به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ علم اقتصاد از مهمترین علوم در حوزه حکمرانی و کشورداری به حساب میآید. کشور ما در سالهای اخیر همواره درگیر مشکلات اقتصادی چه در سطح کلان و چه در سطح خرد بوده است. با وجود استادان برجسته در حوزه اقتصاد اما پژوهشهای دانشگاهی چندان به حل مشکلات اقتصادی کشور کمک نکرده است؛ بخشی از این اشکال به نظامآموزش عالی کشور مربوط میشود هر چند نوع نگاه مدیران کشور به علم و استفاده از آن در مدیریت کشور نمیتوان نادیده گرفت.
ایسکانیوز برای بررسی وضعیت آموزش رشته اقتصاد در نظام آموزش عالی و اشکالاتی که در این حوزه وجود دارد؛ با اسفندیار جهانگرد، استاد نمونه رشته اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی گفتوگو کرده است. جهانگرد سیستم بروکراتیک و دولتی حاکم بر نظام آموزش عالی کشور را یکی از اشکالات اصلی این نظام میداند و معتقد است نوعی عدم اعتقاد به علوم به ویژه در حوزه علوم انسانی در ایران وجود دارد. نداشتن ارتباطات بینالمللی دانشگاهها؛ نبود زمینه رقابت علمی؛ سیستم متمرکز جذب دانشجوی دکتری و آموزش محور بودن دانشگاهها از دیگر مواردی است که این استاد رشته اقتصاد در مورد اشکالات نظام آموزشی کشور بیان کرده است. متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
آموزش رشته اقتصاد در نظام آموزش عالی کشور چه وضعیتی دارد؟
طبق عملکرد و فرایندهای تدوین شده آموزش و پژوهش علم اقتصاد در دانشگاههای پیشرفته دنیا، میتوان گفت؛ اعتقاد آنها این است که اقتصاد ابزاری قدرتمند و بینظیر برای درک مسائل جامعه است ولی در ایران این دیدگاه وجود ندارد و به رشتههای فنی و پزشکی توجه بیشتری می شود.
رشتههای مهندسی برای کشور مهم است؛ ولی رشتههای دیگری مانند اقتصاد، برای کشور از اهمیت بیشتری برخوردارند. رشتههای مربوط به مدیریت سازمانها، مهمتر از رشتههای مهندسی هستند چرا که اگر این مجموعهها درست کار نکنند؛ مهندسها هم نمیتوانند درست کار کنند.
این برداشت مهم از نحوه ورود داواطلبان به رشته اقتصاد در مقطع کارشناسی قابل مشاهده است. علاوه بر انگیزه خانوادهها، دولت هم با وضع مقررات و سهمیههای متنوع و حدنصابهای محدود کننده برای راهیابی به رشته اقتصاد از دیپلمهای رشته ریاضی فیزیک ،علوم تجربی و علوم انسانی امکان راه یابی داوطلبان کارآمدتر را به رشته اقتصاد محدود کرده است.
سرفصلهای رشته اقتصاد در ایران با وجود بازنگریهای انجام شده، متناسب با شرایط روز و بازار کار ایران نیست. در این سرفصلها موازین علمی درست رعایت نشده است. دانشگاهها و دانشکدههای برتر بینالمللی به نوآوری در برنامه درسی دوره کارشناسی اقتصاد متعهد هستند. این دانشگاهها به صورت مداوم دورههای جدید را برای ایجاد بینش نو با توجه به آخرین تحقیقات انجام شده به برنامههای مقطع کارشناسی اضافه می شوند.
در ایران به دلیل مشکلات ساختاری و اداری این اختیار به اندازه لازم وجود ندارد و برنامههای سیستم آموزشی عموما متمرکز است؛ دانشگاهها ملزم به رعایت مصوبات دولتی هستند و به همین خاطر حتی در صورت وجود پتانسیل، باز هم این ظرفیت نمیتواند به شکل کارآمد خود را نشان دهد.
