به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، نشریه آمریکایی «نشنال اینترست» در تحلیلی به قلم «پل پیلار» به بررسی خروج نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا از افغانستان پرداخته است. از نظر این تحلیلگر شناخته شده، اگرچه این اقدام هزینههایی برای بایدن خواهد داشت، اما بایدن تصمیم درست را اتخاذ کرده است. وی در تحلیل خود، تلویحا اشاره میکند که تداوم حضور ایالات متحده در افغانستان در تضاد با منافع این کشور قرار داشت و از طرفی آمریکا قادر به حل بحرانهای داخلی افغانستان نبود. به اعتقاد پل پیلار، به احتمال زیاد طالبان در سالهای آتی یا کل قدرت در افغانستان را به دست خواهد گرفت یا سهم قابل توجهی از قدرت سیاسی و اجتماعی این کشور کسب خواهد کرد. البته بر خلاف دیدگاه پیلار، یک دیدگاه دیگر نیز وجود دارد مبنی بر اینکه خروج ناگهانی آمریکا از افغانستان و بیاطلاعی دولت قانونی افغانستان از این موضوع، در پی توافقی پشت پرده بین ایالات متحده و طالبان انجام شده است.
متن کامل این تحلیل به شرح ذیل است:
منافع ملی اغلب با تیترهای رسانهای مطابقت ندارند. برخی مواردی که اخبار ناخوشایند به وجود میآورند، ممکن است به نفع ما باشد؛ همانطور که یک عمل جراحی که برای بهبود سلامت بدن ضروری است، میتواند باعث ایجاد درد و زخم شود. در مقابل، تلاش برای فرار از تیترهای خبری دلسردکننده، معمولا بهترین راه برای تأمین منافع کلان کشور نیست.
تفاوت آن تا حدی بین کوتاه مدت و بلند مدت بودن آن است. چرخه اخبار روزانه یا هفتگی در مقیاس زمانی متفاوت از ارزیابی صحیح در مورد پیشرفت یا عقب نشینی منافع کشور است. مسئله این است که آنچه که قابل مشاهده است –به ویژه در مورد اخبار بد- با آنچه که دیده نمیشود و ملموس است، تفاوت دارد؛ با این حال، آنچه که اهمیت دارد، رفاه مردم است.
در حوزه سیاست خارجی، تفاوت مرتبط دیگر در چیزهای است که در جهان زشت تلقی میشود؛ و اینکه آمریکا باید همه زشتیهای جهان را از بین ببرد. در جهان رخدادهایی که میتواند موجب دلخوری از آمریکا شود کم نیست، اما فقط تعداد کمی از رخدادهای مذکور میتواند به منافع ایالات متحده آسیب برساند و آمریکا باید برای غلبه بر آنها هزینه و خطر کند؛ تازه معلوم نیست در نهایت آمریکا بتواند بر آنها غلبه کند.
جنگ داخلی افغانستان احتمالا در هفتهها و ماههای آینده تیترهای خبری نامطلوبی [علیه آمریکا] به وجود خواهد آورد. پیشبینی آینده میان مدت افغانستان کار سادهای نیست، اما اگر کسی بخواهد این کار را انجام دهد، باید به یاد بیاورد که چگونه رژیم محمد نجیب الله که مورد حمایت شوروی بود، بیش از آنچه تقریبا همه ناظران انتظار داشتند، پس از خروج نیروهای شوروی از افغانستان در سال 1989، دوام آورد. با این وجود، نقاط ضعف رژیم فعلی افغانستان که مدتهاست مشهود است، همچنان تداوم دارد. محتملترین سناریو برای افغانستان در طول سالهای آینده، تسلط طالبان در بیشتر نقاط یا کل افغانستان است و یا توافقی داخلی شکل خواهد گرفت که سهم بیشتری به طالبان در نظم سیاسی و اجتماعی جدید خواهد داد.
نظم جدید شامل ویژگیهایی است که اکثر ناظران غربی آن را غیرجذاب یا حتی وحشیانه میخوانند. این ویژگیهای غیرجذاب، درستی خروج نظامی آمریکا از افغانستان را که دولت های قبلی ایالات متحده نتوانستند انجام دهند و سرانجام دولت بایدن این کار را کرد، نفی نمیکند. درستی اقدام بایدن، اساسا بر دو مفهوم استوار است که طرفداران گسترش جنگ آمریکا هرگز نتوانستهاند آن را رد کنند.
