لطفاً امتحانات دانشگاه را برگزار نکنید!

شب‌های امتحان برای همه دانشجویان یادآور استرس و نخوابیدن است؛ امتحاناتی خسته‌کننده که تمام لذت ما از دوران دانشجویی را تحت تاثیر قرار می‌داد، بدون آنکه تاثیری در وضعیت دانش کنونی ما داشته باشند.

به گزارش خبرنگار گروه داشگاه ایسکانیوز_اسماعیل والی؛ سوال از اینکه امتحانات پایان ترم چگونه برگزار می‌شود؛ در دوران پیش از کرونا هیچ «ارزش خبری» برای رسانه و خبرنگار نداشت. در آن دوره اصل سوال دچار اشکال بود؛ اما با همه‌گیری این ویروس «دگرگون‌ساز»، پاسخ این سوال به یک دغدغه فکری برای دانشجویان و در نتیجه یک سوژه با ارزش خبری بالا برای خبرنگاران تبدیل شده است.

کرونا و درگیری با کرونا، غم و غصه را به دل جمع زیادی از انسان‌ها، خیلی زودتر و ناگهانی‌تر از آنچه فکرش را می‌کردند، وارد کرد. اما فارغ از این مسئله، کرونا یک ویروس «تغییردهنده» است؛ تغییردهنده روش‌ها. از سبک زندگی و تعاملات انسانی گرفته تا کسب و کارها، اقتصاد، آموزش، مسائل اجتماعی و حتی رفتارهای سیاسی و دیپلماتیک بین کشورها را تحت تاثیر قرار داده و روش‌ها را تغییر داده است.

این روزها سوال خبرنگاران این است؛ امتحانات پایان‌ترم مجازی برگزار می‌شود یا حضوری؟ در کدام مناطق امتحانات حضوری است؟ تکلیف برگزاری کلاس‌های عملی چیست؟ سوال‌ها تمامی ندارد و با هر اتفاقی که در وضعیت رنگ‌ کرونایی شهرها رخ می‌دهد، همین سوال‌ها را می‌توان با نگاهی دیگر پرسید و حتی جذابیت خبری هم به آن بخشید؛ اما اینجا یک سوال مهم‌تر وجود دارد. سوالی که نه خبرنگار آن را می‌پرسد و نه مسئول مربوطه به آن پاسخ می‌دهد؛ چرا که سوال را غیرمنطقی می‌داند و خبرنگار پرسش‌کننده را آماتور فرض می‌کند.

چرا امتحانات را برگزار می‌کنید؟

«چرا امتحانات را برگزار می‌کنید؟»؛ حتماً شما هم با آن مسئول مربوطه هم عقیده‌اید که این سوال، سوال مسخره‌ایست. دیدگاه متعارف می‌گوید که هدف از آموزش، انتقال دانش است. این دانش چه آموزش مهارت‌ها (چگونگی‌ها) و چه آموزش اطلاعات (چیستی‌ها) باشد؛ آزمون‌ها برای آن مهم به حساب می‌آید. چون میزان دانشی که دانشجویان از کلاس درسشان یاد گرفته‌اند را اندازه می‌گیرد. اما اینجا یک سوال دیگر پیش می‌آید؛ امتحانات چقدر در افزایش دانش ما موثرند؟

اگر یکی، دو سال از دوران تحصیل شما گذشته باشد و به کارنامه تحصیلی خود نگاهی بیندازید، حتما نام درس‌هایی را خواهید دید که حتی اسمش را هم فراموش کرده بودید؛ به احتمال زیاد نمره بسیار خوبی هم از آن درس‌ها گرفته‌اید. یکی از این درس‌ها برای من «سازه‌های فضایی» است که در دوره کارشناسی معماری گذرانده‌ام؛ نه اسم استادش یادم مانده و نه چیزی از محتوای درس در ذهن دارم اما عجیب اینکه درس را با نمره ۲۰ گذرانده‌ام. با این همه، به خوبی یادم مانده که به خاطر تسلط بی‌نظیری که در آزمون‌های تستی دارم؛ بعد از گذشت ۲۰ دقیقه از زمان امتحان برگه‌ام را تحویل دادم و اولین نفر بعد از من، ۴۰ دقیقه بعد، از جلسه امتحان بیرون آمد.