چرا پژوهشهای دانشجویان در مقاطع ارشد و دکتری اقتصاد نمیتواند به حل مسائل کشور کمک کند؟ اشکال کار در دانشگاه است یا ساختار مدیریتی کشور از این ظرفیت دانشگاه استفاده نمیکند؟
در بیشترکشورهای دنیا، مطالعات مقاطع تحصیلات تکمیلی دانشگاهها و موسسات علمی (چه دولتی و چه خصوصی)، تامین کننده اصلی نیازهای علمی و پژوهشی به شمار میآیند. در ایران تقاضا برای علم وجود ندارد و عرضه علم هم به صورت ناقص ازکشورهای پیشرفته گرفته شده است. نوعی عدم اعتقاد به علوم به ویژه در حوزه علوم انسانی در ایران وجود دارد و هیچ آلترناتیو قویای هم در این باره عرضه نمیشود.
نظام اداری دانشگاهها و مراکز پژوهشی و تحقیقاتی ما هیچ تناسبی با یک نظام تحقیقاتی و پژوهشی پویا و پژوهنده ندارند. عمده چالشهایی که باعث شده تا پژوهشهای دانشگاهی ایران نتواند جایگاه خود را در جامعه به دست آورد به مسائلی چون ضعف مفرط فرهنگ پژوهش و رواج سطحی نگری در جامعه، تاکید نظام آموزشی بر یاددهی به جای یادگیری و پژوهش و متکی بودن اعتبارات مالی دانشگاهها به بودجه دولتی مربوط میشود.
عدم استقلال دانشگاهها، تلاش نکردن در بازاریابی تحقیقات برای کسب درآمد، شفاف نبودن اهداف و رسالتهای دانشگاهها، پویا نبودن برنامههای آموزشی و پژوهشی، نبود ارتباط تنگاتنگ معاونتهای آموزشی و پژوهشی به عنوان اجزای یک کل و با اهداف مشترک و افزایش روزافزون پذیرش دانشجو بدون در نظر گرفتن قابلیتها و توان دانشگاهها از دیگر عواملی است که باعث شده پژوهشهای دانشگاهی نتواند به حل مسائل کشور کمک کند.
نحوه فعلی پذیرش و تحصیل دانشجو در مقطع دکتری در دانشگاهها چه اشکالاتی دارد و چه پیشنهادی در این زمینه دارید؟
نحوه پذیرش دانشجویان دکتری در ایران بر اساس یک سیستم تقریبا متمرکز است. مصاحبه داوطلبان بعد از آزمون ورودی که با سوالات یکسان برگزار میشود؛ در قالب یک فرمت از قبل داده شده به دانشگاهها انجام میگیرد. در صورتی که اصولا نگاه اداری به جذب دانشجویان دکتری نگاه کارآمدی نیست.
اکثر دانشگاههای دنیا ارتباط بینالمللی خود را به روشهای مختلف با دانشگاههای خارج از کشور خود ایجاد میکنند و این ارتباطات در نظریهپردازی و پرورش کارشناسان برجسته اقتصادی نقش بسزایی دارد؛ اما در ایران این حلقه قطع است و در رشته اقتصاد هیچ ارتباط بینالمللی وجود ندارد.
آموزش علم اقتصاد در ایران درونگراست و به خاطر بورکراتیک بودن سیستمهای آموزشی، تقاضای بینالمللی برای تحصیل این علم در دانشگاههای ایران وجود ندارد. این درحالی است که در سالهای اخیر تقاضای بینالمللی زیادی نسبت به 2 دهه گذشته، برای تحصیل علم اقتصاد در مقاطع تحصیلا ت تکمیلی دانشگاههای معتبر دنیا به وجود آمده است. این موضوع باعث شده که در برخی دانشگاهها نیمی از دانشجویان غیر بومی باشند.
شیوه کنونی ارتقای اساتید ایا به توسعه وپیشرفت علم کمک میکند؟ این شیوه چه اشکالاتی دارد که در شیوه نامه جدید باید به آن توجه شود؟
چون زمینه رقابت علمی در ایران برقرار نشده است؛ بیشتر ارکان آموزش عالی شکل کارآمدی ندارد. این مسأله باعث شده که بیشتر شیوهنامه های تهیه شده مانند یک کسب و کار در جامعه جلوه کنند و به اهداف تدوین شده طراحان آن نرسد. نگاه بوروکراتیک و ادرای هم برای اصلاح شیوههای قبلی، راهحل مناسبی نیست.
ایجاد رقابت در همه ارکان علم و بازار و حمایتهای درست میتواند زمینهساز توسعه و پیشرفت علم در کشور باشد اما ایجاد این شرایط در کشور با موانع نگرشی، حقوقی و مقرراتی روبرو است.
تصویب و اجرای آییننامهها و مقررات انعطافناپذیر از سوی وزارت علوم که صرفاً وظیفه نظارت را بر عهده دارند و به هدایت نظام آموزش عالی توجهی ندارند ، از جمله مسایلی است که باعث شده دانشگاهها با فراموشی پژوهش، خود را وقف آموزش کنند. در چنین شرایطی طبیعی است که تعداد زیادی از استادان دانشگاهها، استاد به معنای واقعی کلمه نخواهند بود و در بهترین حالت، معلمان حرفه ای هستند که از راه تدریس روزگار میگذرانند.
جالب است بدانیم که در جوامع پیشرفته صنعتی، استادان دانشگاهها موظف به انجام کارهای علمی و تحقیقاتی، نوشتن مقالات و کتابهای علمی در هر سال تحصیلی هستند و چنانچه مقدار کارهای تحقیقاتی آنها از حد معینی کمتر باشد از ادامه همکاری آنها با دانشگاه جلوگیری میشود. در واقع دانشگاه در این کشورها، دانشگاه پژوهشی هستند اما در ایران برعکس است و دانشگاههای ما در همه علوم، صرفا نقش دانشگاههای آموزشی را انجام میدهند.
چطور میتوان از تقلب علمی جلوگیری کرد، آیا مقاله محوری که حاکم بر فضای آموزشی شده (هم برای دانشجو و هم برای استاد) به این تقلبهای علمی دامن نزده است؟
تقلب علاوه بر بیمار بودن سیستم آموزش و پژوهش، نشانه بیمار بودن کل سیستم اقتصاد و جامعه است. اگر علائم دریافتی از سوی جامعه و بازار مبتنی بر شایستگی و شایسته سالاری باشد؛ قطعا بسیاری از دغدغههای تقلب علمی هم خود به خود رفع میشود. اقتصاد ایران، از یک طرف یک اقتصاد رانتی و از طرف دیگر درگیر تعارض منافع شدید است؛ این موضوع زمینه را فراهم میکند تا تقلب علمی با شکلهای مختلف انجام گیرد.
ساختار کلی آموزش عالی کشور با چه مشکلات و مسائلی روبرو است؟ دولت آینده در حوزه آموزش عالی باید اولویت خود را روی چه مسائلی بگذارد؟
آموزش عالی ایران یک نهاد یا سیستم بسته است که نهادههای خود را از آموزش و پرورش میگیرد که خود این نهادهها به دلیل سیستم ناکارآمد موجود، مشکلات متعددی دارد. ساختار آموزش عالی ایران از نظر نحوه ورود داوطلبان، سبک مدیریتی دانشگاه، وابستگی به بودجه های دولتی، وابستگی بورکراتیک به سیستم اداری کشور، عدم ارتباطات نهادمند و هدفمند بینالمللی، اقتصاد رانتی و دادن علائم نادرست به سیستم آموزش عالی و به طور کلی لباس بورکراتیک بر تن علم کردن از مشکلات مهم آموزش عالی ایران است.
انتهای پیام/
نظر شما