به گزارش گروه بینالملل ایسکانیوز، شاید هیچ کلمه، مفهوم و یا روایتی نتواند عمق فاجعه و وجود مرگ و نیستی در بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی را به تصویر بکشد و یا آن را بازنمایی کند. بدون شک کلمات، قلم، تفکر و تصور بشری قاصر خواهند بود. با این حال، این به معنی عدم بازگشت به آن ساعت های غم انگیز و کندوکاو روایت های رسمی و غیررسمی و همچنین تشکیک در چرایی وقوع این رخداد تاریخی نیست.
بیتردید پس از گذشت هفت دهه، همچنان پرسش های بسیاری در مورد دلایل این حادثه، چرایی سکوت آمریکا و عدم عذرت خواهی این کشور از ملت ژاپن، چرایی تداوم شبح استفاده از سلاح های هسته ای و چندین موضوع دیگر ذهن هر خواننده ای را درگیر خواهند ساخت. این نوشتار کوتاه با سیری اجمالی در روزهای 6 و 9 اوت 1945 تلاش می کند بخش کوچکی از این پرسش ها را مورد مداقه قرار دهد.
پسربچه و مرد چاق
شاید در نگاه اول و زمانی که به این دو مفهوم یعنی «پسربچه» و «مرد چاق» نگاه می کنیم تصور ما به هر سمت و سویی به غیر از بمب اتمی برود؛ اما با وجود این دو نام متعارف، همچنان تاریخ جهان را به دو بخش قبل و بعد از خود تقسیم می کنند.
در ساعت 8 و 15 دقیقه روز دوشنبه 6 اوت 1945 یک بمب افکن سنگین بى ۵۲ آمریکا به دستور «هری ترومن» رئیس جمهور ایالات متحده «پسر کوچک» را که محصول طرح مشهور به «منهتن» بود به هیروشیما برد و بر فراز شهر رها ساخت.
پسر کوچک در فاصله ۴۵۰ مترى از زمین منفجر شد و با انرژی حاصل از ۱۶ هزار تن تیانتی در مرکز این بمب باعث گرمایی چندین میلیون درجه ای و ذوب شدن هرچیزی تا شعاع یک و نیم کیلومتری مرکز اصابت بمب شد. 140 هزار نفر یعنی نیمی از جمعیت شهر در نتیجه این بمباران نابود شدند.
به فاصله تنها سه روز، مرد چاق نیز ناکازاکی را با خاک یکسان کرد و با بیش از 70 هزار کشته نزدیک به یک سوک از جمعیت شهر را نابود کرد. بنابر دادههای مقامهای ژاپنی هنوز هم مرگ ناشی از سرطان به دلیل تشعشات اتمی هیروشیما و ناکازاکی هنوز هم به سالی ۳ هزار نفر میرسد.
شش روز بعد، امپراطوری ژاپن تسلیم بدون قید و شرط خود در جنگ دوم جهانی را برای حفاظت از نسل مردم این کشور پذیرفت و همین مساله به دست مایه اصلی روایت آمریکایی ها برای استفاده از این سلاح مخرب تبدیل شد. به عبارت دیگر آمریکایی ها مدعی شدند برای پایان دادن به جنگ به این سلاح ها متوسل شدند. حال با گذشت هفت دهه از واقعه دلایل مختلفی برای تشکیک در این روایت رسمی وجود دارد.
تشکیک در روایت رسمی
ژاپن پس از شکست به مدت ۶ سال و هشت ماه اشغال شد و هیروشیما تحت حکومت نیروهای مشترک بریتانیا قرار گرفت.
فاتحان جنگ جهانی دوم تلاش وسیعی را برای سانسور شدید گزارشهای منتشرشده آغاز کردند. آنها بهطور ویژه اطلاعات مربوط به بمب پسر کوچک را سانسور کردند و گزارش سالانه آسیبهای این بمب را برای مدتی بهتاخیر انداختند. آنان بخشهایی از کتابهایی را که در مورد بمب اول نوشته شدهاند، از بین بردند و حتی فروش تصاویر مربوط به این رویداد را ممنوع کردند.
اگرچه با پایان دوره اشغال، کتابها و مقالات متعددی درمورد بمبارن اتمی به ویژه بمب پسر بچه منتشر شد؛ اما تا اواسط دهه هفتاد میلادی نیز همچنان روایت رایج درباره تاثیر تعیینکننده بمبهای اتمی در تسلیم ژاپن کمتر مورد تردید بود. به تدریج تحقیق و تردید در این باره رو به افزایش رفت و حالا انبوهی از مطالعات و تحقیقات وجود دارد که روایت یادشده را اگر هم نقض نکنند آن را با تشکیک های جدی مواجه میکنند.
برای نمونه «پیتر کازنیک» مدیر مؤسسه مطالعات هستهای در دانشگاه آمریکا براین باور است هری ترومن امیدوار بود یک سیاست دوگانه را پیاده کند اولاً اینکه ژاپن پیش از آنکه پای روسیه به ماجرا باز شود، تسلیم گردد و بنابراین آمریکا مجبور نشود امتیازهایی که قولش را به روسیه داده بود، به این کشور بدهد. دوماً اینکه آمریکا میخواست به روسیه پیام بدهد و قدرتنمایی کند.
بنابراین آمریکا برای محافظت از منافع فرامرزی اش و مهار و ارعاب شوروی به یک ابزار مهم نیاز داشت؛ به عبارت بهتر برای بازدارندگی شوروی، ژاپنی ها را نقره داغ کرد و به این ترتیب سنگ بنای ورود جهان به عصر جدید پس از جنگ دوم را گذاشت. همین مساله یکی از مهمترین گذاره هایی است که تشکیک درمورد نیت خیرخواهانه ایالات متحده را به خوبی بیان می دارد.
آمریکا چه خواهد کرد
بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بدون شک حامل یک نقطه طنز آمیز و کمدی گونه نیز است. ایالات متحده پس از این حادثه خود را در قامت حافظ صلح جهانی، منادی حقوق بشر و عامل عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی به ویژه جنگ افزارهای اتمی معرفی کرده است و از این رهگذر همچنان از دلایل واقعی این بمباران و عذرخواهی رسمی از ژاپنی ها و جامعه جهانی شانه خالی می کند.
اگرچه بعدها در دهه هشتاد «جیمی کارتر» پس از دوران بازنشستگی اش از هیروشیما بازدید کرد و این تصور را ایجاد کرد که شاید آمریکا درصدد تغییر سیاست های مرتبط با بمباران اتمی هیروشیما باشد؛ اما این تصور، سرابی بیش نبود و کارتر نیز همچنان سیاست اسلاف خود را ادامه داد.
همین مسئله درمورد «باراک اوباما» نیز تکرار شد. وی به عنوان اولین رئیس جمهوری آمریکا از زمان بمباران اتمی هیروشیما به این شهر سفر کرد و با خطابه ای طولانی درمورد آثار زیان بار جنگ، همچنان معمای اصلی را بدون پاسخ گذاشت.
با این اوصاف آمریکا شاید بتواند در سال های آتی نیز به این سیاست ادامه دهد و همچنان به طور ضمنی و رسمی از بمباران اتمی هیروشمیا حمایت کند؛ اما بدون شک در بلند مدت و با تغییر موازنه قوای جهانی که نمودهای آن روز به روز بیشتر خود را نشان می دهد کاخ سفید نمی تواند به این رویه فعلی ادامه دهد و در پایان باید تاوان این اقدام غیرانسانی را بپردازد.