احتمالاً شما هم با این موضوع موافقید که همه ما در هر رشته‌ای که تحصیل می‌کنیم هر سال باید حجم انبوهی از اطلاعات را به ذهن خود وارد کنیم و به ‌سختی آنها را برای امتحان حفظ ‌کنیم؛ اما به‌راحتی اکثرشان از یادمان می‌رود. شب امتحان برای دانشجو یادآور ۲ چیز است؛ استرس و نخوابیدن. شب امتحان، سوهان روح دانشجوهای دوران قبل از کرونا بود؛ تمام لذتی که از دوره تحصیل باید می‌بردیم در یک شب از دماغمان بیرون ‌می‌آمد.

آموزش کسل کننده و آموزش لذت بخش

«لذت بردن» از آموزش و یادگیری همان چیزی است که حسرتش به دل ما دانشجوها در دوران تحصیل می‌ماند. البته از حضور در دانشگاه و ارتباط با دوستانمان و اتفاقات خاطره‌انگیزی که برایمان رخ می‌دهد، لذت می‌بریم اما از آموزش، نه!  گری گاتینگ (Gary Guttinng) استاد فلسفه دانشگاه نوتردام در سال ۲۰۱۹ و در سن ۷۶ سالگی از دنیا رفت. وی در آخرین سالهای تدریس خود، مطلبی با عنوان «چرا تدریس می‌کنم؟»، برای مجله نیویورک‌تایمز نوشته که در بخشی از آن آمده است: «ما نباید تدریس را با حجم دانش منتقل‌شده بسنجیم، بلکه بایستی به ‌نسبت هیجان مداومی که خلق می‌کند درباره‌اش قضاوت کنیم. دانش، گرچه می‌آید، اما دیر می‌رسد. و وقتی سر وقت بیاید، از جرقه معلم‌های خوبی که جان دانشجویان را پربار کرده‌اند، آتش عظیمی شعله‌ور می‌سازد.»

این حرف‌های گاتینگ، در ظاهر آرمان‌گرایانه، مبهم و نشدنی است. اگر بخواهیم آموزش را با هیجان و لذتی که برای دانشجو به همرا دارد بسنجیم کمی دور از واقعیت به نظر می‌رسد. ضمن اینکه ایرادهایی هم می‌توان به آن وارد کرد؛ مثل اینکه دانشجویی که اینگونه سنجیده شود برای کاری که قرار است در آینده انجام دهد، آماده نمی‌شود. برای پاسخ به این اشکال، خاطره دیگری از دوره تحصیل خود را بیان می‌کنم.

درس «ایستایی» که همان استاتیک دانشجویان مهندسی است؛ برای دانشجویان معماری یک دنیا عذاب به همراه داشت. دروس ایستایی ۱ و ۲ را دانشجویان معماری باید می‌گذراندند؛ نه برای اینکه در حرفه شغلی خود از آن استفاده کنند، بلکه برای اینکه با مفاهیم سازه و نحوه مقاومت آن آشنا شوند و طراحی خود را به گونه‌ای انجام دهند که برای مهندس سازه دردسرساز نشود. برخلاف من که هر دو درس را همان بار اول قبول شدم؛ هم‌کلاسی‌هایی داشتم که تا سه مرتبه درس را گرفتند و قبول نشدند، آخر سر هم به لطف استاد از شر این درس خلاص شدند.

البته الان و بعد از گذشت چند سال، تفاوتی بین من و آن دوستانم از نظر آشنایی با مفاهیم استاتیک نیست؛ همان کلیاتی که من یادم مانده آنها هم به یاد دارند و چه بسا آنها به خاطر تکراری که در مطالعه این درس داشتند از من چیزهای بیشتری در ذهنشان مانده باشد. این یک واقعیت است؛ دانش‌هایی به یاد دانش‌پذیر می‌ماند که آن را در مسیر کاری، حرفه‌ای و آموزشی خود بارها و بارها تکرار کرده باشد. چیزهایی که یک‌بار می‌خوانیم، و به صورت مکرر از آن‌ها کار نمی‌کشیم، غالباً از بین می‌روند.

