موج سواری خوانندگان پوچ گرا بر احساسات نوجوانان دهه هشتادی / بانیان فرهنگ در جامعه ما بی فرهنگ هستند

عیوضی می گوید؛ من دلم از فضای فرهنگی جامعه ای که در آن زندگی می‌کنم پر است، زیرا موسیقی‌هایی امروز تولید شده که انسان شرمش می‌شود در حضور خانواده این آهنگ‌ها را گوش دهد.

محمدرضا عیوضی، خواننده موسیقی پاپ ایرانی است که از کارهای ماندگار و پرخاطره وی می‌توان به «گل واژهٔ خلقت»، تیتراژ سریال روزگار جوانی و «میلاد امام» اشاره کرد، در سال‌های اخیر اما اثری از این خواننده پیشکسوت موسیقی در رسانه ملی نیست و چندان فعالیتی ندارد.

این خواننده موسیقی پاپ در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز به دلایل کم کاری‌اش اشاره کرد، در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید:

جناب عیوضی چرا دیگر کم‌کار شدید و از آن دورانی که ما هربار به رادیو گوش می‌دادیم و یا تلویزیون را روشن می‌کردیم، صدای زیبای شما در حال پخش بود، فاصله گرفته‌اید. دلیل این موضوع چیست؟

در جریان هستید که در دو دهه گذشته شیوه ضبط به صورت کاست بود و یا اینکه سی‌دی را کپی می‌کردند، اما امکانات کپی کاری آن قدر زیاد نبود و تولیدکنندگان با توجه به فروش‌شان علی‌رغم وجود کپی رایت، سود آن چنانی هم داشتند که ضرر نکرده باشند، یعنی علاوه بر کسب هزینه‌هایشان سود هم می‌کردند.

اما به مرور زمان و با پیشرفت تکنولوژی، هنگامی  که من سه آلبوم بیرون دادم اما هیچ کدام برای من برگشت مالی نداشت و با توجه به اینکه خودم به شخصه در این مسیر سرمایه گذاری کردم ولی با توجه به اینکه در این زمینه هیچ قانون کپی رایتی جهت دفاع و حمایت از اهالی موسیقی وجود ندارد که حتی همان هزینه‌های تامین سرمایه برگشت داشته باشد، در نتیجه هزینه‌هایی که برای تامین سرمایه و تولید صرف کردم هم بازنگشت. 

به نظر شما من چندبار می‌توانم این کار را انجام دهم؟ در حالی که نباید تمام زندگیم را برای تولید آلبومی که هیچ بازگشت مالی برای من ندارد صرف کنم، زیرا در انتها در یک جایی به مشکل می‌خورم که الان خوردم، به همین دلیل تمام این مشکلات باز هم به حمایت مسئولان موسیقی کشور بازمی‌گردد.

موج سواری خوانندگان پوچ گرا بر احساسات نوجوانان دهه هشتادی / بانیان فرهنگ در جامعه ما بی فرهنگ هستند

از نظر شما به عنوان یک خواننده پیشکسوت، حمایت مسئولان موسیقی کشور چگونه باید باشد؟

جالب اینجاست که در رسانه ملی ما را دعوت می‌کنند و می‌پرسند که چرا نیستید و یا ارشاد همین سوال را می‌پرسد، شما هم این سوال را تکرار می‌کنید؛ ما هم در جواب می‌گوئیم هستیم؛ اما آیا رسانه ملی و سازمان ارشاد نباید هیچ گونه حمایتی از ما داشته باشند؟ چرا نباید هیچ کمک مالی برای تولید آلبوم به اهالی موسیقی انجام دهند؟ در حالی که ما اصلا سود نمی‌خواهیم بلکه همان هزینه‌های تولیدمان دربیاید راضی هستیم. 

ارشاد و صداو سیما باید هزینه کند تا ما فقط آلبوم را تولید کنیم، هیچ سودی هم از آنها نمی‌خواهیم بلکه اگر واقعا به فکر فرهنگ این کشور هستند اقدامی کنند، اما این کار را هرچند که وظیفه شان است، در حداقل ممکنش هم انجام نمی‌دهند، در صورتی که باید علاوه بر هزینه‌های تولید آلبوم، دستمزد ما را هم بدهند، لذا من اعلام می‌کنم اصلا همان دستمزد را هم نمی‌خواهم اما آیا حاضرند هزینه تولید آلبوم را تقبل کنند که ما بتوانیم اثر فاخر تولید کنیم؟

در این مسیر نباید از لابی گری‌هایی که وجود دارد غافل شد، نظر شما در این رابطه چیست؟

موضوع دقیقا همین است، یک زمانی می‌گفتند مافیا وجود دارد، اما من گفتم چیزی به اسم مافیا نیست زیرا من وقتی به کارم ایمان دارم معتقدم طرفداران من می‌آیند و کار من را گوش می‌کنند، اما امروز نمی‌دانم تولید و بازگشت سرمایه‌اش چه میزان است، پس در حد همین کار اینترنتی تولید می‌کنم که باز هم نظارتی بر روی آن نیست و نهایتا تعداد معدودی از طرفداران ما انصاف داشته و بعد از دانلود هزینه اش را پرداخت می‌کنند  اما خیلی‌ها این کار را هم نمی‌کنند و در نتیجه ما هم به مشکل مالی می‌خوریم.

این لابی گری‌ها مختص تهیه کنندگانی است که حالا با توجه به شرایط بیمارگونه‌، غم زده و افسرده‌ای که جامعه دارد جولان می‎‌دهند، متاسفانه امروز جامعه شناسان اعلام کردند که حدود 30 درصد افراد جامعه ما افسرده و دچار استرس هستند که رقمی حدود 28 میلیون نفر را دربرمی‌گیرد که مختص قشری است که بالای سن بلوغ بوده و دچار افسردگی شده‌اند، این آمار وحشتناکی  است که باید فکری به حال آنها کرد.

حالا از همین شرایط یک سری استفاده می‌کنند و کارهایی را می‌خوانند که در آن خیانت و ناله و نفرین موج می‌زند و همچنین مسائلی در اشعارشان به کار می‌برند که باعث ایجاد حس تهوع در انسان می‌شود که هیچ کدام هم ماندگار نیست، اما در زمان خودش سودآور است و متاسفانه هیچ سازمانی هم روی این موارد نظارت ندارد و همین موضوع باعث می‌شود موسیقی ما  به سمتی حرکت می‌کند که نباید برود.

 خوانندگانی که هم نسل و هم دوره شما بودند حالا متاسفانه کم کار شده‌اند و جای خالیشان در حوزه موسیقی رسانه ملی حس می‌شود، راهکار شما در این زمینه چیست؟

دلیل اصلی همین مواردی است که گفتم، ما خوانندگانی بسیار خوبی داریم که به ادبیات و فرهنگ کشورشان در شعری که به کار می‌برند متعهد هستند، اما زمانی که پایه کار سخیف باشد تبعاتی نیز دارد و نمی‌شود به آن ایراد گرفت، زیرا وقتی موضوعی از بنیان خراب باشد، هرچند جزئیات آن را بسنجیم اصلا متوجه نمی‌شویم در مورد چیست.

موج سواری خوانندگان پوچ گرا بر احساسات نوجوانان دهه هشتادی / بانیان فرهنگ در جامعه ما بی فرهنگ هستند

متاسفانه بلاتکلیفی در موسیقی ما موج می‌زند، این موضوع چه علاجی دارد؟ 

بله متاسفانه همین گونه است، اما من دلم از فضای فرهنگی جامعه ای که در آن زندگی می‌کنم پر است، جامعه‌ای که پدر و مادر هیچ نظارتی بر موسیقی که فرزندش گوش می‌کند ندارد، یعنی موسیقی‌هایی امروز تولید شده که واقعا انسان شرمش می‌شود در حضور خانواده این آهنگ‌ها را گوش کند و من فکر می‌کنم که بانیان فرهنگ در جامعه ما انسان‌های بی فرهنگی هستند، زیرا نه تنها نتوانستند آن فرهنگ قدیمی که احترام کوچکتر به بزرگتر را داشت، حفظ کنند همان را هم نابود کرده و باعث شدند در این حد تنزل پیدا کند. حالا هم کودک سالاری شده است و پدرو مادر اجازه ندارند به بچه‌هایشان حرفی بزنند.

برای کسانی که در راس امور فرهنگی جامعه ما هستند این مسائل واقعا جای تاسف دارد، به خصوص آن نماینده مجلسی که در کمیسیون فرهنگی مجلس در این مسیر بودجه می‌گیرد، اماتفکرشان درست نیست تا بتوانند راهکار مناسبی برای علاج مشکل جامعه پیدا کنند، بلکه یک عده آدم هستند که فقط به دنبال  پز نماینده بودن  و حقوق گرفتن هستند و اصلا هم به  مردم فکر نمی‌کنند.

برای ارائه خوراک موسیقایی مناسب به نسل جدید چه کاری باید کرد؟

متاسفانه امروز  خوانندگانی هستند که برای نسل ما نخوانده‌اند اما برای دهه هشتادی‌هایی خوانده‌اند که متاسفانه سراسر کلامشان مثبت هیجده است و ادبیات خاص خودش را دارد که من نمی‌پسندم اما شاید خیلی ها بپسندند، لذا من مشکل اساسی را زیرساختاری می‌دانم و اعتقاد دارم مشکل اساسی این است که ما در حال حاضر موسیقی و شعر کودک نداریم.

در زمانی آقای مصطفی رحماندوست شاعر نسل ما بودند که همواره اشعار کودکانه می‌سرود، آن همه اشعار ماندگار و زیبایی که در کتاب‌های دبستان و حتی دوران راهنمایی چاپ می‌شد که ما هنوز بعد سال‌ها آن شعرها را حفظ هستیم چه شد؟ چه اتفاقی افتاد که دیگر اثری از آن اشعار نیست اما ما هنوز هم به همان سبک و سیاق قدیمی سیر می‌کنیم و از اندوخته‌های گذشته‌مان استفاده می‌کنیم. 

با توجه به شرایط هوشی و ذهنی فرزندان امروز، آیا خوراک موسیقایی 40 سال قبل برای فرزندان ما به روز شده است؟ 

به طور حتم نشده است، زیرا این مشکل به زیرساخت شعر و ادبیات و فرهنگ کشور برمی‌گردد، زمانی که ما هیچ پیشرفتی در این زمینه نداشته باشیم همین نتیجه می‌شود که مشاهده می‌کنید. باید ببینیم آیا از آن شعرای پیشکسوت برای تولید آثار دعوت کرده یا کمکی به آنها کردند ؟ اعتقاد من این است که این اقدامات هزینه‌هایی دارد که دولت موظف است این هزینه ها را متقبل شود تا شعرای خوبی مثل آقای رحماندوست که در حوزه کودک کار می‌کنند بتواند شعرهای جدید با توجه به رشد سنی و هوشی بچه‌ها بسرایند و سپس هزینه کنند برای کسانی که در حوزه موسیقی آهنگسازی می‌کنند و دوست دارند در زمینه موسیقی کودک کار کنند، اما به دلیل اینکه برگشت مالی برایشان ندارد هیچگاه این کار را نمی‌کنند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1120693

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =