انتخاب رشته/ احساساتی‌ها در رشته حقوق موفق نمی‌شوند

نتایج پژوهش‌ها نشان می‌دهد بیشتر افرادی که با قانون سروکار دارند، منطقی هستند. به همین دلیل احتمالا احساساتی‌ها توفیق چندانی در رشته حقوق ندارند.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری ایسکانیوز، منطقی‌ یا احساسی بودن آدم‌ها از نحوه تصمیم‌گیری آن‌ها مشخص می‌شود. به این معنا که افراد منطقی بیشتر بر واقعیت‌ها و داده‌های عینی تمرکز می‌کنند و هنگام تصمیم‌گیری سعی می‌کنند استوار، منطقی و بی‌غرض باشند؛ اما احساسی‌ها مردم و احساسات‌شان را هم نظر می‌گیرند.

هر کدام از این دو ویژگی، مزایایی دارد و جایی هم به کار می‌آید؛ اما اگر هدف ما عملکرد بهتر در یک شغل مانند وکالت باشد، منطقی بودن بهتر از احساساتی بودن است.

لاری ریچارد (Larry Richard) موسس شرکت مشاوره LawyerBrain و متخصص رواشناسی رفتار وکلاست که به شرکت‌های حقوقی برای استخدام نیرو و مدیریت تیم وکلا، مشاوره می‌دهد. ریچارد در سال ۱۹۹۳ اطلاعات شخصیت هزاران وکیل را جمع‌آوری و بر اساس تست شخصیت شناسی مایرز-بریگز یا MBTI تحلیل کرد.

این تست به کمک چهار معیار اصلی برونگرایی-درونگرایی، حسی-شهودی، منطقی-احساسی و قضاوتگر-ادراکی، ۱۶ تیپ شخصیتی را معرفی می‌کند.

ریچارد معتقد است؛ وکالت اصلا شغل راحتی نیست چون یک وکیل باید دائما حواسش به همه چیز باشد. به همین دلیل بررسی‌های روانشناسان نشان می‌دهد؛ وکلای جوان معمولا دچار سرخوردگی می‌شوند به دلایلی مانند نارضایتی از موضوع پرونده، کنار نیامدن با همکاران یا افتادن در دام مسائل فرهنگی.

پژوهش ریچارد نشان می‌دهد که رایج‌ترین تیپ‌های شخصیتی برای وکلا، اول تیپ شخصیتی درون‌گرا-حسی-منطقی- قضاوتی(ISTJ) با فراوانی  ۱۷.۸ درصد، در درجه دوم درون گرا-شهودی-منطقی-قضاوتی (INTJ) ۱۳.۱ درصد و سومین گروه برونگرا-حسی-منطقی-قضاوتی (ESTJ) با فراوانی ۱۰.۳ درصد است. این پژوهش، درصد فراوانی همه تیپ‌های شخصیتی در بین وکلا را نشان می‌دهد.

بررسی ویژگی‌های شخصیتی غالب در بین وکلا بیانگر این موضوع است که یک وکیل موفق می‌تواند درون‌گرا یا برون‌گرا باشد، هرچند تنها ‌۳۱ درصد وکلای مورد بررسی درونگرا بودند. با این حال، نوع نگاه و برخورد او با تعاملات اجتماعی، تاثیری در عملکرد شغلی‌اش ندارد. البته طبیعی است که پرونده‌های مورد علاقه درون‌گراها، چندان برای برون‌گراها جذاب نیست.

ریچارد معتقد است در حالی که به نظر می‌رسد بیشتر مشاغل تمایل به جذب افراد برونگرا دارند؛ اما برخی حوزه‌ها مانند قوانین مالیات و املاک بیشتر به افراد درونگرا نیاز دارد.

وکلای حسی بیشتر ترجیح می‌دهند کارهایی انجام دهند که به نتایج عملی و محسوس دست پیدا کنند مانند پرونده‌های مالیاتی یا املاک؛ اما وکلای شهودی به دنبال پرونده‌های جرم و جنایت هستند تا بتوانند از بالا به پایین موضوع را بررسی کنند.

منطقی بودن بیشتر فراوانی را در میان وکلا دارد. به طوری که نتایج پژوهش ریچارد نشان داد؛ ۴۱ درصد آن‌ها ترجیح می‌دادند از منظر منطق با مشکلات روبرو شوند و به شیوه ساختارمند زندگی کنند.

ارتباط با قانون از حقوق یک شغل کاملا منطقی می‌سازد. احساسات جایی در تصمیم‌گیری‌های یک وکیل ندارد و باعث می‌شود با مسائل مانند یک کتاب مسائل برخورد کند. همچنین افرادی برای وکالت مناسب هستند که از بحث کردن لذت می‌برند. بحث کردن برای آن‌‎ها الزاما به معنای درگیری شخصی نیست، خود بحث موضوعیت دارد.

اکثر وکلا قضاوتگر هستند و ترجیح می‌دهند با برنامه‌ریزی محیط پیرامون خود را کنترل کنند. افرادی که عاشق تهیه کردن لیست هستند و می‌خواهند بر اساس آن کارهای پیش ببرند.

در پایان توجه به این نکته لازم است که هیچ روانشناسی معتقد نیست؛ نتیجه یک تست شخصیت قطعی و همیشگی است؛ اما می‌تواند چشم‌اندازی به افراد بدهد که بدانند در ارتباط با افراد و موقعیت‌های مختلف چگونه بهتر سازگار شوند. نتایج این پژوهش هم نشان می‌دهد بیشتر چه نوع افرادی در شغل وکالت دوام آورده و موفق بوده‌اند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1104491

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =