به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز، کاظم هژیرآزاد در سال ۱۳۲۹ در تهران به دنیا آمد و در سال آخر دبیرستان یعنی تابستان سال ۱۳۴۸ برای فراگرفتن هنر بازیگری، به هنرکده آزاد هنرپیشگی " آناهیتا " رفت و شیوه " استانیسلافسکی " را زیر نظر استاد مصطفی اسکویی آموزش دید و در چندین نمایش صحنهای و تله تئاتر با گروه آناهیتا به ایفای نقش پرداخت. وی پس از جدایی از این گروه در سال ۱۳۶۱ به صورت آزاد، با گروههای مختلف تهرانی همکاری کرد که این همکاری همچنان ادامه دارد.
بیشتر بخوانید:
نگاه ویژه اهل بیت را در زندگیم همواره حس میکنم/مجموعه های سلمان فارسی و حضرت موسی در دست اجراست
هژیر آزاد در زمینهٔ نوشتن نیز فعالیت داشته است و یک تک پردهای به نام " سوسنگرد" - مربوط به جنگ تحمیلی -، یک تک پردهای در مورد پشت صحنه تئاتر، و همچنین یک مجموعه داستان به نام " کیف " را به چاپ رسانده است . او در مورد نقد تئاتر و مسائل مربوط به صنف تئاتر، نوشتههای پراکندهای در مطبوعات به چاپ رسانده است. او هماکنون عضوهیئت مدیره انجمن بازیگران خانه تئاتر و همچنین عضو هیئت مدیره خانه تئاتر میباشد.
خبرنگار فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز با او در مورد ایفای نقش مهلب در سریال پرمخاطب مختارنامه گفت و گویی انجام داده که در ادامه می خوانید:
آقای هژیرآزاد چه احساسی داشتین که در نقش مهلب( یکی از اشقیا) در سریال مختارنامه بازی کردید؟
به طور حتم هرشخصیتی یک رفتاری و کنشی، نشست و برخواستی و یک لحن گفتنی دارد، به عنوان مثال یک بازاری با یک کارگر غسالخانه لحن گفتن، راه رفتن و نگاهش فرق دارد، زمانی که شما یک بیوگرافی از یک شخصیتی درزمان عمرمینویسید که بر ایران پیروز شده و در دوره جوانی حاکم اهواز و بعد مالک اهواز شده است، رفتار عادی ندارد هم در جنگ شرکت کرده و هم در اتحادهای محلی حضور داشته، انسان بسیار با تجربهایست چون در جنگها شرکت کرده و در واقع بیوگرافی او را تمام حاکمان در آن زمان میدانند و در مواقع ضروری از وجود این آدم استفاده میکنند، بنابراین شخصیت زیرک، هوشیار، با نفوذ و توانمندی است که هم از نظر نقشههای به اصطلاح استراتژی و تاکتیک جنگ در آن زمان وارد بوده و میتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد و هم از نظر جسمی توانمند و جنگاور بوده است.
پس وقتی که شخصیت این چنینی را میخواهیم بازی کنیم، باید به رفتار ظاهریش دقت کنیم، یا زمانی که این شخصیت را خلق می کنیم متوجه باشیم که او یک فرد عادی نمیتوانسته باشد؛ مضاف براین که بُعد زمان نسلی که حالا هست با نسلی که شما در این نقش بازی میکنید خیلی فاصله است و البته گریم، لباس و کارگردان و نیز اندیشه و دانش بازیگر نیز کمک میکند که شخصیت این بازیگر زنده و قابل باور باشد.
هر زمانی که شما این نقش را باور کردید، اولاً بدانید که این اثر نویسنده خوبی داشته و همچنین آقای میرباقری نیز به عنوان کارگردان این مجموعه بسیار خوب رهبری کرده و بعد از آن بازیگر هم توانسته این کار را به سرانجام برساند، او توانسته به شخصیت آن نقش برسد که مخاطب بتواند او را باور کند که شما وقتی بازی او را تماشا کردید، درمورد ایفای نقشش بگوئید: وای عجب زالوی نامردی است یا عجب زیرک و شجاع است. لذا اساتید بازیپری معتقدند که هر شخصیتی که قبولش کرده و آن را اجرامیکنیم، شخصیتهای مجزا و مستقل از هم هستند که ما نمیتوانیم آنها را با هم دیگر مقایسه کنیم و بگوییم این نقش خیلی بهتر از قبلی بود و یا بلعکس.
آیا ایفای نقشتان در سریال مختارنامه تفاوتی با بقیه بازی هایتان داشت؟
قطعا همینطوراست، به این دلیل که مشابه این شخصیت تاریخی را شاید مثلاً من در شاه سمنگان بازی کردم اما به شکل دیگری، یا در رستم و سهراب که بازی کردم هم جور دیگری بود و قضیه این گونه بود که پادشاهی بود که بسیار مبادی آداب و رسمی بود و با وجود اینکه مثلاً آن نقش نیز تاریخی و اسطورهای است، اما با نقش مهلب که آدم زیرک، هوشیار و نقشه کشی است فرق دارد زیرا شاه سمنگان، شاه ولنگار و خوشگذرانی است و به طور حتم اخلاق شاه سمنگان و اخلاق مهلب زمین تا آسمان با یکدیگر فرق میکند. اینطوراست که من ممکن است نقش یک کارگر، معلم یا مدیر مدرسه را داشته باشم که با شناخت رفتارها، سکنات، نشست و برخواست آن شخصیت و همچنین مطالعه در قالب آن نقش به آن میرسم.
نظر شما این است که ویژگی که نقش شما در مختارنامه داشت، زیرک و باسیاست بودن است؟
من از شما می پرسم که شناخت انسانهای اطرافمان در زندگی چقدر میتواند در ایفای یک نقش تاثیر داشته باشد، مسلما تاثیر دارد، زیرا شما اگر خوب دقت کنید میبینید که همه این آدمهای تاریخی با هم متفاوت هستند، به عنوان مثال در زمان حال فرض میکنیم شما تفاوت شخصیت، گفتار و رفتار آقای حسن روحانی که در دوره قبلی رئیسجمهور ما بود، میتوانید با آقای محمود احمدی نژاد تشخیص بدهید، رفتار و سکنات دو شخصیت کاملا متفاوت است، زیرا دو دانش متفاوت با دو نگاه متفاوت دارند و شما نقش هر کدام از اینها را بخواهی بازی کنی باید در واقع ابتدا مطالعه کنی و ببینی که اینها چطور به آن شخصیت، رفتار و کردار و منش رسیدند که شما هم به آن برسید.
زمانی که در مختارنامه بازی میکردید، شده بود که خودتان را در آن زمان حس کنید یعنی احساس کنید که آن اتفاق دارد به عینه میافتد؟
همیشه همینطور بوده است زیرا بازیگر همیشه باید باورکند که این اتفاقی که دارد میافتد همین حالا صورت گرفته، یعنی آن دکور که از مقوا است را باید سنگ ببینی و باور کنی که سنگ است ، یا آن شخصیت روبرو را باید باور کنی زیرا اگر تو به عنوان بازیگر به این باور نرسی تماشاگر هم باورت نمیکند، لذا نگاهت،رفتارت و کردارت باید باور پذیر باشد که تماشاگر باور کند اگر نه خوشش نمی آید.
آن زمان که خودتان رادر آن دوران تصور میکردید حس و حال خاصی هم داشتید؟
فرض میکنیم که به من گفتهاند که این اتفاق طبق این نقشه باید بیفتد پس تو به همان فکر می کنی دیگر به چیز دیگری نمیاندیشی که مثلآ باید به ملاقات مصعب( فرمانده وبرادر زبیر بود) بروی، او در آن نقش ازنظرمقام از من بالاتر است و باید ببینم رفتارم چگونه باید باشد ؛اولاً باید احترامش را نگه دارم یک جوری رفتار کنم که به او بی ادبی نباشد این یک ملاقات است ولی او باید بفهمد که من به او احترام میگذارم و بی حساب نیامدهام و در آنجا باید جوری رفتار کنم که قدرت خودم را هم به او نشان دهم تا به من اعتماد کند.
درست است که مردم خیلی شوخی و مزاح میکنند در مورد تکرار مختارنامه اما همچنان معتقدند مختارنامه مجموعه ای واقعاً تکرار نشدنی است یعنی یک اثر فوق العاده غنی از لحاظ تاریخی است که تکرار نمی شود، نظر شما در این رابطه چیست و رمز موفقیت مختارنامه چه بود؟
اولین دلیلش میتواند یک نوشته خوب و دراماتیک باشد، شما ببینید مختار قهرمانی بوده که برای رسیدن به هدفی تلاش میکند این جنبه دراماتیک قصه است، درتمام قصههای دنیا قهرمان برای رسیدن به هدفش تلاش میکند، یا شکست میخورد و یا پیروز میشود، در این فیلم شما مختار را ببینید که از یکسری مصائبی گذشته و چند خوان را رد کرده، اولش جزو توابین بوده و بعد متحول می شود و میآید از یاران امام حسین علیه السلام دفاع میکند و در مسیر این تحول با موانعی برخورد میکند که شامل زندان، شکنجه و همچنین درگیری با خانوادهاش است که همه اینها درون آن قصه هست و اصل قصه در آن رعایت شده است.
مهم این است که اصل قصه یعنی درام درون آن که چه می شود و چه سرنوشتی در انتظار قهرمان هست در آن رعایت شده و این باعث جذابیت قصه است وچون مردم این اثر را مانند داستان امام علی علیه السلام دوست دارند، میخواهند ببینند که این قهرمان چه به سرش می آید و مختار هم این اتفاق برایش افتاد، حالا دشمن های این قهرمان که هستند؟ مهلب،مصعب، زبیر از جمله دشمنان او هستند و باید دید دشمنش را چطور میتواند شکست بدهد، چطور میتواند با آنها برخورد کند، خب همه اینها برای تماشاگر جذاب است تا ببیند قصه چه می شود.
خوشبختانه آقای میرباقری قصه خوبی نوشت و پس از آن بازیگرهای خوبی نیز انتخاب کرد، شما همه بازیگرها را نگاه کنید کارشان بسیار تاثیرگذار است و تلویزیون هم میخواست که این کار صورت پذیرد و الحمدلله انجام شد و آقای میرباقری بهترین اثر را تولید کرد.
انتهای پیام/
نظر شما