گاتینک هم در نوشته خود به این اشکال پاسخ داده و نوشته است: «آدم‌ها به چه چیز نیاز دارند تا کارشان را انجام دهند؟ در حرفه‌هایی مثل پزشکی و مهندسی، یک بخش اصلی از دانش تکنیکی در دانشگاه آموزش داده می‌شود و طی استفاده‌های مداوم باقی می‌مانند». دقیقاً مثل طراحی ساختمان که بخش اصلی کار معمار است. هم من و هم دوستانم که سه بار درس ایستایی را گرفتند تا بتوانند نمره قبولی بگیرند؛ بخش اصلی کار را یاد گرفتیم. دلیل این یاد گرفتن ماندگار هم یک چیز بود؛ طراحی کردن و تکرار آن در هر نیمسال تحصیلی. البته احتمالا دوستانم بهتر یاد گرفتند، چون آنها معمار شدند و من خبرنگار!

تکرار عامل ماندگاری آموزش است نه امتحان

اگر هنوز هم شک دارید در درستی اینکه علت ماندگار شدن آموزش و امکان استفاده از آن تکرار است؛ به این فکر کنید که چرا خواندن، نوشتن، ضرب‌وتقسیم، جمع‌وتفریق و برخی از موارد مهم دروسی مثل تاریخ، جغرافیا و ادبیات از ذهن ماها پاک نمی‌شود، اما انتگرال، مشتق‌گیری و حل مسائل فیزیک و شیمی یادمان رفته است.

گاتینک در یادداشت خود که حاصل سال‌ها تدریس است نتیجه می‌گیرد که هدف بسیاری از واحدهای درسی دانشگاه نباید یادگیری دانش باشد، بلکه باید درگیرشدن با تمرین‌های فکری مشخص باشد. وی می‌گوید: «شاید دانشجوها از همه کتاب‌هایی که ما می‌خوانیم لذت نبرند، اما یکسری‌شان را قطعاً دوست دارند و یاد می‌گیرند که این دست از چیزها مثل فلسفه یونان یا ادبیات مدرن (مثال ایرانی‌اش می‌شود دروس عمومی و معارف) هم می‌توانند لذت‌بخش باشد. شاید دیگر از این امکان بهره نبرند، اما این تجربه همواره بخشی از زندگی‌شان باقی می‌ماند، بخشی که شاید بعدها دوباره جوانه بزند.»

البته شرط این لذتی که گاتینگ می‌گوید؛ این است که هدف از این درس‌ها، آزمون و سنجش در پایان نیمسال تحصیلی نباشد و مثل سمیناری که گاتینگ با دانشجویان سال‌اولی برگزار می‌کرد؛ متون این واحدها را استاد و دانشجو با هم بخوانند و مباحثه‌ داشته باشند. گاتینگ در مورد نتیجه پایانی این سمینارها می‌گوید: «دانشجوها مقدار دانش‌های جزئی‌شان بسیار کمتر از جزئیات محتوایی یک سال درسی بود اما هدف درس صرفاً این بود که با برخی متن‌های فاخر مواجه شوند.»

کرونا یک ویروس «تغییر دهنده» است. در حال حاضر دانشجوها مثل گذشته استرس امتحان و شب زنده‌داری ندارند. امتحانات مجازی شده؛ کتاب و جزوه در دسترس است، فضای مجازی هم امکان همفکری دوستان و هم‌کلاسی‌ها را فراهم کرده است! به نظر بهترین فرصت است تا در مورد این شیوه سنجش دانشجو که برگرفته از یک نظام دانشگاهی وارداتی است کمی بیندیشیم.

برای تغییر لازم است خود را از اسارت یک سری چارچوب‌هایی که همیشه وجود داشته‌اند، خلاص کنیم. یکی از دلایل پیشرفت غرب ثابت نماندن بر سر همین چارچوب‌های انسان‌ساز است. دلیلی ندارد ما این چارچوب‌ها را مثل وحی منزل دانسته و تغییر در آنها را ناممکن بدانیم. شاید این امکان وجود نداشته باشد که امتحانات همه دروس را برگزار نکنیم اما حداقل می‌توان به این فکر کرد که شاید بتوان برای برخی دروس امتحان برگزار نکرد.

*یادداشت گری گاتینگ سال ۲۰۱۳ در مجله نیویورک‌تیمز چاپ شده و توسط نشر ترجمان در ایران ترجمه شده است.

انتهای پیام/

کد خبر: 1093846

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =