به گزارش خبرگزاری ایسکانیوز؛ مثلا وقتی لیگ انگلیس شروع میشود با نتایج خیره کننده و تعداد گلهای زیاد کرختی دوران تعطیلی و بین فصل را از بینندگان سراسر دنیا گرفته و خون تازه ای در رگهای آنان جاری میکند .
مرور کلی به تعداد گل های زده شده در هفته های اول لیگ های مختلف نشان از اقتدار تیم ها، صدای خطر تازه واردان ، روحیه برگشت پذیری تیم ها صدای پای تیم های مدعی را نوید می دهد.
با نگاه دقیق به هفته اول لیگ ایران به نکات و دستاوردهایی خواهیم رسید که در برگیرنده ی نکات کلان ، موارد فنی و باور کلی محاط بر فوتبال کشور هستیم.
در ٨ بازی انجام شده در لیگ ١٤ گل به ثمر رسیده که فراوانی این گلها در ٦ بازی میباشد و برخلاف دو فصل اخیر در دوبازی بالای ٣ گل به ثمر رسیده که جور بازیهای کم موقعیت و کم گل را به دوش کشیده است.
میانگین گلهای زده شده در هفته ی اول لیگ برتر ایران ١/٧٥ میباشد که در قیاس همسایگان نزدیک فوتبالی و قدرت های آسیا عدد بسیار کمی بحساب میاید. ترتیب میانگین گلهای زده شده در لیگ های معتبر آسیا به شرح زیر است :
عربستان ٢/٧٥
قطر ٢/٣٣
امارات ٢/٢٨
ژاپن ٢/٢٢
کره ٢/١٦
ایران ١/٧٥
حال این سوالات مطرح می شود ایا شکل گیری این ارقام اتفاقیست ؟
این میزان اختلاف از کجا نشات گرفته است ؟ ایا فقط امکانات در شکل گیری این اعداد دخیل هستند ؟ ایا مربیان و مدیران از بوجود امدن این اعداد و نتایج باخبر هستند و چشمشان را به این موضوع بسته اند ؟ که ما در بین ٦ لیگ اسیایی در رده ی اخر ایستاده ایم ؟!
نکته پاورقی و قابل تامل اینجاست که اگر لیگ برتر انگلیس را شاخص و متر قرار دهیم ( برترین لیگ فوتبال ) با اختلاف نزدیک به ١٠٠ درصد از ان فاصله داریم چرا که میانگین گل زده در این لیگ ٣/٤ در هر بازی میباشد ؛ یعنی تفاوت ١/٦٥ با لیگ ایران در هر بازی . اما برگردیم به رقیبان نزدیک و اتفاقات بوجود امده نمایندگان ایران در بازیهای باشگاه های آسیا که توجیه کننده و بیانگر حقایق موجود در درون لیگ برتر فوتبال ایران است .
با بیان چند نکته ی مهم به پیدایش این موضوع میپردازیم و بررسی میکنیم که این رتبه بی دلیل بوجود نیامده است :
١- عدم ثبات جایگاه مربی روی نیمکت ، بخاطر تزلزل در هرم بالاتر یعنی مدیریت .
مربیان ترسیم و پلن های دفاعی انتخاب میکنند چرا که باخت مثلا ٣ بازی از ٤ بازی برای آنها پیامد سنگینی در پی خواهد داشت و مدیریت فورا به گزینه آلترناتیو ارائه شده فکر خواهد کرد .
اینکه چرا مدیران هم به سراغ نفر بعدی میروند تا اینکه گزینه صبر را انتخاب کنند و زمان بیشتری را در اختیار مربیان قراردهند هم خود دلیل واضحی دارد که فاکتور های تغییر قابل اندازه گیری و رویت میباشند مانند تیم پرسپولیس در زمان برانکو و عدم کسب نتیجه گیری در 8 بازی اول فصل و یا تیم استقلال با استراماچونی و عدم نتیجه گیری در 5 بازی اول فصل .
2- تیم ها ترجیح میدهند بازنده ی بازی نباشند تا اینکه با قبول ریسک برای برد به زمین بیایند: برای این مورد میشود به روش مصطفی دنیزلی در زمان کار در ایران رجوع کرد که ترجیح میداد برنده و یا بازنده ی بازی باشد تا اینکه بازی مساوی شود.
فرضیه دنیزلی کسب کامل 3 امتیاز بود نه یک امتیاز یعنی اگر از 5 بازی دو برد کسب میکرد در قیاس با 5 تساوی امتیازات بیشتری جمع آوری کرده بود.
3- عدم توان اجرای برنامه های هجومی : حمله فاکتور خلاقیت است اما برای رسیدن به فضای خلاقیت نیاز به راهکار میباشد، چیزی که در سطح اول فوتبال دنیا شاهد آن هستیم و از دیدن آن به وجد میاییم، کارهای دو نفر و سه نفره در فضاهای تنگ و بسته که چشمان بیننده را حیرت زده میکنند.
4- عدم داشتن تنوع و تسلط در آرایش های مختلف بازی: در فوتبالمان کمتر دیده شده که تیمهای متوسط و ضعیفتر توان دیکته کردن طرح و نقشه و آرایش انتخابی خود را داشته باشند و برای آرایش تیم حریف پلن جایگزین ارائه دهند و تیم های قویتر با بازیکن محوری نتایج را رقم میزنند تا سیستم ، آرایش و استراتژی.
5- نداشتن چرخه ی تولید بازیکن متنوع در پست های مختلف و به خصوص پست های هجومی و خلاق محور.
6- کیفیت نامساعد زمین های بازی.
اما در پایان باید یادآور شد که اگر خواستار لیگی با گلهای زده بیشتر هستیم باید با بازنگری در سطح مدیریتی و فنی، برنامه ریزی و تغییر روش در ساخت تیم به این ضعف موجود در لیگ برتر ایران پایان دهیم.
مجید انگشتان
نظر شما