به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری ایسکانیوز، تربیت کارآفرین در جامعهای که با بحران بیکاری مواجه است، بر هیچ کس پوشیده نیست؛ اما وقتی برنامههای کلان وزارت علوم در راستای تربیت کارآفرین و تسهیل اقدامات کارآفرینانه نیست، انتظار برای اقدامی موثر از سوی دانشگاه، بیشتر نوعی اتلاف وقت به نظر میرسد.
به همین دلیل لازم است دانشجویان خودشان دست به کار شوند و راهکارهایی برای کارآفرینی اتخاذ کنند. در این راستا، با احسان چیت ساز عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره راهکارهای کلان و شخصی ترویج کارآفرینی در دانشگاهها گفتوگو کردیم که در ادامه آمده است؛
اگر دانشجویی بخواهد فارغ از برنامههایی که در دانشگاه وجود دارد، خودش به سمت کارآفرینی حرکت کند. به نظر شما چه مراحلی را باید بگذراند و از کجا باید شروع کند؟
استارتآپهای موفق معمولا به دنبال برطرف کردن یک نیاز رفتهاند. نیازی که یا خود فرد کارآفرین یا تیم کارآفرینی با آن مواجه بودهاند. مثلا سرمای شدید هوا در اسکاندیناوی سبب شد تعدادی از دانشجوی مهندسی مکانیک به این فکر کنند که چگونه میتوان در اوج طوفان و کولاک با کمک وسایل ورزشی سلامت بدن را حفظ کرد.
تجهیزات تردمیل و اسکی در سالن ابداع این مهندسان بود یا عدهای از دانشجویان به دلیل مشکل در خرید کتابهای بینالمللی و پرداختهای ارزی دانشگاهی خود یک شرکت رمیتنس (Remittances) راهاندازی کردند که امکان هر نوع پرداخت ارزی را برای دانشجویان تسهیل میکند و به موفقیت شایان توجهی دست یافتند.
استارتآپهای داخلی موفق هم بر اساس یک نیاز واقعی شکل گرفتهاند. نیاز واقعی کمک میکند که کارآفرین تسلط بیشتری داشته باشد و بتواند پاسخ را به دست بیاورد؛ اما اگر این نیاز توسط خود فرد احساس نشده باشد و صرفاً یک کپی از بقیه کسبوکارهای موفق باشد، شاهد موفقیت آن نخواهیم بود.
اشاره کردید که توجه به نیازهای واقعی فرد و جامعه، اولین گام برای حرکت به سمت کارآفرینی است. با توجه به این موضوع، به نظر شما دانشگاه در سطح کلان و دانشجویان به صورت فردی چه کاری میتوانند انجام دهند؟
من معمولاً به دانشجویان توصیه میکنم که از همان روز اول دوره کارشناسیشان کشف فرصت کنند و این نیاز واقعی را محور گذراندن تمام درسها آموزشی خود کنند. البته کشف فرصت روشهای کلاسیکی هم دارد که میتوان به دانشجویان آموزش داد.
در این راستا، نظام آموزشی باید متحول شود و تمام دورههای تحصیلی باید شایستگی محور باشد. یادگیری شایستگی محور الگویی است که دانشگاه تهران برای تحول در برنامهریزی و اجرای برنامه درسی خود طراحی کرده است.
بر این اساس، شایستگی را محرک، ویژگی یا مهارت برجسته تعریف کردهاند که منجر به عملکرد برتر میشود. همچنین تعریف ارائه شده توسط جامعه بینالمللی عملکرد مجموعه دانش، مهارت و نگرشهایی که یک دانش آموخته را قادر میسازد به صورتی اثربخش فعالیتهای مربوط به شغل یا عملکرد شغلی را طبق استانداردهای مورد انتظار انجام دهند شایستگی نامیده میشود.
البته شایستگی محوری یک دانش آموخته، حل مسائل واقعی در زمینه رشتهای است که در آن به تحصیل پرداخته است. از سوی دیگر، در یک یادگیری شایستگی محور، دانشجو فرا میگیرد علاوه بر حل مسائل واقعی حوزه تخصصی خود، چگونه تیم تشکیل دهد؟ چگونه در تیم ایفای نقش کند؟ و چگونه با سایر تیمها همکاری کند تا به حل مشکلات واقعی در جامعه و صنعت بپردازد.
یادگیری شایستگی محور چه ویژگیهایی دارد؟
در الگوی یادگیری شایستگی محور، دانشجو پس از طی دروس پایه خود، با راهنمایی مربی Coach یا مرشد Mentor شایستگی، یک مسئله واقعی از رشته خود در صنعت یا جامعه را انتخاب میکند. از آن پس، دانشجو میکوشد با اخذ دروس تخصصی به حل مسئله واقعی مطروحه توسط مربی یا مرشد اقدام کند.
مربی یا مرشد در هر درس تخصصی تلاش دارد ابعاد مختلف مسئله را باز کرده و نقش درس اخذ شده را برای حل مسئله انتخابی شرح دهد و با رصد پیشرفت دانشجو در طی دوران تحصیل میکوشد به حل مسئله و در نهایت کسب شایستگی حل مسئله واقعی به دانشجو یاری دهد.
دانشجو موظف است در پایان دوره تحصیل از چگونگی حل مسئله به صورت علمی دفاع کند. بنابراین، همه دروس تخصصی و حتی اختیاری به صورت کاملا کاربردی در حل مسایل واقعی بسیج میشوند و زمان تخصیص داده شده برای حل تکالیف اثری در راستای حل مسائل جامعه مییابند و مفیدتر از همیشه واقع میشوند و منتهی به شایستگی حل مسایل واقعی رشته میشود.
در این نظام آموزشی با تربیت دانشجوی چند ساحتی، متخصصی شایسته برای حل مسایل واقعی تربیت میشود و مشکلات پیچیده دنیای واقعی به منظور ترویج فراگیری اصول و مفاهیم توسط خود دانشجویان به جای بیان مستقیم آنها مورد استفاده قرار میگیرند.
استفاده از روشهای ارزشیابی شایستگی تکوینی در تمـام مراحـل آموزش به عنوان جزیـی جداناپـذیر از فرآینـد یاددهی- یادگیری اسـت و هـدف آن تشخیص مشکلات یاددهی- یادگیری و تلاش برای کاهش و رفع آنها است.
پیادهسازی این نظام علاوه بر ضرورت آموزش اعضای هیات علمی، نیازمند صرف حداقل ۲۰ درصد وقت مازاد از سوی اعضای هیات علمی به عنوان مرشد یا مربی دانشجو و ۳۰ درصد هزینههای مازاد خدمات دانشجویی است.
یادگیری شایستگیمحور نیازمند صرف ۲۰ درصد وقت از سوی اعضای هیات علمی و ۳۰ درصد هزینههای مازاد خدمات دانشجویی است.
بر این اساس، تکتک واحدهای آموزشی یک مقطع تحصیلی باید متمرکز بر مسئله گذرانده شود و طبیعتا استادان هم باید صلاحیت خودشان را برای پاسخ دادن به این نیاز توسعه دهند، یعنی بتوانند صلاحیتهای حل مسئله واقعی را که تا به حال حل نشده، در دانشجویان ایجاد کنند.
تحقق یادگیری شایستگیمحور نیازمند چه اقداماتی است؟
توانمندی حل مسئله باید در دوره کارشناسی از طریق برنامه آموزشی به دست بیاید. به همین دلیل، باید ساختار برنامه آموزشی هم عوض شود و واحدهای درسی که واقعاً به این موضوع کمک نمیکنند از سرفصلها خارج شود.
سرفصلهای درسی که در راستای یادگیری شایستگیمحور نیستند، باید حذف شوند
همچنین دانشآموخته باید بتواند خیلی سریعتر وارد بازار کار شود. متاسفانه در ایران زمان زیادی از دانشجوها برای وارد شدن به اکوسیستم کسبوکار گرفته میشود و بعد هم که وارد میشود، میبیند که صلاحیتهای لازم برای کار را ندارد، چون از اول مسئله نداشته و دروس را به صورت کاربردی یاد نگرفتهاند.
درس باید به صورت کاربردی در هر کدام از لایهها آموزش داده شود. دانشجو باید بداند که ریاضی ۱ و ۲، معادلات دیفرانسیل ۱ و ۲ یا درسهایی از این جنس در نظام کلی حل مسئله چگونه به کار گرفته میشود؟ به همین دلیل، دانشجویان هم باید مسئله داشته باشند و به دنبال حل مسئله تمام دوران آموزشیشان را بگذرانند.
یادگیری شایستگی محور باید محور برنامههای تحولی دانشگاه قرار بگیرد. دانشجو هم باید مسائل خودش یا حداقل یک مسئله خود را به عنوان محور انتخاب کند و در کل دوران تحصیل، آموزشی خود را متمرکز و عمیق در مورد آن مسئله پیش ببرد.
دانشجو باید به محیط خودش خوب نگاه کنند و چگونگی تغییر و تحولاتی که دارد اتفاق میافتد را بررسی کند. باید از خود بپرسد آیا اولویت این مسئله در آینده هم وجود خواهد داشت یا خیر؟ آیا قبلا دیگرانی به گونههای مختلف به این مسئله پاسخ دادند؟ آیا میتوان از روش دیگری آن را حل کرد که مزیتی برای عرضه به جامعه داشته باشد؟
وجود یک نگاه مسئلهمحور در نظام آموزشی و در ذهنیت دانشآموختگان آنها را به دانشجویانی فرصتشناس تبدیل میکند که تغییرات اجتماعی، سیاسی، محیطزیستی و فناوری را رصد میکنند و بر اساس آن مسائل جدید را شناسایی کنند.
وقتی دانشجو بتواند یک مسئله را حل کند، اعتماد به نفس بیشتری برای حل مسائل دوم و سوم را خواهد داشت. داشتن ذهن باز و تمرین کردن، منابعی زاینده برای ایدههای کسب و کاری هستند.
تیمسازی در دوران دانشگاه ارزانترین و راحتترین کار است
تیمسازی در دوران دانشگاه ارزانترین و راحتترین کار است. تیمسازی در جامعه با هزینههای گزاف اتفاق میافتد. اگر دانشجویان از این امکان در دوران دانشجویی خود استفاده کنند، بدون شک یکی از سرمایههای ارزشمند آنها همین دوستان، استادان و شبکه ارتباطی است که با مراکز مختلف آموزشی و صنعتی دارند و میتوانند به عنوان سرمایه آتی برای موفقیت کسب و کار خود استفاده کنند.
انتهای پیام/
نظر شما