المللی بهداشت روان با شرکت نمایندگان پنجاه کشور در واشنگتن تشکیل شد و مشکلات روانی کشورها و مسائلی از قبیل تاسیس بیمارستان ها، مراکز درمان سرپایی، مراکز کودکان عقب مانده ذهنی و نظایر آن مورد مطالعه قرار گرفت.
ولی در 18 سال بعد یعنی در سال 1948 در سومین کنگره بین المللی بهداشت روان که در لندن تشکیل شد اساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیانگذاری شد و در همان سال این فدراسیون به عضویت رسمی سازمان یونسکو و سازمان بهداشت جهانی درآمد بهطوریکه سازمان جهانی بهداشت در ژنو نقش رهبری رسمی فدراسیون جهانی بهداشت روان را به عهده گرفت.
از آن تاریخ به بعد هر سال یک جلسه بین المللی و هر چهار سال یکبار کنگره جهانی تشکیل شده و می شود و در نتیجه تلاش و کوشش های پیگیر روز 18 فروردین مطابق با هفتم آوریل روز جهانی بهداشت اعلام شده در سراسر جهان مسائل بهداشتی کشورها مورد بررسی قرار میگیرد از مسئولین بهداشتی کشورهای مختلف خواسته شده تا برنامه های بهداشت روانی را جزو برنامههای بهداشت عمومی قرار دهند.
در کشور ایران نیز علیرغم آنکه از زمان زکریای رازی و بعد، ابوعلی سینا به بیماران روانی (دیوانگان آن زمان) توجه داشته و برای آنها از دستورات مختلف داروئی و روش های گوناگونی همچون تلقین استفاده میکردند، ولی بهطور رسمی در سال 1336 برنامه های روانشناسی و بهداشت روان از رادیوی ایران آغاز شد و در سال 1338 اداره بهداشت روانی در اداره کلّ بهداشت وزارت بهداری وقت، تشکیل شد.
اگرچه از سال 1319 تدریس بیماری های روانپزشکی دانشگاه تهران آغاز شده بود با قبول استراتژی P.H.C توسط جمهوری اسلامی ایران و ایجاد شبکه های بهداشتی درمانی، در کشور، موضوع بهداشت روان به منزله جزو نهم خدمات اوّلیه بهداشتی پذیرفته شد و در حال حاضر نیز از موضوعات بسیار ضروری در کشور، مورد توجه قرار دارد.
خدمات بهداشت روان در ایران
برای خدمات بهداشت روان در ایران، میتوان چهار دوره قائل شد دوره اوّل که تا سال های 1320 ادامه یافت و دارالمجانین ها با شرایط بسیار نامناسب در تهران، همدان، شیراز و اصفهان وجود داشتند. دوره دوم از سال های 1320 یعنی هنگامی که دانشکده پزشکی در کشور تاسیس، و روانپزشکی به عنوان شاخه ای از طب مدرن منظور شد، آغاز شد.
تاسیس بیمارستان های دانشگاهی جدید و تدریجاً ایجاد و رشد دپارتمان ها و بیمارستان های روانپزشکی و آموزش دستیاری روانپزشکی در سال های 1340، حداقل در شهرهای بزرگ، منجر به بهبود مراقبت های ارائه شده برای بیماران روانپزشکی شد.
در سومین دوره که سال های 1350 را شامل می شد، تلاش هایی در جهت دستیابی به مراقبت های بهداشت روان جامع، توسط انجمنی برای توانبخشی معلولین و خدمات بهداشت روان جامعه صورت گرفت.
این امر توسط اولین معاونت وزارت بهداشت و تامین اجتماعی انجام شد. وزارت متبوع، اقدام به یک سری پژوهش های همه گیرشناسی و تاسیس تعدادی بیمارستان و مراکز روانپزشکی جدید در نقاط مختلف کشور نمود و آغاز به آموزش سطح بندی شده در روانپزشکی و روانپرستاری کرد. این برنامه های آموزشی و تحقیقاتی، پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، در انستیتو روانپزشکی تهران ادغام شد.
چهارمین دوره از مهر ماه 1365 ، هنگامی که برنامه ملی بهداشت روان (NPMH) توسط یک تیم چند رشته ای از متخصصین طرح و توسط دولت پذیرفته شد، آغاز شود. استراتژی اصلی، ادغام فعالیت های جدید در یک سیستم مراقبت های بهداشتی اوّلیه کارآمد بود.
نقش خانواده در سلامت روان
پایههای رشد روانی اجتماعی کودکان ، احساس ایمنی و ارضای عاطفی آنان در سالهای اولیه کودکی پی ریزی میشود؛ زیرا تفاهم، سازگاری و محبت موجود در محیط خانواده، در تقویت حس اعتماد به نفس و پرورش نیروی سازنده در کودکان و نوجوانان بسیار حائز اهمیت است.
در یک خانواده عادی، والدین ضمن همبستگی و احترام متقابل نسبت به یکدیگر در برخورد با فرزندان ، روش هماهنگ و یکسان را در پیش میگیرند و در نتیجه، فرزندان احساس میکنند که رابطه والدین، صمیمی است، زیرا کودک و نوجوان باید والدین خود را منبع شادی، امنیت عاطفی، ارضای خاطر جسمی و روانی دانسته و آنان را پناهگاه خویش بدانند.
بیتوجهی والدین به سالم سازی محیط روانی – اجتماعی و فقدان روابط مناسب در بیشتر موارد، کودکان و نوجوانان را با کمبودهای عاطفی مواجه میسازد. لذا ریشه رفتارهای نابهنجار کودکان و نوجوانان، انحرافات و بزهکاریها را باید در سنین اولیه کودکی و در میان خانواده جستوجو کرد، به همین دلیل برای شناخت علت ناسازگاریهای کودکان و نوجوانان و پیدایش اختلالهای رفتاری، بیش از هر چیز آگاهی از وضعیت خانواده آنان ضرورت دارد.
به طور کلی اصولی که باید پدر و مادر، به عنوان والدین کودک و نوجوان، همیشه در نظر داشته باشند، عبارتاند از: هماهنگی در انضباط و تربیت کودکان و نوجوانان، یگانگی در انتظار و توقع از آنان با توجه به تفاوتهای فردی و محدودیتهای موجود و جلوگیری از وقوع مسائلی که موجب ایجاد هیجان ناخوشایند در کودک و نوجوان میشود.
مشخصههای بهداشت روانی و شخصیت سالم
در زندگی و روابط انسانها، معیارهایی وجود دارد که به بهداشت روان کمک میکند.در زیر به برخی از آنها اشاره میشود:
1- صداقت در رفتار: افرادی که بین نیت درونی آنها با رفتار بیرونیشان هماهنگی بیشتری باشد از سلامت روانی بهتری برخوردارند در غیر این صورت سلامت روانی به خطر میافتد، مثلا فردی که دروغ میگوید بخش زیادی از انرژی روانی او صرف فاش نشدن دروغ خواهد شد.
2- پذیرش ضعف و شکستهای خود: جهت کمک به بهداشت روان لازم است شکستها را به عدم تلاش نسبت دهیم نه به عدم توانایی.
3- انعطاف پذیری: زندگی اجتماعی پستیها و بلندیها ، بدیها و خوبیها، خیرها و شرّها، را دارد، لذا لازم است انسان ظرفیت پذیرش تغییرات را داشته باشد؛ زیرا باعث کمک به بهداشت روان میشود.
4- توانایی نه گفتن: در مقابل خواستههای غیر منطقی خود و دیگران توانایی «نه گفتن» را داشته باشیم و کارها را براساس رضایت خاطر درونی خود انجام دهیم نه به خاطر رضایت دیگران.
5- داشتن قاطعیت: رفتار قاطعانه را روزانه تمرین کنیم و بدون عصبانیت و پرخاشگری و با استفاده از ارتباط کلامی مناسب از حق خود دفاع نماییم.
6- دوری از فرضهای غلط ذهنی: فردی که با خوش رویی با دیگران رفتار نمیکند، این مسئله باعث میشود که دیگران نیز همان واکنش را با او داشته باشند، لذا به این تصور در میآید که دیگران از او بدشان میآیند و او را دوست ندارند.
7- ورزش: ورزش علاوه بر این که امید به زندگی بهتر را بیشتر میکند، بلکه زنجیره تفکرات منفی را نیز قطع میکند.
8- سازگاری مناسب اجتماعی: فرد سالم، ارتباط گرم و صمیمانهای به دیگران دارد، سعی میکند به دیگران احترام گذاشته و به احساسات آنها با صمیمت و مهربانی پاسخ دهد.
9- داشتن هدف در زندگی: یک فرد سالم، فلسفه زندگی خود را می شناسد و زندگی را پوچ و بیمعنی نمیداند ، برای زندگی خود ارزش قائل بوده و بیهوده زندگی خود را فدای امور بیارزش نمیکند.
10- حرکت برای پیشرفت: تلاش و کوشش لازم را داشته باشیم؛ اما انتظار کامل بودن در تمام زمینهها را نداشته باشیم، لذا آنچه مهم است تلاش به اندازه توانایی است.
11- خود کارآمدی و خودگردانی: خود کارآمدی، ارزیابی فرد از توانایی خود در انجام یک تکلیف است. خود گردانی مستلزم توانایی فرد در تأثیر گذاری بر رفتار خود به جای واکنش مکانیکی در برابر محیط است
12- ابراز احساسات: احساسات مثبت مانند شادی و محبت و احساسات منفی از جمله خشم، نگرانی و اضطراب را درون فکنی و سرکوب نکنیم و بدون رفتار پرخاشگرانه آنها را ابزار کنیم.
13- درک توانایی خود و دیگران: نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم و سعی در شناختن نقاط قوت و ضعف دیگران داشته باشیم. توانایی عفو و گذشت را داشته باشیم و همیشه برای اشتباهات خود را سرزنش نکنیم چون سرزنش باعث کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس افراد میشود.
14- احترام به دیگران: به دیگران احترام بگذاریم، چون این امر باعث میشود که دیگران نیز به ما احترام بگذارند و امکان انگیزش و تقویت محیطی فراهم گردد.
15- داشتن یک نگرش مثبت: نسبت به دوستان ، همسالان و بزرگسالان دید مثبتی را پیدا کنیم، چون نگرش خوب به بهداشت روان کمک میکند.
16- احساس امنیت و آرامش خاطر: افراد سالم دچار اضطراب و نابسامانی دائمی فکری نیستند. آنها دلواپس نیستند و از آینده و اتفاقات هراسی ندارند. آنها با بردباری و احساس امنیت با وقایع روبرو میشوند و برای آنها راه حل منطقی پیدا میکنند.
17- داشتن اعتماد به نفس و احساس کفایت: اعتماد به نفس ، داشتن نگرش مثبت به تواناییهای خود است که رابطه تنگاتنگی با احساس کفایت دارد. این که کسی به خود و تواناییهای خود اعتماد داشته باشد و بگوید من میتوانم این کار را انجام دهم و مشکلات را از پیش پا بردارم حاکی از داشتن بهداشت روانیست.
ا
چگونه به بهداشت روانی خود کمک کنیم؟
1- درک و یافتن زمینههای آسیب پذیری: شناخت موقعیتهایی که شما را خشمگین میکند یا واکنش تندی در شما ایجاد میکند، میتواند شما را در برابر فشارهای روانی محافظت کند. اگر افراد خاص شما را خشمگین میسازند، یا باید از آنها دوری گزینید یا بکوشید دریابید، چه چیزی در آنان وجود دارد که شما را این قدر ناراحت میکند. سعی کنید علت ناراحتی خود را دریابید تا بتوانید موقعیت یاد شده را به صورت تازهای ببینید.
2- مدیریت زمان : از بار زیاد سنگین دوری کنید. با گنجانیدن زمان کافی برای استراحت، آرامش، خوابیدن، خوردن، تمرین کردن و اجتماعی شدن ساعاتتان را تنظیم کنید. برای دوری از دلتنگی و فقدان تمرکز و به خاطر تربیت پذیری زمان، مطالعه را قطع کنید. نویسنده معتقد است مدیریت زمان از استرس و اضطراب شدید جلوگیری میکند و بدین وسیله باعث تضمین بهداشت روانی افراد میگردد.
3- انجام به موقع کارها: هر کاری را به موقع انجام دهید، چرا که انجام به موقع فعالیتها از احساس درماندگی جلوگیری میکند. انجام هر کاری را یک کمی زودتر شروع کنید، زیرا این کار نه تنها باعث بالا رفتن اعتماد به نفس میشود بلکه باعث کمک به بهداشت روانی میگردد.
4- احترام به خود: قدر و منزلت خود را بدانید، زیرا تجربه نشان داده است افرادی که به خود ارزش قائل اند، تواناییهای خود را خوب تشخیص میدهند، نه خود بزرگ بیناند و نه خود کم بین و این امر به بهداشت روانی آنها کمک میکند.
5- پذیرش نقاط قوت و ضعف: انسان سالم، انسانی است که بداند در چه زمینههایی ضعف عمده دارد، آنگاه سعی کند که متناسب با تواناییهایش نقاط ضعف خود را جبران کند. نیز چنین فردی لازم است نقاط قوت خود را تشخیص دهد و در پی تقویت این نقاط بر آید، زیرا این امر به بهداشت روانی وی کمک مؤثری مینماید.
6- داشتن استدلال مافوق قراردادی: به نظر کلبرگ افرادی این استدلال را دارند که به رشد شناختی کافی دست یابند و معیارها و قوانین اخلاقی را درونی کنند، زیرا این استدلال به بهداشت روانی کمک زیادی میکند.
7- برقراری روابط صمیمانه با دیگران: صمیمت نوعی تعهد درونی نسبت به برقراری روابط و ادامه آن است، زیرا همه ما به اطمینان خاطری که از جانب دیگران تأمین میشود، نیاز داریم، لذا از راه در میان گذاشتن نگرانیهای خود با افراد مجرب و بزرگترها، میتوانید بیشتر مشکلات خود را سادهتر و روشنتر نمایید.
8- کمک به موقع از دیگران : تقاضای کمک از دیگران، خود نشانگر پختگی عاطفی است نه اینکه نشانه ضعف آگاهی و ناتوانی است. انسان در هر سنی باشد به راهنمایی و مشورت دیگران نیازمند است.
9- حذف خطاها: فرد باید شرایطی را که رفتار نامطلوب در آن رخ میدهد شناسایی کند و عوامل خارجی ایجاد کننده رفتار را مورد بررسی قرار دهد. قبل از اصلاح رفتار باید مشخص کرد چه رفتارهای نامطلوبی را میخواهیم، حذف کنیم و چه رفتارهای مطلوبی باید جایگزین آن گردد.
10- داشتن دید مثبت: حالات عاطفی خوشایند مانند خنده، خوشحالی ، لذت و شادی را داشته باشید، به امور مختلف زندگی یک گرایش مثبت را نشان دهید ، خظ مشیهای خود را انتخاب کنید و بدانید چه چیزی برای شما بیشترین ارزش را دارد.
انتهای پیام/