اول اینکه، تضمینی وجود ندارد که ارتش ایالات متحده بتواند آنچه را که در 20 سال گذشته نتوانسته به دست بیاورد، در سالهای آینده انجام دهد. اگر بیست سال کافی نیست، چند سال دیگر باید صبر کنیم؟ و چه عواملی تغییر خواهد کرد که موفقیت در آینده را نسبت به گذشته محتمل کند؟
مفهوم دوم این است که افغانستان هم در میان همه نقاط جهان که تصویری زشت و بیثبات دارد، یک استثنا به حساب نمیآید. میراث 11 سپتامبر باعث میشود که آمریکاییها آن را از نظر تروریسم بینظیر بدانند، اما واقعا این طور نیست. اگر تروریستهایی که دنبال آسیب زدن به ایالات متحده هستند، واقعا نیاز به چادر زدن در مکانهای بیثبات در سرزمینهای دور داشته باشند، جاهای دیگری هم وجود دارد که میتوانند چادر خود را برپا کنند. همچنین، فاصلهای که افغانستان تا تبدیل شدن به یک دموکراسی لیبرال دارد و برای منافع ایالات متحده مضر است، کمتر از بسیاری از کشورهای غیردموکراتیک دیگر نیست.
مسئولیت ویژه ایالات متحده در افغانستان مربوط به ایمنی و رفاه افغانهایی است که مستقیما برای ایالات متحده کار میکنند. پس از یک شروع با وقفه، دولت بایدن در حال عمل به وظیفه خود است.
همزمان با انتشار تیترهای بد [خبری] درباره افغانستان، رئیس جمهور جو بایدن به دلیل تصمیم خود برای خروج مورد انتقاد شدید قرار خواهد گرفت. البته مخالفان سیاسی وی برای بهرهبرداری سیاسی خود به هر شکل از این موضوع استفاده خواهند کرد. در واقع فریاد «چه کسی افغانستان را نابود کرد» را در مبارزات انتخاباتی 2022 و 2024 باید شنید.
حتی اکثر افرادی که در بیشتر موارد از بایدن حمایت میکنند، از موارد بسیاری که احتمالا در ماههای آینده در افغانستان اتفاق خواهد افتاد، شکه میشوند. صفحه سرمقاله واشنگتن پست -که احتمالا نماینده این دیدگاه است- سرمقاله اخیر خود را در این زمینه به این شکل جمع بندی کرد: «فرار از حل یک بن بست میتواند ترسناک و ناخوشایند باشد. ما متحیر هستیم که آیا او [بایدن] به عواقب کار خود اندیشیده است؟».
جواب سوال آخر این است: قطعا او این کار را کرده است. بایدن حداقل بیش از هر سیاستمدار آمریکایی دیگری، چند دهه گذشته با مسئله افغانستان درگیر بوده است. درک او از این مسئله و این کشور بسیار عمیق است (همانطور که من در گذشته این موضوع را مشاهده کردم؛ از جمله در مباحثهای که با او در موضوع افغانستان زمانی که معاون رئیس جمهور بود، داشتم). این درک آنقدر عمیق بود که خروج نیروهای ایالات متحده را به دنبال داشت. بایدن عواقب آن را در نظر گرفته و از آنها متعجب نخواهد شد.
بایدن به عنوان یک انسان دلسوز و عاطفی، به اندازه دیگر آمریکاییها در مورد برخی از عواملی که احتمالا در ماههای آتی در افغانستان اتفاق خواهد افتاد، متاثر خواهد شد. او به عنوان یک سیاستمدار باتجربه میداند که انتقاد شدیدی در انتظارش قرار دارد. اما او به درستی به این نتیجه رسیده که پایان دادن به این اعزام نظامی 20 ساله به نفع ایالات متحده است.
به طور خلاصه، بایدن تصمیم گرفته انتقادات را به جان بخرد؛ زیرا صرف نظر از هزینههای سیاسی که برای او دارد، کار درستی است.
بخش عمدهای از رهبری سیاسی مسئولانه، هدایت کشور در مسیر درست است؛ حتی اگر در کوتاه مدت به جای تشویق، تیترهای خبری دلسرد کننده به وجود بیاورد. بایدن مورد انتقاد قرار خواهد گرفت، اما او نسبت به اسلاف خود در افغانستان رهبری قویتری اعمال کرد.
انتهای پیام/
نظر شما